تبیان، دستیار زندگی
سید مرتضی موسوی در دوره هفتم نماینده مردم الیگودرز در مجلس، عضو هیئت رئیسه کمیسیون غذایی و رئیس مجمع نمایندگان استان لرستان در گفتگو با تبیان خود را از موافقان امضای قطعنامه 598 معرفی کرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نه ترسوییم، نه محافظه کار

گفتگوی اختصاصی تبیان با سید مرتضی موسوی نماینده اسبق مجلس


سید مرتضی موسوی در دوره هفتم نماینده مردم الیگودرز در مجلس، عضو هیئت رئیسه کمیسیون غذایی و رئیس مجمع نمایندگان استان لرستان  خود را از موافقان امضای قطعنامه 598 می داند.

سید مرتضی موسوی

برای خوانندگان تبیان ضمن معرفی خود بگویید چگونه با روند انقلاب آشنا شدید؟

متولد 1328 و دارای مدرک فوق لیسانس حقوق هستم و از قبل انقلاب فعالیت سیاسی داشتم و هنگام ورود حضرت امام (ره) به ایران عضو کمیته استقبال ازایشان بوده‌ام و بعد از آن هم عهده دار مسئولیت‌های مختلفی از قبیل تشکیل سپاه بودم.

از چه سالی وارد روند انقلاب شدید؟

من از سال 42 به بعد وارد این عرصه شدم تا زمانی که انقلاب به پیروزی رسید و از کسانی بودم که تظاهرات انقلابی تشکیل می‌دادم. از بدو انقلاب هم مسئول تشکیل کمیته‌های شرق تهران بودم.

از حضورتان در جبهه بگویید.

در جبهه من، کمک‌های مالی زیادی کردم اما چون برادرم، سید جواد موسوی در جبهه بود و بعد هم شهید، فقط کمک‌های نقدی می‌کردم، خودم هم جانباز انقلاب هستم.

از برادر شهیدتان و نحوه شهادتش بگویید.

برادر من سید جواد موسوی متولد سال 1336 از بچه‌های سپاه بود. با شروع درگیری‌ها به کردستان رفت. یادم می‌آید که مادرم اصرار زیادی داشت که ازدواج کند، سید جواد هم در جواب می‌گفت: عروسی من شهادتم است و زمانی که جسد من را می‌آورند همه شما خوشحال خواهید بود و هر بار مادرم بسیار ناراحت می‌شد. یک بار به او گفتم که چرا مادر را ناراحت می‌کنی؟ وی لبخندی زد و آرام گفت: همانند آفتاب برای من روشن است که روزی جسد من را می‌آورند و سال 1361 در عملیات فتح‌المبین همچنان که قائم مقام فرمانده مخابرات سپاه شوش بود چند روزی پس عروسیش شهید شد.

همیشه می‌گفت: مواظب امام باشید و تمام تلاشتان را برای تحقق یافتن اهداف انقلاب اسلامی انجام دهید.

در ارتباط با پذیرش قطع نامه چه دیدگاهی دارید؟

در آن زمان امام که یک انسان فوق‌العاده کامل بودند از هر نظر، برای اهداف انقلاب فداکاری کردند و تشخیصشان این بود که جنگ ادامه پیدا نکند.

شما با امضای موافق بودید؟

- بله، من مرید امام بودم و هستم. البته امام به عنوان رهبر این کار را انجام دادند و خیلی از رزمندگان ما هم به خاطر فرمان امام پذیرفتند.

یعنی راضی به انجام این کار نبودند؟

- خیر، به نظر من زمانی که فردی رهبر را قبول می‌کند پس باید فرمان او را هم بپذیرد. چون که او مصلحت نظام را بهتر تشخیص می‌دهد.

نه یک قدم جلوتر، نه یک قدم عقب تر ما نه ترسوییم، نه محافظه کاریم و نه عافیت طلب. اما منتظر دستور ولی مان هستیم؛ و معنای ولایت مداری هم همین است که نه جلوتر و نه عقب‌تر از ولی حرکت کنیم.

ما کوچک‌ترین بهانه‌ای به دشمن نمی‌دهیم. آن‌ها می‌خواهند از ما بهانه بگیرند، ولی ما این آرزو را با آن‌ها به گور می‌فرستیم. ما پیرو صبر امیرالمۆمنین هستیم که برای حفظ اسلام، بر کتک خوردن همسرش هم صبر کرد. ما منتظر دستور امام و ولی امرمان هستیم. ما سراپا گوشیم و سراپا شعور و شوریم.

وقتی این‌ها دیدند که ما قطعنامه را قبول کرده‌ایم و در وضعیتی هستیم که اکثر جبهه‌هایمان سقوط کرده‌اند و یا خودمان آن‌ها را تخلیه کرده‌ایم، دستور هجوم سراسری دادند

به نظر شما تدبیر امام در پذیرش قطعنامه چه دستاوردی داشت؟

همان‌طور که مسئولین نظام پیش بینی می‌کردند، پذیرش قطعنامه نقشه صدام مبنی بر معرفی کردن ایران به عنوان جنگ طلب برملا کرد. به گمان صدام پذیرش قطعنامه حاکی از ضعف ایران بود، برای همین هم حمله‌ای سراسری و گسترده علیه ایران کرد اما مردم با خروشی سراسری و حتی پرشورتر از گذشته به جبهه رفته و حمله ارتش بعث را دفع کردند.

شهید احمد کاظمی طی سخنرانی با فاصله چند روزه از پذیرش قطعنامه، وضعیت صحنه و وظیفه رزمندگان دلباخته را این‌گونه تشریح می‌کند: بعد از اینکه جمهوری اسلامی قطعنامه 598 را قبول کرد، وقتی این‌ها دیدند که ما قطعنامه را قبول کرده‌ایم و در وضعیتی هستیم که اکثر جبهه‌هایمان سقوط کرده‌اند و یا خودمان آن‌ها را تخلیه کرده‌ایم، دستور هجوم سراسری دادند. مثلاً ما جبهه حلبچه، ماووت، سلیمانیه و حاج عمران را به اختیار خودمان تخلیه کرده بودیم، حتی همین منطقه عملیات رمضان را به اختیار خودمان تخلیه کرده بودیم، این‌ها که چنین وضعیتی را دیدند، به همه ارتش‌ها و تیپ‌هایی که در سرتاسر مرز داشتند دستور هجوم سراسری دادند، که ظاهراً از پذیرش قطعنامه سه چهار روز گذشته بود که این‌ها شروع به حمله کردند و در جنوب، سپاه سوم یک حمله گسترده‌ای را شروع کرد.

«وقتی می‌گوییم رهبر، یعنی تسلیم محض!» الآن هم خیلی‌ها هستند و خود را انقلابی داغ معرفی می‌کنند و در بعضی مواقع هم خلاف دستور رهبری حرکت می‌کنند

در غرب حمله بزرگی شد که ارتش عراق تقریباً تا سر پل ذهاب آمد. در ضمن از منافقین هم استفاده کردند و این طرح را داشتند که به تهران بیایند! به خیال اینکه ما سلاح‌هایمان را از دست داده‌ایم و نیروهایمان هم روحیه خودشان را از دست داده‌اند و توان نداریم ولی خداوند کمک کرد و قبل از اینکه در غرب، آن اتفاقات به آن شکل بیفتد، دشمن در جنوب با آن تهاجم گسترده‌ای که کرده بود، شکست خورد! من خودم به یقین رسیدم، روز اول که عراقی‌ها حمله کردند، با حجم نیرویی که از عراقی‌ها می‌دیدم، تصور نمی‌کردم که قصد این‌ها خرمشهر باشد، به حسینیه سر زدم یک افسری را به اسارت گرفته بودند، با او صحبت کردم و پرسیدم که هدف شما چیست؟

قطعنامه

گفت که «یک گردان ما دیروز منهدم شده، امروز چند تیپ دیگر به ما اضافه شده و در نهایت قصد ما تصرف خرمشهر است» که الحمدالله رزمندگان اسلام محکم ایستاده‌اند و دشمن شکست خیلی خوبی خورد و تعداد زیادی تانک و نفربرش را از دست داد و به مرز خودش عقب نشینی کرد و این نقطه جدیدی شد چون این‌ها می‌خواستند سه چهار روز ببینند که چه کار باید کنند، بایستی دنبال قطعنامه و آتش بس بروند یا اینکه در این وضعیت مناسب، یک جاپایی، یک سر پلی، یک خرمشهری، یک آبادانی، یک منطقه استراتژی مهمی از ما بگیرند و بگویند که ما سه چهار شرط هم داریم، اگر شما دیگر حال جنگیدن ندارید و می‌خواهید صلح کنید و به نتیجه رسیده‌اید که قطعنامه 598 به اجرا در بیاید، ما به چند امتیاز هم نیاز داریم که باید به ما بدهید! ولی الحمدالله خداوند کمک کرد و در آن وضعیت، رزمندگان اسلام به پیروزی رسیدند.

الآن وضعیت نامعلومی در جبهه خودمان داریم، صحبت، حرف و مسائل زیاد است. انقلاب اسلامی تصمیمی گرفته است و چون امر ولایت است ما مطیع آن هستیم، اگر به ما امر کنند که نجنگید، نمی‌جنگیم، اگر امر کنند که در جبهه بمانید، می‌مانیم و اگر امر کنند که سر قله بایستید یا در آفتاب تا ظهر بمانید، می‌مانیم. هر چه امام بفرمایند، انجام می‌دهیم. الآن ما باید خیلی حواسمان را جمع کنیم که در اطاعت از اماممان یک وقت خدای نکرده سستی و کوتاهی نکنیم.

و باید در انتها یادآور شوم که با گفته‌های پایانی شهید همراهی کاملی دارم و از امت اسلامی می‌خواهم که به یاد داشته باشند: «وقتی می‌گوییم رهبر، یعنی تسلیم محض!» الآن هم خیلی‌ها هستند و خود را انقلابی داغ معرفی می‌کنند و در بعضی مواقع هم خلاف دستور رهبری حرکت می‌کنند.

مصاحبه: سامیه امینی

بخش فرهنگ پابداری تبیان