تبیان، دستیار زندگی
مقام معظم رهبری می فرمایند: «اگر كسی خیال كند كه به غیر از جامعه‌ی علمی روحانیت تشیع؛ كسی خواهد توانست قرآن و اسلام را عَلم كند و تبیین و تفهیم نماید و در دنیا، ایمان و اعتقاد در دلها به وجود بیاورد ... تصور غلط و اشتباهی است»
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ارایه ی اسلام اصیل

ارایه ی اسلام اصیل
مقام معظم رهبری می فرمایند: اگر كسی خیال كند كه به غیر از جامعه‌ی علمی روحانیت تشیع كسی خواهد توانست قرآن و اسلام را عَلم كند و تبیین و تفهیم نماید و در دنیا، ایمان و اعتقاد در دلها به وجود بیاورد ... تصور غلط و اشتباهی است.

حوزه از دیرباز در کشور ما و در کشور های اسلامی جایگاه ویژه ای داشته است و منشأ تأثیر بوده است. حوزه های علمیه هم در حکومت های عصر خود و هم در میان مردم زمانه خود دارای کارکردهای فراوان بوده اند.

ارایه ی اسلام اصیل، مجاهدت برای مردم و تربیت نفوس جامعه از مهم ترین کارکردهای حوزه و روحانیت است که در این مقاله و مقالات بعدی پیرامون آن ها صحبت می شود؛

ارایه اسلام اصیل

اولین کارکرد حوزه و روحانیت ارایه اسلام اصیل است.

اسلام اصیل و ناب اسلامی ست که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم برای مردم آوردند و از هرگونه التقاط و انحرافی به دور است. اسلامی که ائمه اطهار سلام الله علیها خصوصیات آن را بیان می دارند.

دشمنان اسلام همیشه سعی کرده اند با ایجاد شبهات و القائات غلط، اسلام را از اصالت خود دور سازند و اصل اسلام را زیر سوال ببرند. آن ها سعی داشته و دارند شاخ و برگ های این دین الهی را کوتاه کرده و یا حداقل با شاخ و برگ های آنچه خود می خواهند پیوند بزنند. می دانند که اسلام دینی جاویدان است و نمی توانند آن را از بین ببرند پس به ناچار سعی در ایجاد انحراف در ان دارند.

در این وضعیت مسلمانان باید اسلام اصیل را حفظ کنند و به آنچه قرآن و روایات فرموده پایبند بمانند. در این موقعیت کسی یا کسانی یا نهادی باید باشد که با فعالیت های علمی و دینی خود اسلام ناب و اصیل را ترویج و از آن حمایت کند.

به نظر می رسد روحانیت شیعه تنها مرجعی هستند که دیگران می توانند اسلام اصیل را از آنها بخواهند. حوزه های شیعی از ابتدا با تکیه و استناد بر منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام، به شناسایی اسلام پرداخته و پاسخ گوی شبهات بوده اند.

مقام معظم رهبری می فرمایند:

«اگر كسی خیال كند كه به غیر از جامعه‌ی علمی روحانیت تشیع كسی خواهد توانست قرآن و اسلام را عَلم كند و تبیین و تفهیم نماید و در دنیا، ایمان و اعتقاد در دلها به وجود بیاورد ... تصور غلط و اشتباهی است.»[1]

گاهی افرادی سعی می کنند روحانیت را از این مرجعیت شناخت دور کنند و نهادها و افراد بی صلاحیت دیگری را اسلام شناس معرفی کنند اما باید بدانند این حوزه ها هستند که می توانند اسلام و قرآن را تبیین کنم. افراد یا گروه هایی که با روحانیت مخالف هستند و البته منافع خویش را دنبال می کنند نه اسلام را، همیشه سعی در به حاشیه بردن حوزه و روحانیت دارند که البته طبق فرمایش مقام معظم رهبری باید بدانند که شناخت اسلام اصیل فقط از کانال روحانیت شیعی ممکن است.

هدف دیگر دشمنان حذف روحانیت است. آنها ادعای اسلام خواهی می کنند اما روحانیتی که درس اسلام را خوانده نمی خواهند. آنها اسلام را نمی خواهند و سلایق فردی را می خواهند.

روحانیت در حوزه ها سال های درس می خوانند و از عقاید و کلام گرفته تا منطق و فلسفه و فقه و اصول همه را درس می گیرند و درس می دهند و پس از سال ها مجاهدت معنوی و علمی به یک اسلام شناس تبدیل می شنود. البته ممکن است مواردی نیز در حوزه های یافت شود که طلبه ای خوب درس نخوانده و یا تهذیب نفس نداشته و به راه های انحراف کشیده شده، اما اصل حوزه بر اسلام شناسی ست و عامه روحانیت این چنین اند. در نتیجه اسلام منهای روحانیت وجود ندارد و این دو پیوند دائمی دارند. هر جا روحانیت باشد می توان اسلام را در آنجا یافت وهرجا اسلام باشد روحانیت حضور فعال دارد. القاط جویان و منحرفان دین می دانند که اگر روحانیت را از قداست و مرجعیت اسلام شناسی دور کنند می توانند به اهداف خود برسند اما با حضور روحانیت آگاه که بر منابع دینی تسلط دارند هیچگاه نمی توانند اغراض شخصی و التقاط های دینی را وارد دین اسلام کنند.

«آن كس كه می‌گوید، اسلام منهای روحانیت، او اسلام را نمی‌خواهد؛ او چیزی را می‌خواهد كه تلفیقی از افكار، سلایق و عقاید شخصی خودش، با پشتوانه‌یی از كتاب و سنت باشد. اگر در این جا، پای روحانی به وسط آید، مخالفت خواهد كرد و خواهد گفت : معنای قرآن و سنت، این نیست؛ تو التقاط می‌كنی. اما وقتی روحانی نبود، او با خیال راحت، هرچه دلش می‌خواهد، بیان می‌كند!

من گاهی اوقات كه مصاحبه‌ها و گفتارهای بعضی از این مدعیان اسلام را ـ اسلام نو، اسلام جدید و انواع اسامی گوناگونی كه روی اسلام می‌گذارند ـ می‌خوانم، دچار تعجب و تأسف می‌شوم كه اینها حتی یك آیه‌ی قرآن را بلد نیستند؛ در عین حال، مستند به قرآن و حدیث و نهج البلاغه حرف می‌زنند! چون كارشناس این مسایل، روحانی است، جلو می‌آید و می‌گوید: شما اشتباه كردید، این آیه در قرآن نیست، این آیه‌ی مُنزل بر دل شماست، این برای ما و سایر مسلمین حجت نیست، این آیه‌ی قرآن و آیه‌ی منزل بر قلب رسول الله نیست. برای این كه روحانی، این دردسر را برایشان به وجود نیاورد، می‌گویند: اسلام منهای روحانیت.»[2]

حوزه منشأ فکر و سرچشمه تفکر اسلامی در جامعه است و اسلام بدون روحانیت که دشمنان آن را طلب می کنند اسلامی نیست که بتواند برای مسلمان واقعی سودمند باشد. اسلامی ست که دشمنان را به اهداف خود نزدیک می کند. روحانی که از خود چیزی نمی گوید و سلیقه شخصی را در آنچه به مردم می گوید دخالت نمی دهد بلکه همانچه از قرآن و روایات خوانده و در دوران طولانی از اساتید خود در حوزه آموخته را بدون کمی و کاستی برای مردم بیان می دارد.

حوزه باید در این کارکرد بیشتر متمرکز شود و نگذارد افراد دیگری با عناوین استاد و اسلام شناس و مانند اینها، اسلام را طوری که می خواهند عرضه کنند. حوزه باید همیشه در حال شناخت مسائل روز بوده تا بتواندمواضع اسلام را در همه مسائل به مردم بشناساند.


پی نوشت ها:

[1] سخنرانی با روحانیون آزاده، 5/8/69.

[2] سخنرانی در دیدار با روحانیون عراقی مقیم قم، 8/1/61.

تهیه وتولید:احمد اولیایی-گروه حوزه علمیه تبیان