حسن خلقش شیفته میکرد!
یکی ویژگیهای بارز این سردار اسلام کمک به دیگران در شرایط سخت بوده است. محمد با روحیهی معنوی بالای خود، علاقهی شدیدی به حضرت امام خمینی (ره) داشت و دیگران هم به دلیل مهربانیهای محمد گرایش شدیدی به امام امت پیدا کرده بودند.
بعد از مهاجرت خانوادهی کرمی به خوزستان، محمد دوران کودکی خود را در هجران گذراند. محمد با ایمانی که به خدا داشت در همان آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعثی علیه ایران، در آبان ماه سال 59 در حالی که 17 سال داشت، از طریق سپاه خوزستان به فرمان امام امت لبیک گفت و به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد؛ محمد با توجه به شجاعت و دلیریهایش در صفوف جبههها به (محمد تکاور یا محمد رنجر) شهرت یافت.
خواهر شهید کرمی ضمن تایید این موضوع، به خبرنگار ما گفت: طبق آنچه دوستان و همرزمان شهید برای ما گفتهاند او هرگز برای رفتن به دل دشمن در هر لحظه و در هر شرایطی تردید نمیکرد و در میدان نبرد، آن مرد مهربان برای دشمنان ترس و وحشت به ارمغان میآورد.
گلی کرمی ادامه داد: تحت هیچ شرایطی حاضر نبود میدان نبرد را خالی بگذارد و در سال 66 در رشتهی خلبانی پذیرفته شد که خصایص و رشادتهای محمد باعث شد که به مصلحت و اصرار فرماندهان از رفتن به دانشگاه منصرف شده و به عنوان یک رزمنده در جبهههای حق علیه باطل باقی بماند.
یکی از همرزمان شهید نقل میکند، محمد یکی از شبها در حالی که نیروهای خودی در سنگر به استراحت مشغول بودند، ناگهان صدای ناله و زاری در دل شب، به گوش میرسد، محمد علیرغم اصرار همرزمانش به دنبال صدا رفته و در حالی که دیدهبانهای شب دشمن هر جنبده ای را مورد اصابت خمپاره و شلیک مستقیم قرار میدادند، برای یافتن منشأ صدا راهی میدان مینی که پیش روی نیروهای ایرانی بود، شد.
بعد از چند لحظه محمد در میانه میدان مین با جسد نیمه جان یک سرباز عراقی مواجه میشود که به شدت زخمی شده بود. بعد از کمک کردن به سرباز زخمی دشمن و انتقال او به سنگر نیروهای خودی، زخمهای او را پانسمان میکند و به او از غذای خود میدهد و از او پرستاری میکند.
خواهر شهید در ادامه گفت و گو از اخلاق حسنه شهید گفت و افزود: محمد بسیار با تقوا بود و اخلاق حسنه او منجر شده بود تا بسیاری از دوستان او جذب جبهههای نبرد شوند.
وی تاکید کرد: محمد در سال 1362 به سپاه ایلام منتقل و به عضویت رسمی سپاه درآمد و بارها در گردان 505 محرم حماسه آفرید.
گلی کرمی تصریح کرد: محمد یک بار در سال 64 در جبهه مهران شدیداً مجروح شد و یک بار دیگر نیز در عملیات نصر 4 در منطقه عملیاتی کردستان جراحات سنگین تری را به جان خرید، اما همچنان در میدان نبرد علیه متجاوزین بعثی خستگی ناپذیر بود.
رشادتهای محمد منجر شد تا سایر اعضای خانواده وی نیز به جبهه اعزام شوند؛ برادر بزرگ محمد در یکی از عملیاتها به مقام جانباز شیمیایی نائل شد و بعد از چند سال مقاومت، شهادت را مانند برادر شهیدش لبیک گفت و به او پیوست.
محمد در عملیاتهای متعددی از جمله فتحالمبین، والفجر 1، کربلای 1، کربلای 10، کربلای 16 و چند عملیات ایذایی دیگر شرکت داشت و با ایمان بالای خود، نیروهای تحت امر خود را به بهترین نحو تعلیم میداد.
رازی که پنهان ماند
خواهر شهید کرمی درباره رفتار او با خانواده، گفت: محمد بسیار به پدر و مادرمان احترام میگذاشت و زمانی که از جبهه به دیدار خانواده میآمد از گفتن سمت خود در جنگ که فرماندهی بود خودداری میکرد، تا منجر به نگرانی آنها نشود، اما هر وقت که والدین نیروهای تحت فرمان محمد، برای سفارش فرزندانشان به درب منزل مان میآمدند، پدرمان از حرفهای آنها تعجب و معمولاً سکوت میکرد و راز فرماندهی او برایمان تا زنده بود پنهان ماند.
وی ادامه داد: محمد همیشه در عین صمیمیتی که داشت به خواهران و برادران خود تاکید میکرد با دیگران با احترام رفتار کنیم و خوشرویی را در سرلوحه کارها قرار دهیم.
سرانجام محمد در تاریخ 30/8/66 در عملیات غرور آفرین نصر 8 در حالی که فرمانده گروهان بود، در مرتفعترین قلل مه آلود کردستان مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به شهادت رسید.
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع: سایت ساجد