تبیان، دستیار زندگی
با مشخص شدن نتیجه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی حسن روحانی در این انتخابات، هم برای اصلاح‌طلبان و هم برای اصولگرایان امیدهایی زنده شد تا بتوانند به نوعی خود را بازسازی سیاسی کنند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسین هرمزی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادامه رقابت های سیاسی در دولت روحانی


با مشخص شدن نتیجه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی حسن روحانی در این انتخابات، هم برای اصلاح‌طلبان و هم برای اصولگرایان امیدهایی زنده شد تا بتوانند به نوعی خود را بازسازی سیاسی کنند.

نمی‌توان منکر شد که در طول هشت سال گذشته، اصلاح‌طلبان با وضعیت مطلوبی مواجه نبودند و عدم توفیق آنها در چند انتخابات که گاه پایین بودن امکان رقابت برابر با رقیب را دلیل آن می‌دانستند، موجب شده بود که امیدهای در میان برخی گروه‌ها و شخصیت‌های این جریان کمرنگ شود اما این مساله منحصر به این طیف سیاسی نبود.

اصلاح طلبان و اصولگرایان

در طول این سالها، اصولگرایان هم از نظر سیاسی و تشکیلاتی با مشکلاتی مواجه شدند. شاید در همان سالها یا حتی ماه های اول روی کار آمدن دولت نهم برخی از گروه‌های اصولگرا سرمست از پیروزی بودند اما همان موقع هم برخی از شخصیت‌ها و گروه‌های این طیف متوجه تفاوت‌ها میان اصول اصولگرایی و آنچه احمدی‌نژاد از آن حرف می زد شدند.

عدم اعتقاد رییس‌جمهور تازه روی کار آمده کم‌کم موجب شد که مخالفانش به انزوا و محاق بروند و در سالهای اخیر حتی بسیاری از حامیان پیشینش دچار نوعی یأس سیاسی شوند. این دلخوری و دلزدگی از سیاست های دولت به گونه ای شد که این حامیان پیشین، کم‌کم نسبت خود با رییس‌جمهور را انکار کردند و حتی بعضا منکر این شدند که روزی از او حمایت می‌کردند.

جدا از طیف‌بندی‌های سیاسی و اینکه چه جریاناتی و با چه تفکری دچار مشکلات ریز و درشت شدند، آنچه بیش از همه تضعیف شد، بیماری به اسم تحزب بود که نه تنها ازاو مراقبت نشد بلکه از یک بیمار ساده، تبدیل به جسمی نیمه‌جان و کم‌رمق‌تر از قبل شد.

اصولا حزب و تحزب در ایران سابقه چندان درخشانی ندارد و تکصدایی، فقدان سازوکارهای درآمدی درست، دولت‌ساخته بودن و وابستگی‌های مختلف از جمله وابستگی مالی به دولت، از دلایل پا نگرفتن یا کم عمر بودن احزاب در کشور ما بوده است.

تبیین نشدن دقیق دو گفتمان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی موجب شد که در طول سالیان اخیر، نه تنها نتوانند آنطور که در خور یک جریان فراگیر سیاسی است جذب نیرو و هوادار فعال کنند بلکه در درون خود نیروهای حاضر هم اختلافاتی بروز کند

موفق نبودن مداوم احزاب، کم‌کم موجب بدبین شدن عامه مردم به مقوله تحزب شد و سیاسی شدن بیش از حد حزب در برخی مقاطع یا طرح سخنانی از سوی برخی مقامات رسمی کشر از برخی تریبون‌های رسمی در برخی مقاطع دیگر، بدبینی جامعه به احزاب را بیشتر کرد.

موضوع دیگری که موجب شده احزاب تنها در زمان روی کار آمدن دولت‌هایی نزدیک به خود به توفیقاتی مقطعی دست یابند و خارج از چنین برهه‌هایی نتوانند نقش موثری - نه در سطوح قدرت و نه در متن جامعه – ایفا کنند، عدم تبیین دقیق و عمیق گفتمان این احزاب و طیف‌های سیاسی است.

16 سال از دوم خرداد 1376 و روی کارآمدن دولت اصلاحات می‌گذرد اما هنوز شاخص‌های گفتمان اصلاح‌طلبی بصورت یک مجموعه جامع تدوین نشده است و هنوز هیچ جزوه‌ای تحت عنوان مانیفست اصلاح‌طلبی در دست نیست. همین امر موجب شده است که تندروی و کندروی و تشتت گفتمانی در این جریان سیاسی به چشم بخورد.

اصولگرایان-جبهه پایداری

هشت سال است که اصولگرایان در قدرت اجرایی حضور دارند و پیش از آن هم در قالب طیف راست سنتی فعالیت‌های قابل توجهی داشتند، اما امروز این طیف تبدیل به جسم چندپاره‌ای شده است بطوریکه حتی جامعتین و جبهه پیروان خط امام و رهبری هم به عنوان دو گروه اصلی و حتی هدایتگر این جریان، درگیر انشعاب‌ها یا تغییر احتمالی ساختارهای خود هستند و در انتخابات هم دیدیم که نتوانستند آنطور که باید و شاید نقش فعالی ایفا کنند.

تبیین نشدن دقیق دو گفتمان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی موجب شد که در طول سالیان اخیر، نه تنها نتوانند آنطور که در خور یک جریان فراگیر سیاسی است جذب نیرو و هوادار فعال کنند بلکه در درون خود نیروهای حاضر هم اختلافاتی بروز کند. این مساله موجب شده است که گروه‌های کوچک و کم تاثیر و احزاب کم توان بسیاری در کشور تشکیل شوند که نه تنها کارکرد و تاثیر خاصی در فضای کشور ندارند بلکه موجب بعضا موجب صرف هزینه‌های مادی و سیاسی هم شده‌اند.

حالا بعد از گذشت چند سال تجربه در زمینه تحزب و امیدواری از اینکه سیاسیون و مسئولان کشور از این تجربیات و اثرات منفی آن درس گرفته باشند، برخی فعالان سیاسی صحبت از تشکیل بنیاد و جبهه و حزب جدید به میان می‌آورند و تقریبا همه آنها از دو ضرورت برای تشکل خود حرف می‌زنند؛ فراگیر بودن و دولت‌ساخته نبودن.

محمدرضا عارف جزو اولین سیاسیونی بود که بعد از انتخابات صحبت از تشکیل تشکلی سیاسی به میان آورد که فراگیر باشد و گفت که در صورت پا گرفتن چنین تشکیلاتی، در انتخابات مجلس دهم فعال ظاهر خواهد شد.

اصولا حزب و تحزب در ایران سابقه چندان درخشانی ندارد و تکصدایی، فقدان سازوکارهای درآمدی درست، دولت‌ساخته بودن و وابستگی‌های مختلف از جمله وابستگی مالی به دولت، از دلایل پا نگرفتن یا کم عمر بودن احزاب در کشور ما بوده است

در عین حال، یک عضو شورای مرکزی پویش امید  که حمایت از کاندیداتوری محمدرضا عارف در انتخابات ریاست جمهوری را بر عهده داشت، از نحوه فعالیت این مجموعه در قالب «بنیاد امید ایرانیان» خبر داد و گفت: با توجه به جلساتی که با حضور دکتر عارف، دکتر توفیقی اعضای پویش امید و جمعی از اعضای هیات مدیره بنیاد امید ایرانیان برگزار شد، به این نتیجه رسیدیم که باید سرمایه اجتماعی بوجود آمده در جریان فعالیت‌های انتخاباتی را حفظ کنیم و با برنامه‌ریزی مشخص و دقیق بستر مناسبی برای جوانان و دانشجویان برای ادامه فعالیت‌های اجتماعی فراهم کنیم.

البته به نظر می‌رسد تشکیل حزب از سوی شخص عارف، با تشکیل و فعالیت این بنیاد متفاوت باشد. عارف در حاشیه مراسم تقدیر از وی در دانشگاه تهران، در مورد آخرین تحولات درباره حزب فراگیر خود گفت: پیشنهادات و مطالبات مردم بویژه دوستان ما در استان‌ها درباره تشکیل حزب به ما رسیده است و ما کارگروهی را تشکیل داده‌ایم و در حال بررسی این موضوع هستیم؛ هرگاه در این باره به نتیجه‌ای رسیدیم، آن را به مردم اطلاع می‌دهیم.

از سوی دیگر، محمد شریعتمداری - عضو شورای راهبردی روابط خارجی و وزیر بازرگانی دولت اصلاحات – که پیش از انتخابات زیاد سخن از اعتدال به میان می‌آورد، از تشکیل جبهه اعتدال خبر داد و البته تاکید کرد که این جبهه ارتباطی به جریان رییس‌جمهور منتخب ندارد.

شریعتمداری و عارف و روحانی

شریعتمداری درباره تشکیل جبهه اعتدال گفت: برای احیای کلمه اعتدال، با شخصیت‌های بزرگی همچون آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، برخی بزرگان و همچنین تمامی نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مذاکراتی انجام شد و همه آنها بر ایجاد چنین اقدامی تاکید داشتند و همچنین اعلام کردند که این اقدام کار بسیار دشواری است.

وی تصریح کرد: قصد نداریم در ابتدای راه، فعایت سیاسی را دنبال کنیم بلکه می‌خواهیم در زمینه فرهنگ گام بردایم. درباره توسعه فرهنگ اعتدال، با آیت‌الله ری‌شهری مذاکراتی صورت دادیم تا با بهره‌گیری از دانشگاه علوم حدیث این گفتمان را در دانشگاه‌های کشور نیز راه‌اندازی کنیم.

اصولگرایان هم فرصت مغتنم شمرده‌اند، بطوریکه محمدرضا باهنر با بیان اینکه "تشکیل یک حزب فراگیر، از آرزوهای قدیمی ماست"، گفت: ما این را مختص به جریان اصولگرا نمی‌دانیم و معتقدم نظام مردم‌سالاری دینی ما به چند حزب قدرتمند و فراگیر نیازمند است.

وی افزود: هم به دوستان و هم رقبایمان پیشنهاد تشکیل یک حزب فراگیر را می‌دهم و فکر می‌کنم در چهار یا هشت سالی که پیش رو داریم فضا برای یک سری کارها از جمله تشکیل چند دین حزب خوب، قوی و شناسنامه‌دار فراهم می‌شود. معتقدم که نیازمند تشکیل چهار یا پنج حزب فراگیر در کشور هستیم.

فقدان احزاب فراگیر و قدرتمند در کشور موجب گرفتاریهای زیادی شده و می‌شود. یکی از مهمترین مشکلاتی که بوجود می آید، پاسخگو نبودن جریان حاکم برای قوای کشور بویژه قوه مجریه و مجلس است. اگر رییس‌جمهور یا رییس مجلسی برخواسته از یک جریان سیاسی منسجم باشد آنگاه رسانه ها و مردم می دانند باید چه جریانی را بازخواست کنندو البته بدین ترتیب، وعدده‌های داده شده توسط این افراد نیز ضمانت اجرایی بیشتری خواهد داشت.

امروز این امیدواری وجود دارد که در دولت حسن روحانی بتوان فعالیت‌های حزبی و تشکیلات سیاسی را بازسازی، منسجم و پرقدرت کرد تا شاید نگاه عمومی به تحزب ترمیم شود و شاید امید مردم و سیاسیون دلسوز بار دیگر ناامید نشود.

حسین آشنا

بخش سیاست تبیان