عدالت این گونه است ...!
در اندیشه و سیره امام علی(علیه السلام) عدالت و برپایی آن مهمترین و والاترین موضوع زیست انسانی- ایمانی است، به گونهای که جز در پرتو عدالتی فراگیر نمی توان از دین و ایمان، و سلامت و سعادت به درستی سخن راند و زندگی انسانی و ایمانی داشت، و در عرصه جامعه، سیاست، حکومت، مدیریت، اقتصاد، قضاوت و دیگر عرصه ها از سلامت و کمال بهره مند بود.
آن چه در رویکرد به عدالت، اساسی است؛ این است که راه برپایی و تحقق عدالت چیست؟ بی گمان تا مفهومی روشن از عدالت ارائه نشود، نمی توان عدالتی را پی گرفت، و تا ملازمات تحقق عدالت تبیین نگردد و به درستی به اجرا درنیاید، عدالتی محقق نمی شود، و نیز تا عدالت در همه حوزه های آن مورد توجه قرار نگیرد، عدالت فراگیر معنا نمی یابد.
نهج البلاغه به عنوان گرانقدرترین مجموعه آموزه های امام علی(علیه السلام) راه گشای شناخت عدالت و آموزگار برپایی عدالت فراگیر است؛ و از جمله ملازمات اساسی تحقق عدالت، شناخت حقوق و برپایی و پاسداشت آن است. در این جهت لازم است عدالت بر مبنای آموزه های امیرمۆمنان علی (علیه السلام) مفهوم شناسی گردد تا مشخص شود که در پرتو عدالت چه روی می دهد.
عدالت واژه مقدس و محبوب امام علی علیه السلام بود و براساس آن حکومتش را استوارکرد و آن قدردر این زمینه عالی عمل کردکه خود،آن را از مفاخر خویش شمرده و می فرماید:
«فردای قیامت باآن بامردم محاجه می کنم.»
اوعدالت رانسبت به همه بویژه نسبت به نزدیکانش به دقت رعایت می کرد.دامادحضرت،عبدالله بن جعفر،خدمت حضرت آمد وفقر شدید خویش رابه حضرت گزارش کرد تا حضرت از بیت المال مکمش کند؛ولی پاسخ منفی شنید.( شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج1،ص215.)
گروهی ازسازش کاران خدمت امام رسیدند و گفتند: شمابه افراد سرشناس عرب و قریش سهم بیشتری بدهید و آنان را به دور خود جمع کنید؛زیرا اگرسهم آنان را بر،بردگان و غیر عرب ترجیح ندهید،ممکن است به معاویه بپیوندند. امام فرمود: آیا بیت المال را صرف جذب افراد کنم؟ آیا باج بدهم؟ بدانید کسی که باپول،طرفدارما شود با پول بیشتری که از سوی دیگری بگیرد،مخالف ما خواهد شد.ما بایدعدالت و مکتب را حفظ کنیم و نظر به جذب افراد از طریق تهدید یا تطمیع نداشته باشیم. من هرگز کسی را بر دیگری ترجیح نمی دهم.هرکس خواست بماندو هرکس خواست برود. (خاتمی، سیداحمد، در سایه سار حکمت علوی ،ص99)
رنج تلاش هرکس رادر نظردارو عادلانه ارج بنه وهرگز زحمت تلاش یکی را به حساب دیگری مگذار،ارزش خدمت کسی راکمتراز آنچه هست به حساب میاور، مبادابزرگی کسی موجب شود که تلا شاندک او رابزرگ شماری ومبادا پایین مرتبه بودن کسی سبب شود که کوشش بزرگ وخدمت پر ارجش را خوار به حساب آری
در منظر حضرت علی (علیه السلام) به عنوان حاکم جامعه اسلامی، عدالت در رأس همه امور قرار دارد نقش آن را اینگونه بیان فرمودهاند:
«جَعَلَ اللَّهُ الْعَدْلَ قِوَاماً لِلْأَنَامِ وَ تَنْزِیهاً عَنِ الْمَظَالِمِ وَ الْآثَامِ وَ تَسْنِیَةَ الْإِسْلَامِ» (نورى، حسین بن محمد تقى، ج 11، ص 320)
ترجمه: خدای سبحان عدالت را مایه برپایی مردمان و ستون زندگی ایشان، و سبب پاکی از ستمکاریها و گناهان، و روشنی چشم اسلام قرار داده است.
در اندیشه سیاسی اخلاقی حضرت، برپایی همه ی ارزش های اجتماعی در گرو عدالت است و اگر عدالت رنگ ببازد، همه ارزشها رنگ باخته است. عدالت مایه ی بقا وصحت ارزشها است. عدالت خواهی، بیان کلمه حق و عدل و سخن عدالت خواهانه چنان ارزشمند است که هیچ چیز را با آن قیاس نتوان کرد. (دلشادتهرانی،مصطفی،حکومت ومدیریت درنهج البلاغه،تهران،ص80)
مظهر عدالت خواهی
امام علی علیه السلام درباره ی جایگاه بلند عدالت خواهی فرموده اند:
«ثم اعرف لکل امریء منهم ماابلی،ولا تضمن بلاء امریء الی غیره،ولاتقصرن به دون غایة بلائه،ولایدعونک شرف امریء الی ان تعظم من بلائه ما کان صغیرا،ولاضغة امریء الی ان تستصغرمن بلائه ماکان عظیم.ا»(نهج البلاغه، نامه ی53)
دامادحضرت، عبدالله بن جعفر، خدمت حضرت آمد وفقر شدید خویش رابه حضرت گزارش کرد تا حضرت از بیت المال مکمش کند؛ ولی پاسخ منفی شنید
رنج تلاش هر کس را در نظر دار و عادلانه ارج بنه و هرگز زحمت تلاش یکی را به حساب دیگری مگذار، ارزش خدمت کسی را کمتراز آنچه هست به حساب میاور، مبادابزرگی کسی موجب شود که تلاش اندک او رابزرگ شماری و مبادا پایین مرتبه بودن کسی سبب شود که کوشش بزرگ و خدمت پر ارجش را خوار به حساب آری.
حضرت علی (علیه السلام) عدالت را شاهراهی معرفی کرده است که اگر از سوی حاکم اسلامی اجرا شود همه مردمان را در برگرفته و به سلامت و موفقیّت پیش میبرد و هر چیز و هر کس را در جایگاه درست خویش قرار میدهد و هر ذی حقی را به حقوق حقّهاش میرساند و این خودش از عوامل رشد قابلیتهای انسان است، چراکه اگر هر فردی آرامش خاطر از لحاظ حقوق احقاقیاش داشته باشد با روانی آرامتر به پرورش استعدادهایش میپردازد. پرسش و پاسخی که از حضرت در مورد عدل شده این مطالب را به خوبی بیان میکند.
(سُئِلَ علیه السلام أَیُّهُمَا أَفْضَلُ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ فَقَالَ علیه السلام الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جَهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا) (مجلسى، محمد باقر ج 72، ص 357)
ترجمه: و از او پرسیدند عدل یا بخشش كدام بهتر است فرمود:] عدالت كارها را بدانجا مىنهد كه باید و بخشش آن را از جایش برون نماید. عدالت تدبیر كنندهاى است به سود همگان، و بخشش به سود خاصگان. پس عدل شریفتر و با فضیلتتر است.
فرآوری: فاطمه زین الدینی
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
نهج البلاغه
شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج1،ص215
حکومت ومدیریت درنهج البلاغه،دلشادتهرانی،مصطفی، تهران،ص80
درسایه سارحکمت علوی خاتمی،سیداحمد، ،ص99