تبیان، دستیار زندگی
عطیه کلاس سوم بود، اون امسال به سن تکلیف می رسید. برادر بزرگتر عطیه که اسمش علی بود چند سالی از عطیه بزرگ تر بود و سال قبل به سن تکلیف رسیده بود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جشن تکلیف
جشن تکلیف

عطیه کلاس سوم بود، اون امسال به سن تکلیف می رسید. برادر بزرگتر عطیه که اسمش علی بود چند سالی از عطیه بزرگ تر بود و سال قبل به سن تکلیف رسیده بود.

عطیه از اینکه به سن تکلیف می رسید خیلی خوشحال بود چون قرار بود امسال در کنار مامان و بابا و برادرش علی در ماه رمضان روزه بگیره. قرار بود مدرسه عطیه قبل از ماه رمضان براشون جشن تکلیف بگیرن و همونجا معلم ها به بچه ها کارهایی رو که با رسیدن به سن تکلیف باید انجام بدن مثل نماز خوندن رو یاد بدن.

عطیه دوست داشت قبل از جشن تکلیف مدرسه خودش بعضی از چیزها رو بلد باشه تا تو جشن مدرسه بهتر بتونه کارهایی که معلمش میگه انجام بده.

مامان عطیه از علی خواست تا اون چیزهایی رو که بعد از سن تکلیف یاد گرفته بود به عطیه هم بگه. قرار شد اول نماز خوندن رو تمرین کنن.

علی رفت و جانمازش رو آورد، مامان هم که از قبل جانمازی رو برای عطیه هدیه خریده بود براش آورد و کنار جانماز علی پهن کرد. بعد هم علی و عطیه کنار هم شروع کردن به نماز خوندن و مامان هم اون ها رو راهنمایی می کرد. بعد از نماز هم سه تایی باهم درباره ی کارهای دیگه ای مثل روزه و وضو و... صحبت کردند.

حالا دیگه عطیه برای جشن تکلیف مدرسه آماده بود.

زهرا فرآورده

بخش کودک و نوجوان تبیان


مطالب مرتبط:

باران به جای خود، آفتاب به جای خود

امام خمینی و دوستی کودکان

شروع هر کاری با یاد خدا

کبریت بازی

تلاش کلاغ تشنه

دروغگویی میمون

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.