تبیان، دستیار زندگی
روزهای آخر جنگ بود، رژیم بعث عراق باری دیگر حملات خود را از سر گرفته بود و غاصبانه بر سرزمینمان می‌تاخت؛ یکی از همین تاخت و تازها، فاجعه تلخ 21 تیرماه 1367 بود که تا 25 تیر همین ماه ادامه داشت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عشایر در روزهای آخر جنگ(قسمت اول)


روزهای آخر جنگ بود، رژیم بعث عراق باری دیگر حملات خود را از سر گرفته بود و غاصبانه بر سرزمینمان می‌تاخت؛ یکی از همین تاخت و تازها، فاجعه تلخ 21 تیرماه 1367 بود که تا 25 تیر همین ماه ادامه داشت؛ در این حادثه، دشمن از زمین و هوا به منطقه مرزی از جمله «دهلران» آتش می‌ریخت؛ اگرچه صدامیون با بالگرد و تانک‌هایش مردم بی‌گناه را مورد هجوم قرار دادند، اما باری دیگر دست الهی در یاری مردم مظلوم، دیده شد و رزمندگان بومی و غیربومی به کمک مردم عشایر منطقه با سلاح‌های سبک و سرد در مقابل دشمن ایستادند و آن‌ها را از سرزمینمان بیرون راندند.

دهلران

جعفر نظری از رزمندگان بومی منطقه که در این حادثه حضور داشت، طی گفت‌وگوی با فارس این واقعه را شرح داد.

هشت سال در مناطق جنگی

دهلران از توابع استان ایلام است که در منتهی‌الیه جنوب شرقی این استان با استان خوزستان هم‌جوار است و به نوعی از نظر بافت اجتماعی و اقلیمی و نیز نقطه‌نظر‌ها نظامی به عنوان منطقه جنوب محسوب می‌شود. در سمت غرب این شهر مرزی، شهر مرزی مهران واقع است که تنها به وسیله یک جاده مواصلاتی که حدوداً 100 کیلومتر فاصله دارد به همدیگر متصل شده‌اند. این جاده در واقع آخرین جاده مرزی در دوران دفاع مقدس است که به صورت یک خط پدافندی مابین این دو شهر قرار گرفته است.

با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 مردم این دو شهر مرزی کاملاً تخلیه کرده و به صورت آواره‌های جنگی در منطقه عقبه در اردوگاه‌های جنگ‌زده سکونت گرفتند. در این میان اکثریت مردم جنگ‌زده دهلران بعد از آوارگی از شهر دهلران در مسیر جاده مواصلاتی دهلران به مهران، در میان اردوگاه‌های جنگ‌زده که در دل کوه‌ها و دره‌ها و یا روستاهای متروکه بر سر چشمه‌های آب اسکان گرفتند و در واقع منطقه عملیاتی را ترک نکردند.

علاوه بر اینکه جوانان آن‌ها در خطوط مقدم مشغول دفاع از نظام اسلامی بودند، خانواده‌های آن‌ها در بطن جنگ و در بعضی از اردوگاه‌ها و روستاها شاید از رزمندگان اسلام نیز جلوتر خط پدافندی را ایجاد کرده بودند. این مردمان که در مناطق هاویان، بیشه دراز، سنگر نادر قیر آب، و یله، مازعبدلی، دول منیری، جابرانصار، حاضر میل، تم تم آب، گیسری سکونت گرفته بودند، ضمن اینکه خط مقدم جبهه بودند و موجب دلگرمی رزمندگان اسلام می‌شدند. از هیچ امکاناتی حتی برق و روشنایی و آب لوله‌کشی، بهداشت و درمان بهره‌مند نبودند و از سال 1359 تا آخرین لحظات جنگ تحمیلی در ایجاد این خط پدافندی و دفاع از کیان اسلامی در اثر بمباران‌های هوایی،‌ گلوله باران‌ها، حملات زمینی دشمن و حضور در عملیات‌های گسترده و چریکی و نبرد با ضدانقلاب هدایت شده توسط رژیم بعثی تعداد زیادی از فرزندان و پدران و مادران آن‌ها به شهادت رسیده و یا به دست دشمن بعث به اسارت برده شدند.

علاوه بر این، روستایان و جنگ‌زدگان مرزنشین تعداد زیادی از یگان‌های ارتش جمهوری اسلامی، سپاه و نیروهای مردمی محور عملیاتی چنگوله تا فکه را عهده‌دار بودند.

با توجه به اینکه دشمن از جنوب، غرب و شرق مردم ایران و رزمنده‌ها را محاصره کرده بود، تنها جاهایی که زن‌ها و بچه‌ها و افراد سالخورده می‌توانستند، عقب‌نشینی کنند

چشمه‌های آلوده!

در بین این مقاومت‌های مردمی، روزهای آخر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران حوادث بسیار تلخی رخ داد که کمتر از آن یاد شده که یکی از این فجایع مربوط به روز 21 تیرماه 1367 است که رزمنده‌ها در طول 220 کیلومتر در خط مقدم بودند.

آن اواخر ارتش رژیم بعثی با حمایت مستقیم استکبار جهانی و نقش عینی گروهک ضد خلقی منافقین عملیات وسیعی را ابتدا با گلوله باران و بمباران‌های شدید خط پدافندی نیروهای رزمنده و روستاییان مرزنشین آغاز کرد. این عملیات دشمن ساعت 4 صبح 21 تیرماه با بمباران‌های شیمیایی شروع شد. دشمن از محورهای مهران، چنگوله، موسیان، نهر عنبر،‌ زبیدات، شرهانی، عین خوش، فکه وارد عمل شد تا با شکستن خطوط پدافندی نیروهای رزمنده و روستایی را به محاصره خود درآورد و در واقع بر جاده مواصلاتی دهلران مهران و دهلران به اندیمشک تسلط پیدا کند.

با توجه به اینکه دشمن از جنوب، غرب و شرق مردم ایران و رزمنده‌ها را محاصره کرده بود، تنها جاهایی که زن‌ها و بچه‌ها و افراد سالخورده می‌توانستند، عقب‌نشینی کنند، شمال منطقه دهلران بود که شمال منطقه هم دارای رشته ارتفاعات بسیار بلند، کوهستانی بود؛ در این منطقه راه وجود نداشت و راه‌های مال رو بود؛ مردم چاره‌ای نداشتند جز اینکه همان مسیر سخت کوهستانی را پشت سر بگذارند.

دهلران

* حمله به دهلران

حجم آتش‌های دشمن و بمباران‌ها به خصوص بمباران‌های شیمیایی که بعضاً بر روی رودخانه‌ها و چشمه‌های آب برای آلودگی فرود می‌آمد و از طرفی شدت گرمای بی‌سابقه آن روز سختی این حملات را بیشتر کرده بود چرا که به گفته بزرگان و ریش‌سفیدان منطقه، باد سوزان روز بیست و یکم تیرماه همه منطقه را فراگرفته بود و موسم معروف این منطقه که به لفظ محلی آن را (سویر) و یا (سموم) می‌نامند، وزیدن گرفته بود.

این شرایط جوی به خودی خود باعث هلاکت آدمی می‌شود و مزید بر علت شده بود تا دشمن بعثی با سوءاستفاده از این شرایط طبیعی، حمله ناجوانمردانه خود را آغاز و جناح‌های مختلف به سوی شهر دهلران و رزمندگان مستقر در این محور و روستاییان جنگ‌زده ساکن بر جاده مواصلاتی دهلران، مهران تاخت و تاز کند، به گونه‌ای که استفاده از سلاح‌های شیمیایی به خصوص در آلوده کردن منابع آبی چشمه‌ها و چاه‌های آب در عقبه نیروها و بمباران‌های هوایی در شهر دهلران و موسیان و هجوم تانک‌ها و نفربرها باعث شد که لحظات اولیه این حمله منجر به اشغال جاده مهران دهلران و دهلران به اندیمشک و در نتیجه به محاصره درآمدن چندین هزار نیروی رزمنده در خطوط مقدم جبهه و روستاییان در خط دوم شود.

در جریان درگیری، رزمنده‌های غیربومی از این شرایط جوی اطلاعی نداشتند، وقتی بعد از ساعت‌ها تشنگی به آب می‌رسیدند، آب می‌خوردند و بعد از لحظه‌ای به شهادت می‌رسیدند، در حالی که این بچه‌ها باید در ابتدا وارد آب می‌شدند، بدنشان آب می‌خورد و بعد آب می‌خوردند.

مردم و رزمنده‌ها در ارتفاعات، هم از بمباران هوایی در امان بودند و هم از تانک و نفربرهای عراق؛ ناگفته نماند که نفربرهای عراق گاهی تا قسمتی از پایه‌های کوه مردم را تعقیب کردند

شهادت بر اثر تشنگی!

این محاصره با حرکات فاجعه آمیزی چون تعقیب نیروها و گسیل آن‌ها به سمت مناطق صعب‌العبور و بیراهه‌ها برای فراهم کردن زمینه تشنگی و خستگی دنبال می‌شد. سربازان اسلام و مردم که خانواده‌هایی متشکل از زنان و کودکان بی‌گناه بودند در اثر تشنگی به شهادت می‌رسیدند. برخی از رزمندگان اسلام که از اهالی بومی منطقه نبودند به خاطر عدم آشنایی به راه‌ها و ورود به دره‌ها و تنگه‌ها و نقاط رملی باعث تحلیل آن‌ها و سردرگمی در بیابان‌ها می‌شد و ارتش تا دندان مسلح بعث با تانک و نفربرها مردم و نیروها را تعقیب می‌کردند و آنان را در لحظات خستگی، زیر شنی تانک‌ها قرار می‌دادند و یا آن‌ها را شهید و به اسارت می‌گرفتند.

البته مردم و رزمنده‌ها در ارتفاعات، هم از بمباران هوایی در امان بودند و هم از تانک و نفربرهای عراق؛ ناگفته نماند که نفربرهای عراق گاهی تا قسمتی از پایه‌های کوه مردم را تعقیب کردند، اما رزمنده‌ها و مردم محلی جلوی آن‌ها را گرفتند.

دشمن به قدری بر منطقه تسلط داشت که از داخل هلی‌کوپترها با تفنگ‌های خود رزمندگان را از پای درمی‌آورد و هم کار شناسایی را انجام می‌داد. نیروهای رزمنده به دلیل شرایط بسیار نامساعد آب و هوایی و حجم آتش دشمن و عدم تدارکات رسانی مناسب، با دست‌های خالی مقاومت می‌کردند؛ تشنگی زیاد هم آن‌ها را وادار می‌مرد تا به دنبال مناطق آبی و چشمه‌های آب باشند که در این مناطق بسیار اندک بود و تعداد کمی برکه‌های آب نیز به مواد شیمیایی آلوده شده بود.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: خبرگزاری فارس