تبیان، دستیار زندگی
گرایش‏هاى قلبى و فطرى انسان، یك چیز بیشتر نیست و هر چه انسان بر خلاف آن بگوید یا عمل كند، نفاق شخصى اوست نه اراده‏ى الهى. «و ما جَعَل اللّه لرجل من قلبین»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا انسان دو قلب دارد؟!


گرایش‏هاى قلبى و فطرى انسان، یك چیز بیشتر نیست و هر چه انسان بر خلاف آن بگوید یا عمل كند، نفاق شخصى اوست نه اراده‏ى الهى. «مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ»


عقل

برای شروع بحث در ابتدا به بررسی معنای قلب می پردازیم:

این نکته هم قابل توجه است که:

قلب دارای دو معنی است:

1- گوشت صنوبری شکلی که در سمت چپ سینه قرار دارد و در رساندن خون به تمامی اعضای بدن ، بلکه دمیدن حیات و زندگی به همه آنها ، نقش اول را دارد.

2- به معنای عقل است که گاه از آن تعبیر به نفس ، روح و انسان می شود .

در حقیقت این همان قلبی است که مورد خطاب قرار می گیرد و از او مطالبه شده و نهایتا معاقب قرار می گیرد .(مجمع البحرین )

معمولاً قلب هایی که در قرآن از آن سخن به میان آمده ، همین قلب است که به بعضی از آنها اشاره می شود.

إِنَّ فِی ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ [ق / 37]

بى‏شك در این (سرگذشت‏ها) تذكرى است براى كسى كه او را قلبى (بیدار) باشد.

لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا[اعراف / 179]

زیرا كه دل‏ها دارند ولى (حقایق را) بدان نمى‏فهمند .

خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ [بقره / 7 ]

خداوند بر دل‏ها و بر گوش‏هاى آنان مهر (شقاوت) نهاده.

مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِه [ احزاب / 4]

خداوند براى هیچ مردى دو تا دل در درونش (و دو تا جان در داخل بدنش و قهرا دو تا اعتقاد متضاد در درون مغزش) قرار نداده است.

حضرات معصومین ( علیهم السلام ) فرموده اند:

[ القلب حرم الله فلا تسکن غیر الله فی حرم الله ]

قلب یا عقل حرم خداست پس غیر خدا را در آن راه مده.

و چون بیش از یک قلب ندارد ، نمی تواند بیش از یکی را در آن جای دهد.

اگر عشق زمینی مقدمه ای برای رسیدن به عشق حقیقی و برتر قرار گیرد و مانع از آن نگردد، با آن منافات ندارد ، بلکه گاهی راهی برای رسیدن به عشق حقیقی قرار می گیرد

البته ناگفته پیداست که هر چه در راستای محبت به محبوب ( خدا ) باشد و رنگ و بوی محبوب بگیرد ، از او جدا نیست ؛ بنابراین محبت به پیامبران و ائمه هدی در راستای محبت به خداست .

دو اعتقاد متنافی و دو رأی متناقض

" مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِه ..." (احزاب/4)

این جمله كنایه است از اینكه ممكن نیست كسى بین دو اعتقاد متنافى و دو رأى متناقض جمع كند.

اگر دو اعتقاد متنافى دیدیم باید بدانیم كه دو قلب به آن دو معتقد است، یعنى دو فرد مخالف هر یك به یكى از آن دو اعتقاد دارند، و ممكن نیست یك فرد به هر دو معتقد باشد، چرا که گرایش‏هاى قلبى و فطرى انسان، یك چیز بیشتر نیست و هر چه انسان بر خلاف آن بگوید یا عمل كند، نفاق شخصى اوست نه اراده‏ى الهى. «مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِه»

در یك دل، دو دوستى متضادّ جمع نمى‏شود. «مِّن قَلْبَیْنِ » (دوستى و پیروى از وحى، با ولایت و پیروى از كافران و منافقان سازگار نیست.)(تفسیر نور)

بعضى « تفسیر كشاف، ج 3، ص 520» از مفسرین گفته‏اند: جمله مورد بحث زمینه‏چینى و مقدمه‏اى است كه القاى مسأله " ظهار" را كه بعداً بیان مى‏كند تعلیل نماید، براى اینكه ظهار ( اینكه به همسرت بگویى پشت تو چون پشت مادرم است، و با این سخن او را بر خود حرام كنى ) جمع بین دو متنافى است، یعنى زوجیت و مادرى، و همچنین فرزند دیگران را فرزند خود خواندن دو متنافى است، كه در یك قلب جمع نمى‏شوند:" مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِه".

توحید

ولى به نظر ما بعید نیست كه بگوییم آیه شریفه تعلیل مطلب قبل است، كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را از اطاعت كفار و منافقین نهى مى‏كرد و به پیروى آنچه به وى وحى مى‏شود امر مى‏فرمود، جمله مورد بحث این امر و نهى را تعلیل مى‏كند و مى‏فرماید اطاعت خدا با اطاعت كفار و منافقین تنافى دارد ، چون قبول ولایت خدا و ولایت آنان متنافى است، مثل توحید و شرك، كه در یك قلب جمع نمى‏شود" مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِه".

جمله « مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِه» معنى عمیقى دارد و آن این كه انسان یك قلب بیشتر ندارد و در این قلب جز عشق یك معبود نمى‏گنجد، آنها كه دعوت به شرك و معبودهاى متعدد مى‏كنند، باید قلب‌هاى متعددى داشته باشند تا هر یك را كانون عشق معبودى سازند!

در حدیثى از امیر مۆمنان على علیه السّلام در تفسیر این آیه مى‏خوانیم كه فرمود:

« دوستى ما و دوستى دشمن ما در یك قلب نمى‏گنجد چرا كه خدا براى یك انسان دو قلب قرار نداده است كه با یكى دوست بدارد و با دیگرى دشمن، دوستان ما در دوستى ما خالصند همان‏گونه كه طلا در كوره خالص مى‏شود هر كس مى‏خواهد این حقیقت را بداند، قلب خود را آزمایش كند اگر چیزى از محبت دشمنان ما در قلبش با محبت ما آمیخته است از ما نیست و ما هم از او نیستیم.»

در یك دل، دو دوستى متضادّ جمع نمى‏شود. «من قلبین»، دوستى و پیروى از وحى، با ولایت و پیروى از كافران و منافقان سازگار نیست

بنابراین قلب واحد، كانون اعتقاد واحدى است و آن هم برنامه عملى واحدى را اجرا مى‏كند چرا كه انسان نمى‏تواند حقیقتاً معتقد به چیزى باشد اما در عمل از آن جدا شود.

آیا این آیه ارتباطی با عشق مجازی و حقیقی ندارد؟ به این معنی که با هم جمع نمی شوند؟

بر سر مسأله عشق حقیقی و مجازی بحث های زیادی است، ولی آنچه که از این آیه برداشت میشه اینست که دو چیز متضاد و متنافی نمی توانند با هم در یک قلب قرار گیرند.

اگر عشق زمینی مقدمه ای برای رسیدن به عشق حقیقی و برتر قرار گیرد و مانع از آن نگردد ، با آن منافات ندارد ، بلکه گاهی راهی برای رسیدن به عشق حقیقی قرار می گیرد .

شهید دکتر چمران جملاتی زیبا در این زمینه دارد :

« خدایا ! هرگاه دلم رفت که محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی. خدایا به هرکه و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی. عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی. تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی و یا به کسی امید نبندم .»

فرآوری: زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان  


منابع:

سایت اسک دین

ترجمه المیزان، ج‏16

برگزیده تفسیر نمونه، ج‏3

تفسیر نور