با دو راه هرگز سرزنش نخواهی شد!
سفارش من به شما آن که، به خدا شرک نورزید و سنت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را تباه نکنید. این دو ستون دین را بر پا دارید و این دو چراغ را روشن نگهدارید. آنگاه سزاوار هیچ سرزنشی نخواهید بود.( نهج البلاغه/ ترجمه دشتی/ نامه 25)
به خدا شرک نورزید
شرک عبارت است از اینکه غیر از خدا دیگری را هم مصدر امری و منشأ اثری داند، و چنان داند که از غیر پروردگار هم کاری متمشّی میشود. پس اگر به این عقیده آن غیر را بندگی و عبادت کند آن را شرک عبادت گویند. و اگرآن را عبادت نکند ولیکن اطاعت کند او را در چیزی که رضای خدا در آن نیست آن را شرک طاعت گویند و اولی را شرک جلی و دومی را شرک خفی نامند. ( معراج السعادة/ ص 90) و شرك، بنا بر بعضى اخبار، شامل انواع كفر است و منحصر نیست در شریك قرار دادن از براى خداى تعالى.
و ترك نماز، بى علّتى، از جمله شرك است، چنانچه از حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله به طریق متعدّده وارد شده كه: كسى كه تركِ نماز مىكند، دانسته، كافر است و از ذمّه خدا و رسول صلى الله علیه و آله برى و بیزار شده. و همچنین، انكار ضروریات دین، مثل روزه و زكات و حج و جهاد و غیر آنها از جمله اقسام شرك و كفر است. و كلینى رحمه الله از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت كرده كه پرسیدند كه: آنچه آدمى به سبب آن مشرك مىشود، كدام است؟ فرمود: كسى كه رأیى ابتداع مىكند و كسى كه موافقتِ او مىكند، دوست مىدارد و كسى كه مخالفت او مىكند، دشمن مىدارد، مشرك است. و از آن حضرت، در جواب همین سۆال روایت كرده كه فرمود: كسى كه هسته خرمایى را بگوید كه سنگریزه است یا سنگریزه را بگوید كه هسته خرماست و این معنى را دین قرار دهد، مشرك است. و از این جا ظاهر مىشود كه جمعى كه بدعتى در دین كنند و طریقهاى قرار دهند كه به یك وجهى مخالفت با شرع داشته باشد، هر چند در چیزهاى سهل باشد و امرى را عبادت دانند كه در شرع عبادت نباشد، از جمله مشركان خواهند بود.
توحید حق تعالی و عمل به سنت رسول خدا دو ستون محکمی هستند که با تکیه بدان هیچگونه سرزنشی متوجه انسان نبوده و آدمی با تکیه به این دو اصل می تواند در فراز و فرود زندگی مسیر حق را از ناحق تشخیص داده و در جهت کمال گام بردارد
و از جمله انواع شرك، چنانچه از احادیث ظاهر مىشود، ریاست و ریا، دو قِسم است: یكى آن كه كسى عبادتى را به جا آورد از براى آن كه مردم ببینند و بشنوند و رضاى الهى، مطلقاً منظور نباشد؛ و دیگر، رضاى الهى و دیدن مردم، هر دو منظور باشد.
و محمّد بن یعقوب كلینى رحمه الله از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود:خداى- عزَّ و جلَّ- مىفرماید كه: من، از همه شریكى بهترم. كسى كه دیگرى را در عمل خود با من شریك مىكند، من آن عمل را به آن شریك، مىگذارم و قبول نمىكنم، مگر عملى را كه از براى من خالص باشد. (منهج الیقین (شرح نامه امام صادق علیه السلام به شیعیان)/ 104 ) حضرت فاطمه «سلام الله علیها» فرمودند: خدا ایمان را براى پاك شدن از شرك، و نماز را براى پاكیزه شدن شما از خودپسندى، واجب كرد. (الحیاة / ترجمه احمد آرام / ج1 / 399 )
و از جمله انواع شرك، چنانچه از احادیث ظاهر مىشود، ریاست و ریا، دو قِسم است: یكى آن كه كسى عبادتى را به جا آورد از براى آن كه مردم ببینند و بشنوند و رضاى الهى، مطلقاً منظور نباشد؛ و دیگر، رضاى الهى و دیدن مردم، هر دو منظور باشد
سنت رسول خدا را زنده نگاه دارید
كلمه «سنت» در معانى بسیارى بكار میرود مانند 1- طریقه موافق دین در مقابل بدعت 2- مستحب مقابل واجب 3- حدیث و خبرى كه از پیغمبر (صلی الله علیه ) رسیده است 4- روش عملى پیغمبر (صلی الله علیه ). (أصول الكافی / ترجمه مصطفوى / ج1 / 89 )امیر المۆمنین (علیه السلام ) در باب سنت فرمود: سنّت دو سنّت است: سنّتى در واجب، كه پیروى از آن باعث هدایت و ترك آن باعث ضلالت مىشود و سنّتى در غیر واجب، كه پیروى از آن فضیلت است و ترك آن گناه نیست. در مجموع سنّت یعنى روشها و كارهایى كه از پیامبر به یادگار مانده كه گاهى در واجبات است كه باید رعایت شود و گاهى در مستحبات است كه رعایت آن بهتر است، ولى واجب نیست. (الخصال / ترجمه جعفرى / ج1 /81 ) مردى خدمت امیر المۆمنین علیه السّلام آمد و عرض كرد معنى سنّت، و بدعت، و جماعت و تفرقه چیست؟ امیر المۆمنین علیه السّلام فرمود: سنّت راه و روشى است كه پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله مقرر فرموده، و بدعت روشى است كه بعد از آن حضرت پیدا شده، و جماعت آنانند كه به حق معتقدند اگر چه اندك باشند، و تفرقه پیروان باطلند اگر چه بسیار باشند. (مشكاة الأنوار / ترجمه هوشمند و محمدى /ص 303 ) امام صادق علیه السلام فرمود: هر موضوعى باید به قرآن و سنت ارجاع شود و هر حدیثى كه موافق قرآن نباشد دروغیست خوش نما. و كسى كه با قرآن و سنت محمد (صلی الله علیه و آله) مخالفت كند كافر است. ( أصول الكافی / ترجمه مصطفوى / ج1 / 89 )
بنابراین توحید حق تعالی و عمل به سنت رسول خدا دو ستون محکمی هستند که با تکیه بدان هیچگونه سرزنشی متوجه انسان نبوده و آدمی با تکیه به این دو اصل می تواند در فراز و فرود زندگی مسیر حق را از ناحق تشخیص داده و در جهت کمال گام بردارد.
مریم پناهنده
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
1) نهج البلاغه/ ترجمه دشتی
2) معراج السعادة/ ملا احمد نراقی
3) أصول الكافی / ترجمه مصطفوى / ج1
4) مشكاة الأنوار / ترجمه هوشمند و محمدى
5) الخصال / ترجمه جعفرى / ج1
6) الحیاة / ترجمه احمد آرام / ج1
7) منهج الیقین (شرح نامه امام صادق علیه السلام به شیعیان)