وسیله منحصر بفرد ما در مواجهه با زندگی
خداوند متعال اراده کرده است که کلیه امکانات و وسایل ضروری زندگی و بقا را در اختیار انسان و حیوان قرار دهد، از این رو علاوه بر انگیزهها و انفعالها، آنها را به وسایلی مجهز کرد.
خداوند متعال اراده کرده است که کلیه امکانات و وسایل ضروری زندگی و بقا را در اختیار انسان و حیوان قرار دهد،
از این رو علاوه بر انگیزهها و انفعالها، آنها را به وسایلی مجهز کرد که با آن، جهان خارج و حوادث و وقایع اطراف و همچنین جهان درونی خود و تغییرات حاصل در آن را ادراک کنند.
ادراک حسی وظیفه مهمی در زندگی انجام میدهد، زیرا موجود زنده توسط آن، چیزهایی را که مایه آزارش هستند میشناسد و از آنها دوری میکند و آنچه را که سودمند درک میکند ، برای دستیابی به آن تلاش مینماید.
ما جهان خارج را با حواس ظاهری که عبارتند از شنوایی، بینایی، بویایی، چشایی و بساوایی، درک میکنیم و از طریق احساس درونی اختلالهایی را که در توازن عضوی و شیمیایی بدن رخ میدهد، مانند گرسنگی و تشنگی درمییابیم.
این ادراکها باعث میشود که ما رفتاری متناسب با شرایط جهان خارج از خود، و یا برای جلوگیری از نقص در بافتهای بدن و بازگرداندن آنها به حالت توازن عضوی و شیمیایی سابق، در پیش بگیریم.
موضوع ادراک حسی در انسان و حیوان مشترک است، اما خداوند متعال یک نیروی ادراکی مهم دیگری به انسان اختصاص داده است که به واسطه آن از سایر حیوان ها متمایز میشود، این نیرو همان عقل است که به وسیله آن انسان میتواند از حد ادراک اشیای محسوس فراتر رود و در مفاهیم مجرد مانند خیر و شرّ و فضیلت و رذیلّت و حق و باطل تفکر کند و از مشاهدات و تجربههای خود برای اثبات اصولی کلی، استدلال کند. مثلاً انسان به کمک عقل میتواند از آفرینش شگفتانگیز تمام هستی و یا آفرینش شخص خود، بر وجود آفریدگار متعال و قدرتش استدلال کند.
خداوند میفرماید:
«سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ»
«به زودى نشانههاى (توحید و قدرت) خود را به آنان (به مشركان مكه و همه انسانهاى تاریخ) در كرانهها (ى مكه و پهنه زمین) و در نفوس خودشان نشان خواهیم داد (مانند فتوحات مسلمین در آن عصر و گسترش اسلام در گیتى در آینده و توجه انسانها به لطایف حكمتهاى خداوند در وجودشان) تا بر آنها روشن گردد كه آن (خدا و قرآن) حق است، آیا (در ظهور حق) همین كافى نیست كه پروردگار تو بر همه چیز گواه است (و نزد همه موجودات مشهود و آشكار است)؟»
اما با این همه، قدرت عقل انسان در زمینه ادراک و شناخت، محدود است و از سوی دیگر اندیشه او همواره در معرض اشتباه قرار دارد، زیرا گاهی شرایط ویژهای پیش میآید که انسان را از تفکر درست باز میدارد.
در این حالت نیازمند است که کسی او را بیاموزد و ارشاد و راهنمایی کند. از این رو خداوند متعال، رسولان و پیامبران را به سوی مردم فرستاد و کتاب های مقدس آسمانی را نازل فرمود تا آنها را به آنچه خیر و مصلحتشان در آن است، راهنمایی کنند.
قرآن گوش را به صورت مفرد ذکر میکند ولی، چشم (بصر) را در اکثر آیات به صورت صیغه جمع (اَبصار) میآورد این خود یکی از روش های اعجار در روش قرآن است، به این دلیل که حس سامعه صداهایی را که از تمام جهات میرسد، دریافت میکند در حالی که چشم، فقط وقتی میتواند ببیند که انسان خواسته باشد چشم را به طرف چیزی که میخواهد به آن بنگرد، برگرداند
کودک در هنگام تولد هیچ چیز نمیداند اما، چیزی نمیگذرد که حواسش شروع به انجام وظیفه میکنند، چون او از عوامل تأثیر گذارنده خارجی که بر او وارد میشوند، تأثیر میپذیرد. این عوامل در وی احساسات مختلفی ایجاد میکند که بعدها اساس و پایه ادراک و شناختش از جهان خارج را تشکیل میدهد.
قرآن کریم در بسیاری از آیات به این حقیقت اشاره کرده است که، ما به عنوان نمونه آیات زیر را ذکر میکنیم.
« وَاللّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»
«و خداوند شما را از شكم مادرانتان بیرون آورد در حالى كه چیزى نمىدانستید، و براى شما گوش و نیروى شنوایى و دیدگان و نیروهاى بینایى و دلهایى (كه حواس بدن را استخدام كند) قرار داد، باشد كه شكر كنید.»
« قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَكُمْ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْكُرُونَ»
«بگو: اوست آن كه شما را پدید آورد و براى شما نیروى شنوایى و دیدهها و دلها قرار داد اما شما كم سپاس مىگزارید.»
قرآن، به ذکر گوش و چشم به عنوان دو ابزار از ابزارهای احساس، اکتفا کرده است زیرا ؛
اولاً این دو حس اهمیت زیادی در جریان کار ادراک حسی دارند و ثانیاً در ذکر این دو، مسائلی وجود دارد که برای نشان دادن اهمیت همه حواس در کار ادراک حسی کافی میباشد و این از ویژگیهای روش قرآن است و مشخصهاش نوعی ایجاز بلیغ است که ضمن آن، قرآن با اشاره و تلمیح به حقایق کلی اساسی، اکتفا میکند و از ذکر جزئیات چشم میپوشد.
قرآن یک کتاب علمی نیست بلکه، کتابی برای هدایت مردم است، از این رو برای این که ثابت شود خداوند با اعطای ابزارهای حسی به انسان، به او انعام فرموده است، در این جا کافی است تنها به گوش و چشم اشاره کند.
در بسیاری از آیات قرآن، گوش پیش از چشم، ذکر شده است و این ظاهراً دلایلی دارد:
1- گوش در کار ادراک حسی و امر یادگیری و تحصیل علوم از چشم مهم تر است زیرا، یادگیری زبان و تحصیل علوم در صورت از دست دادن بینایی برای انسان، امکانپذیر است ولی، اگر شنوایی را از دست بدهد یادگیری زبان و تحصیل دانش برایش امری مشکل خواهد بود.
یکی از دلایلی که نشان دهنده اهمیّت تأثیر گوش در ادراک و آموزش زبان– که زبان هم یکی از مهمترین ابزارهای تفکر و فراگیری دانش است– میباشد این است که قرآن آن را به تنهایی در کنار عقل ذکر کرده است، تا بفهماند میان گوش و عقل رابطه محکمی وجود دارد.
«وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیر»
«و گویند: اگر ما (به راستى) مىشنیدیم یا مىاندیشیدیم هرگز در زمره اهل آتش فروزان دوزخ نبودیم.»
همچنین در بسیاری از آیات قرآن «سمع» (شنیدن) به معنای فهم و تدبّر و تعقّل به کار رفته است.
« رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا»
« پروردگارا، همانا ندادهندهاى را شنیدیم كه به ایمان دعوت مىكرد كه به پروردگارتان ایمان آورید ما هم ایمان آوردیم ...»
2- حس شنوایی مستقیماً و بلافاصله پس از تولد به کار میافتد زیرا، نوزاد به محض تولد میتواند صداها را بشنود، در حالیکه برای دیدن اشیا به طور واضح نیاز به مدتی زمان دارد.
3- حس شنوایی وظیفه خود را همیشه و بدون توقف انجام میدهد، در حالیکه حس باصره گاهی از انجام ظیفه باز میایستد مثل وقتی که انسان چشمش را میبندد و یا میخوابد. اما یک صدای شدید میتواند انسان را از خواب بیدار کند.
به همین دلیل خداوند متعال، در داستان اصحاب کهف ذکر کرده است که بر گوشهای آنان مهر زده شد تا در خواب عمیق فرو روند و هیچ صدایی نتواند بیدارشان کند.
کودک در هنگام تولد هیچ چیز نمیداند اما، چیزی نمیگذرد که حواسش شروع به انجام وظیفه میکنند، چون او از عوامل تأثیر گذارنده خارجی که بر او وارد میشوند، تأثیر میپذیرد. این عوامل در وی احساسات مختلفی ایجاد میکند که بعدها اساس و پایه ادراک و شناختش از جهان خارج را تشکیل میدهد
« فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِی الْكَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا»
«پس ما در آن غار سالى چند، خوابى گران بر آنان مسلط ساختیم.»
4- حس شنوایی (گوش) همه وقت و همه جا اعم در روشنایی یا تاریکی میشنود اما حس بینایی (چشم) تنها در روشنایی میبیند.
در اینجا ذکر یک نکته بیمناسبت نیست و آن این است که، قرآن گوش را به صورت مفرد ذکر میکند ولی، چشم (بصر) را در اکثر آیات به صورت صیغه جمع (اَبصار) میآورد این خود یکی از روش های اعجار در روش قرآن است، به این دلیل که حس سامعه صداهایی را که از تمام جهات میرسد، دریافت میکند در حالی که چشم، فقط وقتی میتواند ببیند که انسان خواسته باشد چشم را به طرف چیزی که میخواهد به آن بنگرد، برگرداند.
اگر در مکانی، افرادی جمع باشند و صدایی به وجود آید، همگی تقریباً همان صدا را به طور یکسان میشوند در صورتی که، همین عده یک چیز را از زوایای مختلف میبینند. و به همین دلیل، دیدشان نسبت به آن (شئ) کاملاً یکسان و شبیه به هم نخواهد بود، کما این که ممکن است آنها درهمان لحظه به تبع سمتی که به آن مینگرند، اشیای مختلف دیگر را نیز ببینند .
علاوه بر این، هرگاه صدایی که مستقیماً از جایی به سمت ما میآید، امواج صوتی آن در یک زمان به هر دو گوش میرسد و شدت تأثیرش بر پرده هر دو گوش یکسان است. اما اگر به چیزی که در برابرما قراردارد، بنگریم صورتی که از آن به شبکیه چشم راست نقش میبندد با شکل همان چیزی که در شبکیه چشم چپ نقش میبندد فرق دارد، چون چشم راست، اشیاء را از طرف راستشان میبیند در حالی که چشم چپ، آنها را از طرف چپشان مینگرد.
منبع: خبرگزاری شبستان