دعای افتتاح را فقط برای ثواب نخوانیم!
الآن در کره زمین میلیاردها انسان زندگی میکنند که در جای جای زمین پراکنده هستند. منابع روزی آنها نیز گوناگون است. همین طور اوضاع و رنگها و اشکال گوناگونی نیز دارند. خداوند چگونه فرایند روزی دادن آنان را تنظیم مینماید به گونهای که هیچ کسی مانع رسیدن روزی به دیگری نمیشود؟ هم چنین خداوند چگونه به حیوانات روزی میدهد؟
«الحمد لله خالق الخلق باسط الرزق فالق الاصباح ذی الجلال والاکرام والفضل والانعام الذی بعد فلا یرى وقرب فشهد النجوى تبارک وتعالى»
خداوند مسبب الاسباب است
در این فراز به آن دسته از صفات الهی پرداخته میشود که در زندگی انسان تبلور دارند. انسان از خلال چیزهایی که میبیند و مشاهده مینماید، خداوند را میشناسد.
وقتی به همه مخلوقات نگاه میاندازیم میبینیم که آنان خودشان را نیافریدهاند. زیرا چیزی نمیتواند خود را بیافریند و چیزهای پیرامون خود را بیافریند. زیرا همه چیز مخلوق و آفریده خداوند است. شیء نمیتواند شیء دیگری را بیافریند حتی اگر سبب وجود او نیز باشد. والدینت نمیتوانند تو را بیافرینند، هر چند که وسیلهای برای وجود تو میباشند. زیرا این خداوند است که راز حیات و بالندگی را در نطفه به ودیعت نهاده است. او همان خدایی است که نظام تولد و ازدیاد نسل را آفریده است.
سپاس از آن آفریدگار روزی دهنده است
«الحمد لله خالق الخلق باسط الرزق» میبینی که همه مردم زندگی میکنند و هرکدامشان به روش خود روزی خویش را به دست میآورند. حیوانات در اعماق دریاها و آسمانها و گوشههای زمین زندگی میکنند و هر کدامشان روزی خود را به دست میآورند. میبینی که گیاهان چگونه روزی خود را بدست میآورند و همین طور دریاها چگونه تجدید میشوند و خشک نمیشوند و روزی خود را از طریق باران و رودخانههای که وارد آن میشوند، بدست میآورند. بنابراین خداوند گستراننده روزی است. او روزی را برای همه بندگان خود هر چند که زیاد باشند، میگستراند.
روایت شده است که فردی نزد امام علی(علیه السلام) آمده و از تعداد زیاد انسانها از زمان خلقت آدم، اظهار شگفتی کرد. شاید یکی هم گفته باشد که پیش از آدم شما هزاران آدم دیگر نیز بودهاند تا اینکه خداوند زمین را به ارث ببرد. پس چگونه آنان را مورد محاسبه قرار میدهد؟ امام پاسخ لطیفی ارائه داد و فرمود: «همان گونه که با وجود بسیاری آنان، به ایشان روزی داد.»
اگر میخواهی کاری انجام دهی که از آن حیا داری، آیا اگر کودک ممیزی در نزدیکی تو باشد، آن کار را انجام میدهی؟ طبیعی است که این کار را انجام نمیدهیم، حتی اگر عمل حلالی باشد. اما در رابطه با خداوند، هر کاری را انجام میدهیم و از خداوند حیا نداریم
الآن در کره زمین میلیاردها انسان زندگی میکنند که در جای جای زمین پراکنده هستند. منابع روزی آنها نیز گوناگون است. همین طور اوضاع و رنگها و اشکال گوناگونی نیز دارند. خداوند چگونه فرایند روزی دادن آنان را تنظیم مینماید به گونهای که هیچ کسی مانع رسیدن روزی به دیگری نمیشود؟ هم چنین خداوند چگونه به حیوانات روزی میدهد؟
وقتی که صحنههایی از حیات دریایی را مشاهده میکنی، میبینی که میلیونها موجود دریایی در دریا زندگی میکنند. خداوند چگونه آنان را روزی میدهد؟
علاوه بر حیواناتی که در دنیا وجود دارند، حشراتی هستند که با چشمهای غیر مسلح دیده نمیشوند، خداوند چگونه آنها را روزی میدهد؟
تمام نعمتها از آن خداوند است
«فالق الاصباح» او کسی است که صبح را از دل تاریکی بیرون میآورد، آن هم بعد از اینکه فضا تاریک بود و شب همه جا را فراگرفته بود. فجر چگونه طلوع مینماید؟ اگر فجر را دیده باشیم میبینیم که در ابتدا نوری ظاهر میشود و سپس گسترش مییابد و بعد از آن به صبح و روز تبدیل میشود.
چه کسی صبح را میشکافد؟ فلق البحر یعنی دریا را شکافت. خداوند تاریکی را میشکافد و صبح را از دل تاریکی بیرون میآورد. «فالق الاصباح ذی الجلال والاکرام» چه جلالی بزرگتر از جلال و عظمت او وجود دارد، در حالی که آفریدهها همگی نشانهای از جلال و عظمت او هستند؟ همه کرامت از اوست و همه فضل و کرم از او میباشد. همه آن چیزهایی که به بندگان خود عنایت مینماید و نعمتهایی که به بندگان خود میبخشد همه از اوست. این روی آوردن متفکرانه به سوی خداوند ولی دو نگاه متفاوت میتواند وجود داشته باشد. یکی نگاه ابلهانه است و دیگران نگاه آگاهانه.
گاهی انسان ابله از کنار چیزها میگذرد و چیزی نمیفهمد و گاهی این انسان عاقل و آگاه است که از کنار چیزها میگذرد و میکوشد که نتیجهای از آنها بگیرد. خداوند سبحانه و تعالی نیز میفرماید: «قُلِ انظُرُواْ مَاذَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ» (یونس/101).
خداوند میفرماید که آگاهانه نگاه کن و نگاه خود را به ابزاری برای کسب آگاهی و بررسی و تحقیق تبدیل نما. انسانی که چنین نگاهی دارد در برابر هر چیزی توقف و تأمل مینماید تا ماهیت آن را مورد بررسی قرار دهد، چیزهایی را که در ورای آن قرار دارند بررسی نماید و نتایج و پیامدهای آن را مورد دقت و بررسی قرار دهد.
شایسته است که انسان شاگرد زندگی باشد. زیرا زندگی بزرگترین مدرسه است. درسهایی که در مدرسه میخوانیم نیز چیزی جز آموختههای افراد و یادداشت آنها نیست.
اما بعضیها با غرور و افتخار میگویند: من دانشجوی دانشگاه هستم، من استاد دانشگاه هستم، من عالم و مجتهد هستم. این من هستم که به مردم آموزش میدهم و ...
کسی که چنین فکر میکند، دارد عقب گرد میکند. مانند برکهای که آب دارد و آب ان را عوض نمیکنیم. این آب در نهایت خشک میشود، اندک اندک کم میشود و تبخیر میگردد. یا مانند دریاها که اگر باران بر آنها نبارد، رودها به آن نریزند و چشمهها به آنها وارد نشوند، تبخیر خواهند شد.
در این زمینه امام علی(علیه السلام) میفرماید: «در تجربهها عقلهای دوباره وجود دارند.» یعنی هر تجربهای، به تو عقل تازهای میبخشد.
از این رو انسان نباید کسی را تحقیر کند و خوار بشمارد. در این باره حدیثی است که میفرماید: «حکمت را بگیر، ولو از دهان دیوانگان باشد.» شخصی را میبینی که عقل ندارد، ولی ممکن است حرفهایی بزند که حکیمانه باشد. ممکن است کودک حرفی بزند که دیگران نگفته باشند.
وقتی فراز «الحمد لله خالق الخلق باسط الرزق فالق الاصباح ذی الجلال والاکرام والفضل والانعام» را میخوانیم نباید به خواندن این کلمات بسنده کنیم تا ثواب بدست بیاوریم، وقتی میگوییم «خالق الخلق» باید سعی کنیم که تمام آگاهی و نظر خود را به آفریدههای پیرامون خود متوجه کنیم تا با تفکر خویش دریابیم که همه اینها را خداوند آفریده است. این خداوند است که روزی میدهد، این خداوند است که صبح را میشکافد تا با هر نگاه و تفکر خویش، به چشم اندازهای گسترده ایمان روی بیاوریم، تا خداوند را بیشتر بشناسیم و وقتی که خداوند را بیشتر شناختیم آنگاه بیشتر به خداوند نزدیک میشویم.
خداوند نزدیک دور است
سپس وقتی که در قالب این دعا میخواهی خداوند را به تصویر بکشی، در مییابی که خداوند دور دور و نزدیک نزدیک است. در او هم صفات دور و هم صفات نزدیک وجود دارد. او دور است زیرا نمیتوانی به ذات او احاطه یابی و نمیتوانی او را ببینی، گویا نشانه دور بودن خداوند این است که او از درک آفریدهها دور میباشد. «لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ یدْرِکُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ» (الأنعام/103). او دور است به این اعتبار که دیده نمیشود، از درک مردم دور است، بنابراین میتوانی از طریق آفریدههایش او را درک کنی.
ولی نمیتوانی از طریق ذات خداوند او را درک نمایی. زیرا خداوند مطلقی است که هیچ چیزی او را محدود نمیکند و هیچ کس نمیتواند به ذات خداوند پی ببرد.
حتی پیامبران نیز نمیتوانند ذات خداوند را بشناسند. زیرا پیامبران هر چه قدر که دارای مقام رفیع هم باشند، باز هم محدود هستند، در حالی که خداوند مطلق میباشد.
خداوند میفرماید که آگاهانه نگاه کن و نگاه خود را به ابزاری برای کسب آگاهی و بررسی و تحقیق تبدیل نما. انسانی که چنین نگاهی دارد در برابر هر چیزی توقف و تأمل مینماید تا ماهیت آن را مورد بررسی قرار دهد، چیزهایی را که در ورای آن قرار دارند بررسی نماید و نتایج و پیامدهای آن را مورد دقت و بررسی قرار دهد. شایسته است که انسان شاگرد زندگی باشد
خداوند در جان مۆمن حضور دارد
«الذی بعد فلا یرى»، او دور است، به خاطر ذات خود و وجودش از انسان فاصله دارد. ولی نزدیک است «وقرب فشهد النجوى»، «مَا یکُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِکَ وَلَا أَکْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ» (المجادلة/7)، او نزدیک است، زیرا وقتی که دو نفر در یک اتاق با هم باشید، میدانی که یک عضو سومی نیز با شما حضور دارد و آن خداوند است. و اگر سه نفر باشید، عضو چهارمی نیز حضور دارد. «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (ق/16)، خداوند متعال نزدیکترین کس به تو میباشد.
«یعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْینِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ» (غافر/19)، خداوند آن چنان به تو نزدیک است که هیچ فاصلهای بین تو و او وجود ندارد. و این همان رازی است که حضور خداوند را در کنار خود احساس میکنی زیرا فکر رایجی که در بین ما وجود دارد این است که خداوند دور است. پس از کجا ما را میبیند؟ در حالی که فلانی به ما نزدیک است، افراد اطلاعات به ما نزدیک هستند، پلیس نزدیک است، ولی خداوند بسیار از ما دور میباشد. ولی «إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیداً * وَنَرَاهُ قَرِیباً» (المعارج/6-7).
روزها و شبها میگذرند، از پنج سالگی به بیست سالگی تا سی و پنجاه سالگی. چه احساسی نسبت به زمان داریم؟ هر فردی فقط امروز خود را احساس میکند. و اگر در روز قیامت خداوند از او سۆال کند «قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ * قَالُوا لَبِثْنَا یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ» (المۆمنون/112-113).
هر کدام از باید احساس کنیم که خداوند خیلی نزدیک است، از رگ گردن نیز به ما نزدیکتر است. زیرا خداوند «یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ» (الأنفال/24). نزدیکی خداوند از نوع واقعی و حقیقی است که سبب میشود به خوبی احساس کنیم او از هر کس دیگری به ما نزدیکتر است، به گونهای که حضور او را از مردم پیرامون خود نیز قویتر احساس میکنیم.
اگر میخواهی کاری انجام دهی که از آن حیا داری، آیا اگر کودک ممیزی در نزدیکی تو باشد، آن کار را انجام میدهی؟ طبیعی است که این کار را انجام نمیدهیم، حتی اگر عمل حلالی باشد. اما در رابطه با خداوند، هر کاری را انجام میدهیم و از خداوند حیا نداریم.
فراوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید محمد حسین فضل الله