تبیان، دستیار زندگی
یکی از مهتمرین استعدادهای شگفت انگیز آدمی، زبان است؛ زیرا در بین تمام مخلوقات هستی، انسان تنها موجودیست که زبان گفتاری دارد و می تواند به وسیلۀ آن افکار و عواطف خود را به دیگران منتقل کند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دستور زبان فارسی

بخش اول: آواشناسی زبان فارسی


یکی از مهتمرین استعدادهای شگفت انگیز آدمی، زبان است؛ زیرا در بین تمام مخلوقات هستی، انسان تنها موجودیست که زبان گفتاری دارد و می تواند به وسیله آن افکار و عواطف خود را به دیگران منتقل کند. زبان مهمترین وسیله ارتباط بین مردم و بزرگترین عامل تشکیل اجتماعات و فرهنگ و تمدن است. بر آنیم که طی مجموعه مقالاتی دستور زبان فارسی را با یکدیگر مرور نماییم.

زبان فارسی

آواشناسی

دانش بررسی آواها و اصوات را آواشناسی می گویند. منظور از آوا و اصوات، واحدهای صوتی زبان است؛ یعنی اجزایی که با ترکیب با یکدیگر واحدهای بزرگتر زبان از جمله هجا، سازه، کلمه، گروه، جمله واره و جمله را تشکیل می دهند.

آوا و اصوات را به دو گروه "آواهای زنجیری" و "آواهای زبر زنجیری" تقسیم می کنند.

آواهای زنجیری

آواهایی که در کنار یکدیگر قرار گرفته و سازه و کلمه تشکیل می دهند. مانند: "س"، "ا"، "ز" در "ساز". بنابراین می توان گفت که آواهای زنجیری شامل حروف و واجها می شوند؛ حروف و واجهایی از قبیل: الف، ب، پ، ت،......

آواهای زبر زنجیری

آنهایی هستند که به دنبال یکدیگر نمی آیند، بلکه در خارج و بر بالای آواهای زنجیری قرار گرفته و در ساختمانِ کلمه و گروه و جمله واره و جمله نقشی بازی می کنند؛ که عبارتند از: درنگ، تکیه، آهنگ و نواز.

آواهای زنجیری

همانطور که قبلا هم گفته شده آواهای زنجیری در زبان و ادبیات فارسی شامل صداها و حروف الفبا می شوند.

حروف و واجهای زبان فارسی

زبان فارسی هم مانند هر زبان دیگر از اصواتی بوجود آمده که کوچکترین جز آن را در قدیم حرف گفته و امروز آن را به تعبیر علمی واج می نامند.

حرف:

نشانه ای است از مجموعه الفبایی زبان که به تنهایی یا به یاری یک حرف دیگر یک "واج" یا یک گروه "واجی" بوجود می آورد. مانند: ب، پ، د، ل، ن و.... و مجموعه "و"، "ا" در "خواهر" یا "خواب" که یک گروه واجی بوجود آوردند. در واقع می توان گفت که به کوچکترین واحد نوشتاری زبان حرف می گویند.

واج:

عبارت است از کوچکترین واحد صوتی یک زبان که اندام های گفتار بشر امکان تلفظ آن را در اختیار گویش وران آن زبان قرار می دهند.

در فارسی امروز ما سی واج داریم که عبارتند از:

فتحه، ضمه، کسره، اَ(a)، و (u)، ی (i)، ء، ب، پ، ت، ج، چ، خ، د، ر، ز، ژ، س، ش، ف، غ، ک، گ، ل، م، ن، و(v)، و(w)، ه، ی؛ که شش تای اول (فتحف، ضمه، کسره، ا، و، ی) را مصّوت و بقیه را صامت می نامند.

مصّوت:

واجی که هنگام ادای آن گذرگاه هوا باز باشد. در زبان فارسی شش مصّوت داریم که از سه حرف (ا، و،ی) و سه حرکت(فتحه، ضمه، کسره) تشکیل می شوند.

زبَر (فتحه)، پیش (ضمّه) و زیر ( کسره) را مصّوت های کوتاه و "ا،و،ی" را مصّوت های بلند می گویند.

صامت:

واجی که هنگام ادای آن گذرگاه هوا بسته یا تنگ باشد. صامت ها به دو دسته آوایی و بی آوا تقسیم می شوند.

صامت آوایی: آن دسته از صامت ها که وقتی تلفظ می شوند، تارهای صوتی حنجره حرکت کنند؛ مانند: ز، ر

صامت بی آوا: آن دسته از صامت هایی که به وقت تلف1 تارهای صوتی بی حرکت باشند؛ مانند" س،چ،ت

در زبان فارسی هیچ صامت و مصّوتی بدون یکدیگر به درستی قابل تلفظ نیستند. کوچکترین واحد قابل تلفظ زبان را که دست کم از یک صامت و مصوت تشکیل شده باشد را هجا می گویند

تبدیل واج ها

برخی از واج ها، به خصوص آنهایی که واجگاهشان به یکدیگر نزدیک است، به یکدیگر تبدیل می شوند. مانند تبدیل واجهای این کلمات: سپید، سفید. ورافتاد، برافتاد. دیوار، دیفال.

واج هایی که از زبان های بیگانه - اعم از عربی، ترکی، فرانسوی و انگلیسی – به زبان ما آمده اند اگر با دستگاههای صوتی ایرانیان تناسب نداشته باشند، در فارسی تبدیل می شوند.

دگرواج

واج ها تلفظ واجد و یکسانی ندارند و ممکن است به چند صورت تلفظ شوند.به صورت و تلفظ های مختلف هر واج "دگرواج" گفته می شود. مانند "ج" که در لهجه تهرانی و اصفهانی به دو صورت مختلف ادا می شود.

هجا

در زبان فارسی هیچ صامت و مصّوتی بدون یکدیگر به درستی قابل تلفظ نیستند. کوچکترین واحد قابل تلفظ زبان را که دست کم از یک صامت و مصوت تشکیل شده باشد را هجا می گویند. مانند: با (ب+ا)، دو (د+ ُ) یا ا (ء+ َ)

از طرفی هجا ممکن است از یک مصوت و دو یا سه صامت تشکیل شده باشد. مانند: شب، مار، سر، سار

آواهای زبر زنجیری

آواهای زبرزنجیری یا نوای گفتار آنهایی هستند که در خارج از زنجیره آواهای زنجیری و بر روی آنها قرار می گیرند و با کمک آنها ساخت آوایی زبان را تشکیل می دهند. آواهای زبرزنجیری عبارتند از: تکیه، درنگ، آهنگ و نواز.

تکیه

به فشاری که بر روی هجایی از کلمه وارد می شود و به آن برجستگی خاصی می بخشد، تکیه می گویند.  در زبان فارسی معمولا تکیه در بیشتر کلمات بر روی هجای آخر است.

درنگ یا مکث

به توقفی که بعد از هر واحد دستوری ایجاد می شود، درنگ می گویند. هر واحد دستوری از جمله، کلمه، گروه، جمله و... درنگ خاصّ خود را دارد.

مهمترین و مشخص ترین درنگ ها، درنگ جمله یا درنگ پایان است که در نشانه گذاری با علامت (".") نشان داده می شود.

آهنگ

تغییر ارتفاع و زیر و بمی صوت را در ادای جمله، آهنگ آن می گویند. آهنگ از ویژگی های جمله و وسیله تجلّی احساسات و عواطف گوینده است. به این ترتیب آهنگ جملات خبری، پرسشی، عاطفی، تعجبی و امری که احساسات متفاوت را نشان می دهد، با یکدیگر تفاوت دارد.

نواز

تغییر ارتفاع و زیر و بمی کلمه را لحن یا نواز یا نواخت می گویند. پس نواز در کلمه مانند آهنگ است در جمله. نواز در تمامی زبانها وجود ندارد و تنها زبانهای خاصی مانند زبانهای چینی، ژاپنی، ویتنامی، صربی، کرواتی، سوئدی، نروژی و لیتوانیایی دارای نواز هستند. زبان فارسی فاقد نواز است.

ادامه دارد...

آسیه بیاتانی

بخش ادبیات تبیان


منابع:

دستور مفصل امروز، دکتر خسرو فرشید ورد

مقدمات زبان شناسی، دکتر مهری باقری