ایدهی بد را نمیتوان با اجرای خوب نجات داد
نمایشگاه گروه هنری سی هشتم كه با عنوان «نمایشی از دستها» هفته گذشته درتالار انتظامیخانهی هنرمندان ایران برپا شده بود به طور كلی شامل آثار عكس، اینستالیشن، نقاشی، حجم و گرافیك میشد كه توسط هنرمندان جوان این گروه با موضوع واحد دستها به نمایش گذاشته شده بود. در این خصوص نقطه نظرات فواد ترشیزی، مدرس عكاسی دانشگاه آزاد اسلامی را كه از آثار این نمایشگاه بازدید به عمل آورد را جویا شدهایم كه در ادامه میآید.
فواد ترشیزی در خصوص نمایشگاه گروه هنری 8/30 گفت: با دیدن این نمایشگاه اولین نكتهای كه به ذهن میرسد این است كه دستها در این نمایشگاه فقط در حد یك عنوان برای آثار این گروه باقی مانده است و هرگز به یك ایده مشترك نرسیده است.
وی در توضیح بیشتر این مطلب افزود: هنرمندان باید بیان شخصی و انفرادی داشته باشند. ولی وقتی یك گروه با یك موضوع مشترك در كنار هم كار میكنند این موضوع باید در نهایت به ایده تبدیل شود نه اینكه فقط در حد یك موضوع باقی بماند. در حالیكه در این نمایشگاه این موضوع چیزی نبود كه اعضای این گروه را درگیر كند و كارها بیشتر انفرادی بود.
این مدرس دانشگاه در ادامه اظهار داشت: در این نمایشگاه نمونههای بسیار محدودی دیده میشود كه ایده اولیه خوبی داشتند اما آنها هم به سبب عدم پرداخت درست و یا زیاده گویی در اثر به بیراهه رفتهاند و آن ایده خوب معنی خودش را از دست داده است و آثار را در حد نازلی پایین آورده است.
ترشیزی با اشاره به گفته سلوویت كه ایده بد را نمیشود با یك اجرای خوب نجات داد، تصریح كرد: در نمایشگاه گروه سی هشتم بعضا اجراهای راضی كنندهای به لحاظ تمیزی كار و اتمام كار (FINISHING ) میبینیم كه نمونه خوبی برای جمله سلوویت محسوب میشوند. ضمن اینكه یك عده دانشجو كه به فرض در رشته نقاشی، عكاسی، گرافیك یا رشته هنری دیگری تحصیل میكنند و در حقیقت با ابزار آن رشته آشنایی دارند، زمانی باید متوسل به روشهایی مثل روشهای هنر مفهومی یا هنرنو (NEW ART) شوند كه ابزار در اختیار خودشان كافی برای طرح ایدههایشان نباشد. اما در این نمایشگاه هیچ ایده بدیع و تازهای دیده نمیشود كه احتیاج به ابزار یا مدیومهای هنر مفهومی داشته باشد.
وی افزود: وقتی دانشجویان چنین كاری را انجام میدهند از آنها این توقع وجود دارد كه مطالعه خود را گسترش دهند تا ایدههای قوی داشته باشند و بعد دست به اجرا و برگزاری یك نمایشگاه در این مركز حرفهای بزنند.نه اینكه صرف اینكه دانشجو هستند و كاركردند، كافی است. این تفكر، تفكر مخربی است و متاسفانه باعث میشود آثار در سطح نازلی باقی بمانند.
این مدرس دانشگاه در خصوص چگونگی كیفیت آموزش مفاهیم هنر نو در دانشگاهها افزود: پرداخت به موضوعهایی از این دست در دانشگاههای كشور ما خیلی كم و به ندرت است. یك درس دو واحدی به نام آشنایی با هنر معاصر در دوره كارشناسی رشتههای هنری وجود دارد كه آن هم شرح درس فقیری دارد.
وی در ادامه افزود: وقتی كسانی كار میكنند و در یك فضای حرفهای مثل خانهی هنرمندان ایران نمایشگاه میگذارند این توقع وجود دارد كه آثار دست كم قابل ملاحظه و اثر گذاری داشته باشند. نه اینكه به عنوان مثال ویدیویی در یك نمایشگاه ببینم كه اصلا ویدیو آرت نیست و یا چیدمانی كه اصلا مفاهیم اصلی چیدمان كه قسمت عمده آن ارتباط مخاطب با فضا است، در آن رعایت نشده و بیشتر سعی شده كه اثر با یك متن سانتیمانتال و رمانتیك نجات داده شود.
ترشیزی در ادامه در پاسخ به سوالی مبنی بر چگونگی بالا بردن درك بصری و سواد عمومی از هنر در جامعه، بیان كرد: ما نظام دقیق و تشكل یافتهای برای نقد آثار هنری نداریم.تشكیل چنین سامانهای برای نقد اثر هنری و كمك به مطبوعات و مجلات برای چنین كاری میتواند از اركان اصلی رشد دانش بصری و هنری مردم باشد. به جای اینكه نمایشگاههای هنر مفهومی را به موزهها و گالریها ببریم كه یك عده بازدید كننده حرفهای ثابت دارند باید نمایشگاههایی در پاركها و مكانهای عمومی برگزار كنیم تا مردم با این فضا درگیر شوند و برای آنها پرسش ایجاد شود كه چیزی كه میبینند چیست؟ آیا هنر است؟ در مسیر پاسخ دادن به این پرسشها است كه قاعدتاً سواد هنری مردم رشد پیدا خواهد كرد.