تبیان، دستیار زندگی
«بررسی داستان های شاهنامه از نگاه ادبیات نمایشی»به سیر تحول شعر حماسی در ادبیات اقوام و ملل مختلف پرداخته و در نهایت تطور و تحول حماسه در ابیات نمایشی ایران را مورد بررسی قرار می دهد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاهنامه و ادبیات نمایشی


«بررسی داستان های شاهنامه از نگاه ادبیات نمایشی»به سیر تحول شعر حماسی در ادبیات اقوام و ملل مختلف پرداخته و در نهایت تطور و تحول حماسه در ابیات نمایشی ایران را مورد بررسی قرار می دهد.

شاهنامه و ادبیات نمایشی

بررسی داستان های شاهنامه از نگاه ادبیات نمایشی.سید نوراله رضوی. تهران. 1389. انتشارات امید مهر. چاپ اول.2000 نسخه. 192 صفحه.3000 تومان.

«مفهوم واقعی تعزیه در جوهره آن بود. و مشارکت در آن کمک به فلاح و رستگاری پنداشته می شد، چه رنج و محنت و مرگ شهیدان کربلا اسباب رهایی همه مومنان بود و این همان عنصر تزکیه و پالایش در تراژدی است که البته از این نظر همانندی بیشتری با داستان های تراژدی شاهنامه (به خاطر بینش دینی و نزدیک شاعر گرانقدر شاهنامه با مذهب شیعه و دین اسلام) را دارا می باشد. تعزیه از نظر فرمی وامدار دو آیین و نمایش می تواند باشد، آیین سوگواری سیاوش و نقالی.»[1]

از زمانی که تئاتر و ادبیات داستانی به ایران وارد شده و درام نویسان به این اندیشه رفته اند که بر طبق اصول درام نویسی غربی ادبیات کهن خویش را به روی صحنه مجسم کنند، بسیاری از نویسندگان به داستان های حماسی شاهنامه توجه کرده و سعی کرده اند روایت های ایران باستان را به شکل های مختلف و در قالب های متنوع به درام و تراژدی در اورده و به روی صحنه ببرند.

هر چند کتب غنی بسیاری در ادبیات کهن فارسی موجود است که می توان به آن مراجعه و از این ابشخور گران مایه بهره برد، اما درام نویسان بیشترین توجه خود را به شاهنامه فردوسی دوخته اند. نویسنده کتاب بررسی داستان های شاهنامه از نگاه ادبیات نمایشی در مقدمه خود به درستی اشاره می کند که نقل ها و تعزیه ها و سگورای های نمایشی بسیاری موجود است که می توان به درام تبدیل شود اما این گنجینه ها هر بار با هجوم لشکر کشی های اقوام گوناگون به سرعت فراموش شده اند و یا به تاراج کشیده شده اند.

وی می گوید: چرا در باور کسی نمی گنجد که شاید همین فرهنگ شفاهی و گونه نمایشی بارز آن " نقل" به دست دهقانان خوش مرام سالیان سال باعث پاسداری از فرهنگ این مرز و بوم شده است. به هر حال هر چه که پیش آمده و هر فراموشی و نسیانی رخ داده برخی نویسندگان تلاش کرده اند بخشی از ادبیات شفاهی را از خطر نابودی نجات دهند ولی در هر حال و در حال حاضر شاهنامه یکی از بزرگترین منابع غنی ادبیات حماسی و داستان های شگفت است که به یمن تلاش و کوشش فردوسی جمع آوری و به دست ما رسیده است. کتاب بررسی داستان های شاهنامه از نگاه ادبیات نمایشی تلاش دارد با گشت و گذار در کتب نمایشی جهان به داستان های حماسی و تراژدی شاهنامه بنگرد. مباحث این کتاب در چهار بخش خلاصه می شود. اول، بررسی داستان های حماسی شاهنامه از نظر شعر حماسی یونان، دوم، تحلیل داستان های تراژدی شاهنامه و تطبیق آن با تراژدی آتنی، سوم، کالبد شکافی شخصیت در شاهنامه و همانندی آن با شخصیت پردازی در ادبیات نمایشی و چهارم، تاثیر گذاری متقابل شاهنامه و گونه های نمایشی ایران.

نویسنده کتاب بررسی داستان های شاهنامه از نگاه ادبیات نمایشی در مقدمه خود به درستی اشاره می کند که نقل ها و تعزیه ها و سگورای های نمایشی بسیاری موجود است که می توان به درام تبدیل شود اما این گنجینه ها هر بار با هجوم لشکر کشی های اقوام گوناگون به سرعت فراموش شده اند و یا به تاراج کشیده شده اند

حماسه مهیج ترین دلاوری های هر قوم برای تشکیل و بنیان ملتی واحد است. سرودها در توصیف رشادت ها و جان فشانی های بزرگان و پهلوانان پایه گذار شعر حماسی بوده است. هر جنگ قهرمان و قهرمانانی داشته و شاعران درباره دلاوری های انان نوشته اند. این سرودها رفته رفته بر گرد چند نام بزرگ جمع شده اند و از قصه ها و روایت های پراکنده یک مجموع پدید آمده است. با این تعریف حماسه شعر ملی است و همه اقوام و ملل گوناگون شعر حماسی و تراژدی های حماسی زیادی آفریده اند که می توان با بررسی آنها به وجه اشتراک آنها در اقوام مختلف و همچنین، رشد و پویایی ادب حماسی پرداخت. در این کتاب تلاش شده با توجه به این که حماسه و تراژدی در ملل غربی چون یونان و اروپا از رشد بیشتری بر خوردار بوده است، به اشتراکات این گونه ادبی پرداخته شود.

بررسی داستان های شاهنامه از نگاه ادبیات نمایشی شامل چهار فصل است که عبارتند از: حماسه، تراژدی، شخصیت و نمایش. در هر کدام از این فصل ها بخش های متنوعی گنجانده شده است که به بررسی ریشه های شعر حماسی و تطور و تحول ادبیات حماسی و تراژدی می پردازد و در نهایت  سیر تحول نمایش ایرانی و تاثیر شاهنامه در ادبیات نمایشی ایران را بررسی می کند.

« ارسطو درباره تاریخچه تراژدی عقیده دارد که چون تراژدی در اصل از بدیهه گویی بوجود آمده، همچنان که کمدی نیز از همین امر نشات یافته بود، به طوری که اولی از اشعار سرایندگان دیتی رامب پدید آمده بود و دومی مبدا ظهورش ترانه های فالیک بود." و دکتر عبدالحسین زرین کوب در قمست تعلیقات کتاب مذکور شرحی می آورد: دیتی رامب که یونای ها دیثورمبوس می گفته اند آوازی بوده است که اعیاد باکوس ، پروردگار شراب، بدان تغنی می کرده اند. بعد ها این آواز توسعه و تکامل پیدا کرد و نوعی شعر به همین نام از آن پدید آمد. شاید بتوان آن را با خمرایات شعرای خودمان از بعضی جهات شبیه دانست" »[2]

پی نوشت:

[1]صفحه 174 کتاب

[2]صفحه 54 کتاب

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان