قطعنامه در پی قطعنامه
تهدید عمیق علیه صلح و امنیت!
تنها اقدامی که جامعه بینالملل علاوه بر حمایتهای همه جانبه از رژیم بعث عراق بر علیه ایران تصویب قطعنامههای متعدد بود که منافع ایران را مد نظر قرار نمیداد و متجاوز را معرفی نمیکرد، تنها به نصیحت و پایان جنگ اصرار داشت آن هم زمانی که عراق در حال پیشروی و تجاوز بود، در حالی که وقتی ایران خاک خود را باز پس گرفت این جوامع بینالملل دست از نصایح خود کشیدند و در سکوتی طولانی به سر بردند.
دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نگذشته بود که صدام حسین بعثی دست نشانده استکبار جهانی با پاره کردن معاهدهای مرزی که بین کشور ما و کشور عراق در زمان پهلوی بسته شده بود رسماً اعلام کرد به قوانین بینالمللی و معاهده و امضا پایبندی ندارد و پنج روز بعد، در 31 شهریور 1359 در حالی که اوضاع ایران انقلاب کرده، هنوز ملتهب بود عراق با حمله سراسری ارتش از هوا و زمین شروع کرد، یک هفته بعد شورای امنیت سازمان ملل متحد که وظیفه دارد بدون وقفه زمانی، در چنین مواردی درباره استقرار صلح و امنیت سریعاً اقدام کند؛ قطعنامه ای تحت عنوان «قطعنامه 479» صادر کرد. این قطعنامه به قدری لحن توصیه گونه دارد که گویی دو کشور از کنار هم از روی خط مرزی خودشان داشتند رد میشدند و فقط پر کلاهشان به هم گیر کرده است!
این در حالی بود که عراق هزاران کیلومتر از خاک ایران را به اشغال در آورده و مردم بی دفاع در مقابل پیشروی ارتش عراق ایستاده و مقاومت میکردند.
ایران این قطعنامه را ظالمانهترین و غیر منصفانهترین قطعنامه نامید و آن را رد کرد زیرا نه تنها هیچ بند اجرایی برای توقف تجاوز و اشغال شهرهای ایران در آن وجود نداشت، عراق را متجاوز معرفی نکرده و او را به خروج و عقب نشینی به مرزهای قرار دادی ملزم نمیکرد، گویی تلویحاً میخواهد که ایران در حالتی شکست خورده در حالی که کیلومترها از سرزمینش اشغال شده و تلفات سنگین انسانی و مادی متحمل شده، آتش بس را قبول کند و در منطقه خوار و حقیر شود. این موضعگیری شورای امنیت در قبال حمله عراق به ایران باعث سلب اعتماد ایران از بیطرفانه بودن نقش شورای امنیت در ایجاد صلح شد. حدود دو سال ابتدای جنگ به دلیل ضعف قوای نظامی ایران و وجود فرد خبیث و خائنی مانند ابوالحسن بنی صدر در بدنه داخلی کشور، تلفات بسیار شدید انسانی و تجاوز و اشغال گستردهای از سمت عراق اتفاق افتاد. البته آنها تصور نمیکردند که کشور ما بتواند خود را در برابر این تجاوز سامان دهی کند تا اینکه در عملیات ثامنالائمه بعد از 22 ماه مقاومت و مبارزه حصر آبادان شکسته شد.
آتش بس!
به دنبال آن عملیاتهای متعددی در این برهه با موفقیت انجام شد که از مهمترین آن میتوان از عملیات بیتالمقدس که در تاریخ 10/2/1361 انجام شد و به آزادسازی خرمشهر در 3/3/1361 منجر شد. دشمن از این پیروزیها انگشت به دهان مانده و ضربه سیاسی و روانی محکمی بر او وارد شد، طوری که شورای امنیت با دستپاچگی و لحنی نگران، این مناقشه را تهدیدی عمیق علیه صلح و امنیت بینالمللی عنوان کرد و در طی آن قطعنامه 514 را به تصویب رساند. این بار برای اولین بار بود که لفظ «آتش بس» را در قطع نامه عنوان کرده و از دو طرف خواسته شد به مرزهای شناخته شده عقب نشینی کنند!
حرف ایران این بود که ما داخل مرز خودمان دفاع مشروع میکنیم و شما می گویید تهدید عمیق علیه صلح و امنیت!
شما نگران دفاع ما هستید یا نگران تجاوز متجاوز؟
اگر نگران تجاوز متجاوز هستید چرا 22 ماه سکوت را در حالی گذراندید که ارتش عراق بیش از ده هزار کیلومتر از خاک ایران را به تصرف خود درآورد! حال که ما خودمان متجاوز را تنبیه کرده و عقب راندیم از دو طرف میخواهید که به مرزهای شناخته شده برگردند!
این موضع شورای امنیت در قطعنامههای بعدی یعنی 522، 540، 582 و 588 همچنان ادامه پیدا میکند و شباهتی که قطعنامهها با یکدیگر دارند درشان نزولشان است، هر بار که ایران موفقیتهای چشمگیری در آزادسازی مناطق اشغال شده دست پیدا میکند شورای امنیت قطعنامه ای صادر میکند و از دو طرف میخواهد آتش بس را قبول کنند.
علی رغم خواست ایران که مکرراً مطرح کرده بود متجاوز را معرفی کنید، تجاوز را محکوم کنید این درخواست محقق نشد؛ چرا که معرفی متجاوز یعنی احقاق حقوق حقه ایران
احقاق حقوق حقه!
بعد از 6 سال از شروع جنگ با پیروزی عملیات والفجر 8، ارتباط دریایی مستقیم عراق با خلیج فارس قطع شد و نیروهای ایران به مرز کویت و عراق و شهر بصره رسیدند، در این حین شورای امنیت که حالا دیگر خیلی نگران شده است با فشار 7 کشور عربی قطعنامه میدهد که یادتان باشد کسب سرزمین از راه زور اصل غیر قابل قبولی است!
در این 6 سال که ایران داشت عراق را از کشورش بیرون میراند و خاک اشغال شدهاش را آزاد میکرد چرا این اصل غیر قابل قبول را در قطعنامههای خود عنوان نکردید؟
با تسلط ایران بر استراتژیهای جنگی موفقیت دیگری در عملیات کربلای 3 حاصل شد که منجر به انهدام سکوی نفتی الامیه و در تیررس قرار گرفتن سکوی نفتی البکر عراق شد. رهبران ایرانی بلافاصله بعد از این عملیات موفق طی نطقی ارتش عراق را به عملیاتی تعیین کننده و سرنوشت ساز جنگ تهدید کردند. این وحشت زایدالوصف عامل صدور قطعنامه 588 شورای امنیت بود، پاسخ ایران به این قطعنامه نیز مانند سایر قطعنامهها بود چرا که همچنان هیچ یک از منافع کشور ما را تأمین نمیکرد. در تمامی قطعنامههای صادر شده، طی هشت سال جنگ تحمیلی، موضوع تحت عنوان بررسی وضعیت میان ایران و عراق مطرح میشد؛ و علی رغم خواست ایران که مکرراً مطرح کرده بود متجاوز را معرفی کنید، تجاوز را محکوم کنید این درخواست محقق نشد؛ چرا که معرفی متجاوز یعنی احقاق حقوق حقه ایران.
فتنه بزرگ
پذیرفتن این قطعنامهها در طی هشت سال جنگ تحمیلی با توجه به اینکه تمهیداتی برای جلوگیری از ادامه تجاوز عراق در نظر گرفته نشده بود نه تنها کمکی به ایران و خاتمه جنگ نمیکرد بلکه در جهت تضعیف طرف مظلوم جنگ و محدود کردن اقدامات دفاعی آن و حمایت و پشتیبانی از متجاوز بود، اما ایران به دنبال بندی از قطعنامه بود که در آن امنیت ایران به طور مداوم برقرار شود و دست درازی به ایران در منطقه به کلی قطع شود. چرا که این جنگ تنها تجاوز کشوری به سرحدات کشوری دیگر نبود و فتنهای بزرگ علیه امنیت ایران در منطقه وجود داشت، فتنهای که از چشم تیزبین امام راحل دور نماند و شعار جنگ جنگ تا پیروزی را به جنگ جنگ تا رفع فتنه تغییر داد.
در آخر شورای امنیت مجبور به تصویب قطعنامه ای شد که تا حدودی حقوق ایران را مد نظر قرار داد که امام از آن با نام «از زهر بدتر» یاد میکنند اما خواست خدا بر آن بود تا جام زهری که امام انقلاب نوشیدند چون شیر بر تن انقلاب نوپای اسلامی ایران نوشدارو شود و با نقض آن از سوی صدام، متجاوز مشخص و معرفی شود، مرزهای بینالمللی ایران بنا شود و ظلم ظالم رسوای عالم شود. این قطعنامه مشهور به 598 شد.
سامیه امینی
بخش فرهنگ پایداری تبیان