ناتوانایی یادگیری
مقدمه
تعداد زیادی از دانش آموزان در یادگیری و تحصیل مشکل دارند که از این تعداد درصد قابل توجهی دارای اختلال یا ناتوانی یادگیری هستند .در چند دهه اخیر نیز به تعداد این دانش آموزان اضافه شده است.
در سال های اخیر به علت عدم شناخت، این دانش آموزان به عنوان عقب مانده ذهنی ، کودن و یا آسیب مغزی تلقی کرده اند. ولی امروزه با گسترش مطالعات و تحقیقات در این زمینه شناخت بهتری از این گروه دانش آموزان حاصل شده است. از اوایل سال 1960 مطالعه درباره کودکانی که علی رغم برخورداری از هوش عادی قادر به یادگیری و تحصیل به صورت عادی نبودند یا روزی مطالب را به خوبی فراگرفته، و روز بعدی فراموش می کردند شروع شده است .
یکی از موضوعات مهم در کار با دانش آموزان ناتوان یادگیری متمایز کردن آنها از سایر اختلالات رشدی مانند اختلال بیش فعالی و کمبود توجه ،اختلال رفتاری و ...است . این گونه دانش آموزان باعث تعجب والدین از یک طرف و مسئولان و مربیان آموزش از طرف دیگر بودند، و در بیشتر مواقع این دانش آموزان به مدارس استثنایی معرفی میشدند .در مدارس استثنایی این کودکان دچار مشکلات سازشی و تطابقی شدند و در مدارس عادی به علت شکست های پی در پی از درس و مدرسه بیزار شده و فرار از مدرسه را ترجیح میدادند .
اختلال یادگیری چیست؟
کودکان با نارسایی های ویژه یادگیری آن دسته از کودکان دانسته شده اند که در یک یا تعدادی از فرآیندهای اساسی یادگیری ،فهم مطالب، کاربرد زبان گفتاری یا نوشتاری دچار مشکل اند.
این اشکالات ممکن است در کودکان به صورتهای گوناگون مانند دشواری در گوش دادن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن و حساب کردن ظاهر شود.
این تعریف شامل کودکان با صدمه مغزی و آسیب مغزی میباشد .اما آن دسته از کودکانی را که اشکال اساسی یادگیری آنان در نتیجه نقص بینایی، شنوایی، حرکتی ، عقب ماندگی ذهنی، اشکالات هیجانی یا محرومیتهای محیطی است را در برنمی گیرد.
ویژگی های کودکان با ناتوانی ویژه یادگیری
1-این کودکان دارای بهره هوشی متوسط یا بالاتر هستند.
2-این کودکان از نظر حواس مختلف بینایی و شنوایی سالم هستند .
3- این کودکان از امکانات محیطی و آموزشی مناسبی برخوردار هستند .
4-این کودکان دارای نابهنجاری های شدید رفتاری نیستند.
5-پیشرفت آموزشی این کودکان به طور چشمگیری کمتر از بهره هوشی سن و امکانات آموزشی است که از آن برخوردارند.
ناتوانی این کودکان در یادگیری به علت فقدان بهره هوشی یا کند ذهنی آنها نیست، و همچنین نمی توان عدم یادگیری آنها را به نقص حسی نسبت داد.مانند مشکلاتی که کودکان نابینا ، کم بینا، ناشنوا ، کم شنوا و نقایص حرکتی در یادگیری دارند در این کودکان یافت نمیشود.یعنی از نظر حواس سالم هستند .گاهی به علت محرومیت های محیطی و عدم برخورداری از امکانات آموزشی مناسب کودکان در یادگیری مشکل پیدا میکنند.
ولی کودک دارای اختلال یادگیری با وجود برخورداری از شرایط و امکانات مناسب آموزشی در یادگیری مشکل دارد. ناتوانی آنها در یادگیری به علت مشکلات واختلالات روانی و رفتاری آنها نیست و همچنین پیشرفت آنها در زمینه تحصیلی مطابق با انتظار نیست. .یعنی با بهره هوشی و سن آنها و میزان برخورداری از امکانات آموزشی تطابقی ندارد.