چرا باید تقلید کرد؟
تقلید به معنای پیروی و دنباله روی است و در اصطلاح فقهی عبارت است از عمل کردن به آنچه مجتهد در مسائل شرعی فتوا می دهد. مهمترین دلیل بر جواز تقلید در مسایل دینى، همین نکته عقلایى است که انسان غیر متخصّص باید در مسایل تخصّصى به متخصّص آن مراجعه نماید.
در این مقاله به بررسی مسئله اجتهاد و تقلید، لزوم تقلید در مسائل فقهی، تأکید به تقلید در قرآن کریم، و اینکه چرا تقلید امری است واجب پرداخته میشود.
حمید دغدغه ای داشت که مدتها با اون درگیر بود و ذهنش را مشغول می کرد. مخصوصاً این اواخر که در شرف فارغ التحصیلی قرار داشت. تقریبا درسش تمام شده بود و مشغول دفاع از رساله کارشناسی ارشد از یکی از دانشگاههای صنعتی بود. بالاخره طاقت نیاورد و دغدغه اش را با استاد معارف اسلامی دانشگاه مطرح کرد:
ــ حمید: حاج آقا سلام علیکم، ببخشید من یک سۆال داشتم. کی میتونم مزاحمتون بشم؟
ــ استاد: علیکم السلام آقای مهندس. بفرمایید، همین الان در خدمتتون هستم. تا شروع کلاس فرصت دارم.
ــ حمید: یک موضوعی مدتهاست که ذهنم را مشغول کرده و خیلی به اون فکر می کنم.
ــ استاد: به به مبارکه! پس بالاخره آستین بالا زدید. انشاءالله کی شیرینی می خوریم؟
ــ حمید: نه استاد مسئله ازدواج نیست. در اون مورد هم مطالبی دارم که در موقع خودش مزاحمتون میشم.
ــ استاد: البته این برای مزاح بود. سۆالتون رو بفرمایید.
ــ حمید: سۆالم اینه که چرا باید تقلید کنیم؟ یعنی تقلید در مسائل فقهی چه ضرورتی دارد؟
ــ استاد: سۆال بسیار خوبی است. البته باید ابتدا مفهوم تقلید و اجتهاد را بیان کنم. اجتهاد در لغت به معنای تلاش و کوشش تا سرحد توانایی است به گونه ای که با تحمل رنج و سختی همراه باشد و در اصطلاح فقهی عبارت است از به کار بردن تلاش و کوشش در راه به دست آوردن احکام شرعی از راهها و منابع معمول و متعارف در نزد فقیهان شیعه که همان قرآن، سنت، عقل و اجماع است. در تعریف تقلید حضرت امام خمینی(ره) در تحریرالوسیله می فرمایند: تقلید به معنای پیروی و دنباله روی است و در اصطلاح فقهی عبارت است از عمل کردن به آنچه مجتهد در مسائل شرعی فتوا می دهد.
تقلید، رجوع جاهل به عالم است، هیچ بار منفی برای مقلد ندارد; زیرا جاهل در این جا به معنای جاهل نسبی است، یعنی کسی که در مسائل شرعی، مجتهد و کارشناس نیست، گرچه خودش در مسائل دیگری متخصص و کارشناس باشد، و یا حتی در مسائل فقهی از آگاهی نسبی خوبی برخوردار باشد. خود مجتهدین نیز در مسائل دیگر به متخصص رجوع می کنند و این را از باب رجوع جاهل به عالم و اهل خبره می دانند
ــ حمید: آیا در قرآن کریم در مورد این موضوع و لزوم تقلید مطلبی اشاره شده؟
ــ استاد: بله، یکی از دلایل لزوم تقلید می تواند آیه 42 سوره مبارکه نحل و آیه 7 سوره مبارکه انبیاء باشد که می فرماید: فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون. از اهل دانش و علم بپرسید اگر خودتان به آنها عالم نیستید. طبق آیات قرآن کریم پرسیدن و پیروی از عالمان مورد تأکید است.
ــ حمید: این تأکید در قرآن کریم برای چیست؟
ــ استاد: «تقلید» در زبان فارسى بار معنایى دارد که حکایت از پیروى بدون دلیل از کسى مى کند. ولى در مصطلح فقهى مراد از تقلید، مراجعهى غیر متخصّص، در یک امر تخصّصى، به متخصص آن مى باشد. به همین دلیل، بر خلاف مفهوم نخست که در نظر عقلا منفى و مطرود است، این معنا کاملاً مقبول و معقول مى باشد و مهمترین دلیل بر جواز تقلید در مسایل دینى، همین نکته عقلایى است که انسان غیر متخصّص باید در مسایل تخصّصى به متخصّص آن مراجعه نماید.
ــ حمید: آیا من نمی توانم با توجه به عقل و منطق اعمال شرعی خودم را انجام دهم؟
ــ استاد: مثلاً شما چگونه از راه عقل مىفهمید مبطلات روزه چیست؟ نمازهاى یومیه چند تا و چند ركعت و داراى چه اجزا و شرایطى است؟ و صدها و هزارها مسأله دیگر؟! واقع مطلب آن است كه شما حتى یك مورد از احكام دینى خود را نمىتوانید مستقلاً از طریق عقل به دست آورید و انجام دهید، بلكه در همان امورى كه به گفته خود تقلید نمىكنید، مقلد هستید. ولی به جاى آن كه مثلاً رساله مجتهدى را بردارید و مطابق با آن عمل كنید، براساس آنچه از دیگران دیده و با آن خوگرفتهاید، عمل مىنمایید و از عرف و عادت عمومى تقلید مىكنید. یعنى در واقع به جاى آن كه مستقیماً از متخصص و كارشناس، مسائل دینى را بیاموزید، با واسطه از غیر متخصص مىگیرید، گاه نیز ممكن است به پندارهاى خود و به خاطر ندانستن دلایل و منابع یك حكم با آن مخالفت کرده و آن را خلاف عقل به حساب آورید. در حالى كه با اندكى جستجو و كاوش و با مراجعه به كارشناسان دین در خواهید یافت دانش شما در این زمینه ناقص بوده است. در چنین مواردى همان عقل و منطق كه مستند شماست، حكم مىكند انسان باید از طریق دینشناس و متخصص، احكام دین را فرا بگیرد و ناشیانه بىراهه نرود.
ــ حمید: چرا تقلید امری واجب است و اختیاری نیست؟
ــ استاد: برای شناخت احکام شرعی، آگاهی های فراوانی از جمله: فهم آیات و روایات، شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح، کیفیت ترکیب و جمع روایات و آیات و ده ها مساله دیگر لازم است که آموختن آنها، نیازمند سال ها تلاش جدی است. در چنین حالتی، مکلف خود را در برابر سه راه می بیند: - نخست این که راه تحصیل این علم (اجتهاد) را در پیش گیرد؛ - دوم این که در هر کاری آرای موجود را مطالعه کرده، به گونه ای عمل کند که طبق همه آرا، عمل او صحیح باشد (احتیاط کند)؛ - سوم این که از رأی کسی که این علوم را به طور کامل آموخته و در شناخت احکام شرعی کارشناس است، بهره جوید (تقلید).
اجتهاد در لغت به معنای تلاش و کوشش تا سرحد توانایی است به گونه ای که با تحمل رنج و سختی همراه باشد و در اصطلاح فقهی عبارت است از به کار بردن تلاش و کوشش در راه به دست آوردن احکام شرعی از راهها و منابع معمول و متعارف در نزد فقیهان شیعه که همان قرآن، سنت، عقل و اجماع است
بی شک، اگر او در راه اول به اجتهاد برسد، کارشناس احکام شرعی شده، از دو راه دیگر بی نیاز، خواهد بود؛ اما تا رسیدن به آن، ناگزیر از دو راه دیگر است. راه دوم هم نیازمند اطلاعات کافی از آراء موجود در هر مساله و روش های احتیاط است و در بسیاری از موارد، به دلیل سختی احتیاط، زندگی عادی او را مختل می کند. ناگزیر گزینه «تقلید» برای توده ی مردم علاوه بر راحتی و سهولت، حتمیت می یابد. البته این سه راه اختصاص به برخورد انسان با احکام شرعی ندارد؛ بلکه در هر رشته ی تخصصی دیگر نیز وجود دارد. به عنوان مثال یک مهندس متخصص مثل خود شما را فرض کنید که بیمار می شود. او برای درمان بیماری خود، یا باید خود به تحصیل علم پزشکی بپردازد، یا تمام آرای پزشکان را مطالعه کرده، به گونه ای عمل کند که بعداً پشیمان نشود و یا به پزشک متخصص رجوع کند. راه نخست او را به درمان سریع نمی رساند. راه دوم نیز بسیار دشوار است و او را از کار تخصصی خود (مهندسی) باز می دارد. از این رو بی درنگ از پزشک متخصص کمک می گیرد و به رأی او عمل می کند. در اینجا او در عمل به رأی پزشک متخصص، نه تنها خود را از پشیمانی آینده و احیاناً سرزنش دوستان نجات می دهد؛ بلکه در اغلب موارد، درمان نیز می شود. مکلف نیز در عمل به رأی مجتهد متخصص، نه تنها خود را از پشیمانی آخرت و عذاب الهی نجات می دهد؛ بلکه به مصالح احکام شرعی نیز دست می یابد.
ــ حمید: یک نکته ای هم که برای من ابهام دارد این است که می توان گفت تقلید، رجوع کردن جاهل به عالم است و همین نکته باعث می شود قشر تحصیل کرده سراغ تقلید نروند.
ــ استاد: اولاً این که می گویید قشر تحصیل کرده سراغ تقلید نمی روند صحیح نیست. ثانیاً: این که تقلید، رجوع جاهل به عالم است، هیچ بار منفی برای مقلد ندارد; زیرا جاهل در این جا به معنای جاهل نسبی است، یعنی کسی که در مسائل شرعی، مجتهد و کارشناس نیست، گرچه خودش در مسائل دیگری متخصص و کارشناس باشد، و یا حتی در مسائل فقهی از آگاهی نسبی خوبی برخوردار باشد. خود مجتهدین نیز در مسائل دیگر به متخصص رجوع می کنند و این را از باب رجوع جاهل به عالم و اهل خبره می دانند. نمونه بارز آن حضرت امام خمینی رحمه الله علیه بود که پزشک معالج ایشان میگفت: تا به حال کسی را ندیده ام که این قدر در درمان، مطیع پزشک باشد. به نظر می رسد، تبلیغ این فکر که علمای دین مردم را جاهل و عوام به حساب می آورند و امثال آن، از تبلیغات سوء کسانی است که می خواهند میان مردم و علمای دین فاصله ایجاد کنند.
ــ حمید: خیلی متشکر استاد، توضیحات جامع و کاملی بود و من رو کاملاً قانع کرد.
ــ استاد: انشاءالله که همینطور بوده باشد. ضمناً ما همچنان منتظر شیرینی دغدغه دیگر شما هستیم!
ــ حمید: حتماً استاد، شما دعا بفرمایید شیرینی هم خدمتتون تقدیم می کنم.
استفتاء از حضرت آیت الله خامنه ای:
سۆال: آیا تقلید، صرفاً یک مسأله عقلى است یا ادلّه شرعى نیز دارد؟
جواب: تقلید، ادلّه شرعى دارد و عقل نیز حکم مىکند که شخص ناآگاه به احکام دین باید به مجتهد جامعالشرایط مراجعه کند.
سۆال: به نظر شریف حضرتعالى، عمل به احتیاط بهتر است یا تقلید؟
جواب: چون عمل به احتیاط مستلزم شناسایى موارد و چگونگى احتیاط و صرف وقت بیشتر است، بهتر آن است که مکلّف در احکام دین از مجتهد جامعالشرایط تقلید کند.
آمنه اسفندیاری
بخش احکام اسلامی تبیان
منابع:
پرسمان دانشجویی
سایت اسلام کوئیست
پایگاه اطلاع رسانی حوزه