تبیان، دستیار زندگی
کتاب سید‌ شاعران انقلاب اسلامی با موضوع نگاهی به زندگی، سروده‌ها و اندیشه سید‌حسن حسینی از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

متولد سلسبیل؛بزرگ شده نازی‎آباد

کتاب سید‌ شاعران انقلاب منتشر شد


کتاب سید‌ شاعران انقلاب اسلامی با موضوع نگاهی به زندگی، سروده‌ها و اندیشه سید‌حسن حسینی از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد.

متولد سلسبیل ؛ بزرگ شده نازی‎آباد

در روند هشت‌ماهه تدوین این اثر تحقیقات زیادی از خانواده و نزدیکان مرحوم حسینی به عمل آمده است و سعی بر آن بوده که سیدالشعرای انقلاب اسلامی به کامل‌ترین شکل ممکن به نسل جدید معرفی شود.تلاش و اهتمام ادبی سیدحسن حسینی و نیز اندیشه‌هایی که وی با شعر خود به مخاطب شعرش منتقل کرد در کنار ترسیم برهه‌ای که وی و شعرش در آن بروز و ظهور کرد از جمله مهم‌ترین موضوعاتی بوده که در این کتاب سعی در بیان آن شده است.همچنین بخش نخست این اثر با عنوان شاعر شور و شعور و شیعه به بررسی اندیشه‌ها و باورهای شیعی مرحوم حسینی در شعرهای خود اشاره دارد ولی در فصل جداگانه‌ای نیز به موضوع آثاری که حسینی در سال‌ها و روزهای پایانی عمر به آن گرایش داشته است توجه شده است.

نگاهی به موضوع فعالیت‌های حسینی در عرصه ترجمه و زبردستی وی در فهم زبان عربی و نیز گزینه‌گویی‌ها و کلمات قصاری که وی از آنها بهره می‌برده است در کنار فصل مشخصی با عنوان بررسی آثار طنز سیدحسن حسینی در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است.

این کتاب در تیراژ 2500 نسخه و 160 صفحه و به قیمت 35.000 ریال چاپ و روانه بازار نشر شده است.

زندگینامه سیدحسن حسینی

دکتر سید حسن حسینی در سال 1335 در تهران متولد شد.زندگینامه خودنوشت این شاعر دلسوخته به شرح زیر است:

«سید حسن حسینی هستم. متولد 1335 محله سلسبیل تهران، بزرگ شده نازی‎آباد و نیروی هوایی. بعد، دیپلم طبیعی، لیسانس تغذیه، فوق لیسانس و دکترای ادبیات فارسی. به زبان مادری‎ام، به زبان عربی و زبان‎های ترکی و انگلیسی هم تقریباً آشنایی دارم؛ البته در حد استفاده از منابع و مآخذ و احیاناً صحبت کردن و نوشتن.

تقریباً از سال 1352 نوشتن و سرودن را آغاز کردم. در مطبوعات قبل از انقلاب، مـجله فردوسی جایی برای عرضه کارهای تمرینی من بود.

بعد از انقلاب در سال 1358 با بقیه دوستان، حوزه اندیشه و هنر اسلامی را که بانیانش استاد محمدرضا حکیمی بودند و آقای رخ‌صفت و نیز، آقای تهرانی و آقای آیت‎‎الله امامی‎ کاشانی، تقریباً می‎شود گفت که راه‎اندازی کردیم و بخش ادبیات و شعرش را من بودم و آقای امین‎پور و دوستان دیگر و آقای سلیمانی در ادبیات داستانی، آقای خسروجردی و آقای صادقی در هنرهای تجسمی و دوستانی مثل آقای سراج و بعدها آقای نفر در موسیقی و بعد هم آقای مخملباف در ادبیات داستانی و تئاتر و بعد هم سینما.

تا سال 66 در حوزه هنری بودم. در سال 66 در اثر اختلافاتی که با مدیر وقت حوزه هنری داشتیم، دسته‎جمعی اخراج شدیم. بعد هم به تدریس در دانشگاه الزهرا روی آوردم. از سال 67 در دانشگاه تدریس کردم.

عمدتاً ادبیات فارسی و ادبیات عرب تدریس می‎کردم. بعد در دانشگاه آزاد (واحدهای مختلف) به‎ویژه در دانشگاه آزاد اسلامی ورامین، نزدیک 7 سالی تدریس کردم. بعد خودم داوطلبانه تدریس را کنار گذاشتم. از سال 78 هم در رادیو هستم، (در واحد ویرایش). البته در زمان جنگ، سال 59  وقتی که می‎خواستم ازدواج کنم در دوره آموزشی به سر می‌بردیم، جنگ شروع شد.

بعد از اینکه دوره آموزشی‎ام تمام شد، با اینکه رشته‎ام بهداری بود، اما رادیو ارتش را به من سپردند. چند سالی آنجا با هم در مسایل تبلیغی جنگ و ابلاغ پیام‎ها در رادیو ارتش کار کردیم، تا بعد از آزادی خرمشهر.

بعد از آزادی خرمشهر، من، یکی دوسالی در رادیو ارتش ماندم که جنگ تمام شود، دیدم جنگ تمام شدنی نیست، باز برگشتم به حوزه هنری.

نگاهی به موضوع فعالیت‌های حسینی در عرصه ترجمه و زبردستی وی در فهم زبان عربی و نیز گزینه‌گویی‌ها و کلمات قصاری که وی از آنها بهره می‌برده است در کنار فصل مشخصی با عنوان بررسی آثار طنز سیدحسن حسینی در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است

البته پیشتر هم به طور موازی در حوزه اندیشه و هنر اسلامی بودم. به هر حال نزدیک هفت هشت تا به اصطلاح! کتاب هم چاپ کردم. کتاب شعر «هم‎صدا با حلق اسماعیل» و «گنجشک و جبرئیل» را چاپ کردم.

در زمینه ترجمه، «حمام روح» گزیده آثار جبران خلیل جبران، شاعر و فیلسوف معاصر عرب را از عربی و انگلیسی به فارسی ترجمه کردم. (چون ایشان به دو زبان می‎نوشته است).

«فن‎الشعر» استاد احسان عباس را به فارسی ترجمه کردم و شرح کردم که پایان ‎نامه فوق لیسانسم بوده، بعد در زمینه سبک‎شناسـی، «بیـدل، سپـهری و سبـک هـندی» را کـار کردم.

بعد در زمینـه ادبیـات معـاصر عرب هـم، «نگاهی به خویش» را که مصاحبه‎ای است با شاعران و نویسندگان معاصر عرب، که با آقای بیدج مشترکاً کار کردیم. (آقای موسی بیدج از دوستان مترجم ما هستند).

کار دیگر من کتاب «براده‎ها»ست که مجموعه‎ای از تأملات اجتماعی و ادبی و مربوط به نقد ادبی است. البته این کتاب‎هایی که می‎گویم یکی دو سه نوبت تجدید چاپ هم شده. بعد، کتابی تخصصی، که برای پژوهشگاهِ صدا و سیما کار کردم؛

در سال 78 کتاب «مشت در نمای درشت» بود که مقایسه ادبیات و سینماست از طریق معانی و بیان؛ که در گزینش کتاب سال هم مورد تشویق قرار گرفت و ما از آن طریق، یک حج عمره جایزه گرفتیم که البته پدرم رفت (خداوند رفتگان شما را هم بیامرزد، پدر من مرحومند).

چندین مالیخولیا به قول سعدی گفتم و اگر لازم هست باز هم بگویم. البته الان یکی دو کتاب هم در دست کار و در حال چاپ دارم که کارهای پژوهشی است. این را هم اضافه کنم که مجموعه‎ی کامل غزلیات بیدل را که نزدیک به سه هزار غزل را در بر می‎گیرد بر روی  CD خوانده‎ام؛ و در واقع، خوانش دیوان کرده‎ام که هنوز منتشر نشده.

البته کار را مدت‎هاست که من انجام داده‎ام. الان هم روی سبک‎شناسی قرآن و زبان‎شناسی حافظ مشغول کار پژوهشی هستم که هفت هشت سالی هست دارم کار می‌کنم.»

اما دریغ که در 48 سالگی، در نهم فروردین 1383 شمع حیاتش فروخفت.در پیامی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت در گذشت او، صادر کردند، آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم»

با اندوه و تأسف بسیار، خبر درگذشت شاعر و هنرمند عزیزمان آقای سیدحسن حسینی را شنیدم. این داغ بزرگی بر دل جامعه هنری و ادبی انقلاب است. این انسان فرزانه و آزاداندیش و این مۆمن پارسا و با فضیلت، یکی از نمونه‌های برجسته امروز و یکی از امیدهای آینده بود.

در شعر و ادب و نیز در پژوهش و تأملات محققانه، خرد و ذوق و ابتکار، شاخصه‌های کار او بود. مشاهده فرآوردهای ذهن خلاق او همواره برای اینجانب اعجاب‌آور و تحسین‌انگیز بود.

در گذشت او خسارت بزرگی برای اصحاب هنر وادب است. این حادثه تلخ را به بازماندگان آن عزیز و نیز دوستان و همکارانش و به همه دلبستگان به زبان و ادب و شعر فارسی تسلیت می‌گویم و از خداوند متعال فیض و رحمت و مغفرتش را برای آن فقید مسئلت می‌کنم.»

یک نمونه شعر/ شگفت است مهمانی چشم تو

هلا روز و شب فانی چشم تو

دلم شد چراغانی چشم تو

به مهمان شراب عطش می‌دهد

شگفت است مهمانی چشم تو

بنا را بر اصل خماری نهاد

ز روز ازل بانی چشم تو

پر از مثنوی ‌های رندانه است

شب شعر عرفانی چشم تو

تویی قطب روحانی جان من

منم سالک فانی چشم تو

دلم نیمه شب ها قدم می‌زند

در آفاق بارانی چشم تو

شفا می‌دهد آشکارا به دل

اشارات پنهانی چشم تو

هلا توشه‌ راه دریا دلان

مفاهیم توفانی چشم تو

مرا جذب آیین آیینه کرد

کرامات نورانی چشم تو

از این پس مرید نگاه توام

به آیات قرآنی چشم تو

فرآوری: رضا خسروی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منابع: مهر/همشهری/وبلاگ آیات غمزه