قطعنامهای بر روی خون

پیش از بررسی قطعنامه ای که منجر به آتش بس شد، نگاهی به قطعنامههای قبلی این شورا میاندازیم.
تایید ضمنی تجاوز
شورای امنیت نخستین قطعنامه خود را به شماره 479 با نام بررسی وضعیت میان ایران و عراق صادر کرد. در این قطعنامه به وجود تهدید علیه صلح نقض صلح وقوع تجاوز و نقض تمامیت ارضی ایران اشارهای نشده بود. این توصیه نه برقراری آتش بس یا بازگشت به مرزهای بینالمللی بلکه خودداری از توسل بیشتر به زور را از دو طرف خواسته بود. در واقع این قطعنامه آگاهانه از تجاوز و حمله عراق به مرزهای جمهوری اسلامی ایران و تحمیل جنگ و وضعیت اسفبار مردم جنوب غرب کشور که نتیجه حمله عراق به اهداف غیر نظامی و افراد غیر مسلح بود چشم پوشید.
قطعنامه 479 که در 5 بند تقسیم شده بود شروع کننده جنگ را معرفی و اعلام نکرده و در آن از تجاوز، تعیین متجاوز و تنبیه متجاوز سخنی به میان نیاورده بود. این قطعنامه بیشتر حالت توصیه داشت تا تصمیم قاطع و لذا جمهوری اسلامی ایران از پذیرش آن خودداری کرد.
21 ماه سکوت
شورای امنیت پس از نخستین قطعنامه خود در حالی که عراق در صدد تحکیم مواضع بدست آمده بود برای مدتی طولانی (21 ماه و 15 روز) سکوت کرد اما در پی انجام عملیاتهای ثامنالائمه طریقالقدس فتحالمبین و بیتالمقدس که به شکست حصر آبادان آزادسازی بستان آزادسازی مناطق وسیعی از غرب شوش و دزفول و بالاخره آزادسازی خرمشهر انجامید بار دیگر بر آن شد تا سکوت خود را بشکند بنابراین بر اساس پیشنهاد اردن قطعنامه 514 را به تصویب رساند. در مقدمه این قطعنامه شورا نگرانی خود را از طولانی شدن درگیری بین دو کشور و کشته شدن انسانهای بی گناه آسیب رسیدن به اماکن و تأسیسات و در خطر بودن صلح و امنیت جهانی ابراز کرد و خواستار آتش بس سریع و عقب نشینی نیروهای دو طرف به مرزهای شناخته شده بینالمللی از طریق اعزام نیروهای حافظ صلح و ناظران سازمان ملل به منطقه شد بدون آنکه به حضور عراق در خاک ایران
اشارهای بکند. بند دیگری از این قطعنامه از دیگر عضو سازمان ملل درخواست میکرد از هرگونه اقدامی که به تداوم یا تشدید جنگ بینجامد خودداری کنند. این درخواست در حالی عنوان میشد که اعضای دایم شورای امنیت از حامیان اصلی دولت عراق و ادامه جنگ بودند.
توصیههای تکراری
12 مهر 1362 سومین قطعنامه صادر شد. در فاصله بین قطعنامه 514 و 522 نیروهای ایران دو عملیات بزرگ را اجرا کردند. نخستین عملیات با نام رمضان دو روز پس از تصویب قطعنامه 514 و دومین آن با نام مسلم بن عقیل در تاریخ نهم مهر سال 1361 به اجرا در آمدند. ویژگی این عملیاتها عبور از مرزها با هدف تنبیه متجاوز و تسلط بر بخشی از خاک عراق بود. به دنبال این تحولات عراق و برخی از کشورهای عرب تلاشهای دیپلماتیک گسترده را در سازمان ملل آغاز کردند.
عنوان قطعنامه 522 نیز مانند قطعنامههای قبل وضعیت مابین ایران و عراق بود و مانند دو قطعنامه قبلی توصیه بود تا تصمیم. با توجه به اینکه در شکل، متن و محتوای قطعنامه 522 تفاوت چندانی با قطعنامه 514 نداشت و با عنایت به اینکه تحولات عمده و مهمی نیز در جبهههای جنگ به وجود نیامده بود، مشخصاً قطعنامه 522 فقط پاسخی به فشار عراق و طرفدارانش در شورای امنیت بود و شورا تحت تأثیر آن ناگزیر به صدور قطعنامه ای شد که تکرار قطعنامه پیشین بود و لذا این قطعنامه نیز از طرف ایران پذیرفته نشد. قطعنامه بعدی 540 بود که درباره جنگ شهرها صادر شد، بدون آنکه به تجاوز عراق علیه مردم غیرنظامی ایران اشارهای شود. این قطعنامه نهم آبان 1362 صادر شد.
این در حالی بود که عراق به دنبال حملات متعدد به اهداف غیر نظامی در جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 13 و 17 بهمن ماه سال 1362 رسماً اعتراف کرد که شهرهای دزفول، اندیمشک، اهواز، باختران، ایلام، آبادان، شوش، رامهرمز، مسجد سلیمان، بندر امام خمینی و بهبهان را هدف حملات هوایی و موشکی قرار داده است.
552، 582 و 588 قطعنامههای بعدی سازمان ملل بودند که درباره این جنگ صادر شد. این قطعنامهها عمدتاً به جنگ نفتکشها در خلیج فارس و حملات شیمیایی اشاره داشتند اما مانند موارد قبلی جانبدارانه و در حمایت از رژیم بعث صادر شده بودند.
امام راحل در پیام خود به حجاج بیت الله الحرام در سال 1366 در این باره فرمودند: دنیا از آغاز جنگ تاکنون در تمام مراحل دفاعی ما هیچ گاه با زبان عدالت و با بی طرفی با ما سخن نگفته است.
قطعنامه روی خون
برخی تغییر و تحولات در صحنه جنگ، منجر به تصویب قطعنامه 598 در 29 تیرماه سال 1366 شد. این قطعنامه فیالبداهه شروع نشد. عملیات کربلای چهار با ناکامی مواجه شد. ریگان شکست خورده در حادثه مک فارلین خوشحال بود و صدام جشن بزرگ حصادالاکبر (دروی بزرگ) برپا کرد، اما در حالی که همه طرفهای مقابل مست پیروزی بودند، ایران با عملیات کربلای پنج قفل شرق بصره را گشود و از لابه لای سیمهای خاردار، مین و کانال خود را به جایی رساند که هتل شرایتون بصره که به مقر موقت صدام حسین تبدیل شده بود نیز از تیررس رزمندگان ناامن گردید.
سرلشکر وفیق السامرائی در کتاب ویرانی دروازه شرقی میگوید: در کربلای 5، صدام شخصاً به بصره آمده بود تا صحنه را از نزدیک مدیریت کند و میگوید در هتل شرایتون بصره بودیم و سفیر گلولههای شما تا اینجا میرسید.
قطعنامه 598 زمانی کلید خورد که نیروهای ایرانی در غرب کانال ماهی نزدیک تنومه و بصره بودند. مجامع بینالمللی چون منافعشان را در خطر میدیدند از همان زمان به فکر این مطلب افتادند که خواستههای ایران را در قطعنامه بگنجانند تا ایران دست از عملیات بردارد. عملیاتهای والفجر 8 در سال 64 و کربلای 5 در سال 65 باعث شد که تمام ابرقدرتها به طور قطع الیقین باورشان بشود که ایران قدرت لازم را دارد تا بتواند حق خودش را بگیرد.
قطعنامه 598 بدون شک دربرگیرنده تمام خواستههای ایران نبود اما نسبت به موارد قبلی بسیار واقعبینانهتر بود و میتوانست حداقلها را تأمین کند. حملات گسترده شیمیایی، ورود مستقیم قدرتهای استکباری به صحنه نبرد و جدی شدن تحریمهای همه جانبه علیه ایران و محتوای قطعنامه 598 از جمله مواردی بود که منجر به پذیرش آن از سوی ایران شد.
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع: کیهان