مسلمانی که دروغ می گوید و خلف وعده می کند!
در آموزه های اسلامی، وفای به وعده جزیی از ایمان دانسته شده و یکی از راه شناخت ایمان و صداقت اشخاص، سربلندی در آزمون وفای به وعده است.
برخی از اصول عقلانی و اخلاقی است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت؛ زیرا بنیاد و محور بسیاری از اصول دیگر اخلاقی است که جامعه بر مدار آن می گردد و سامان می یابد. از جمله این اصول وفای به وعده است؛ زیرا وفای به قول و قرارهای گفتاری و پای بندی به آن نشانه راستگویی و صداقت و عامل اساسی در اعتماد سازی است. جامعه ای که از بی اعتمادی رنج می برد، هرگز به امنیت اخلاقی و رفتاری نمی رسد.
همان اندازه که اعتماد بزرگ ترین سرمایه جامعه است، بی اعتماد عامل نابودی و فروپاشی جامعه است. از این روست که در آموزه های اسلامی، به بسترهای اعتماد ساز و عوامل آن توجه داده و از بسترها و موانع تحقق آن به شدت برحذر داشته شده است.
در آموزه های اسلامی، وفای به وعده جزیی از ایمان دانسته شده و یکی از راه شناخت ایمان و صداقت اشخاص، سربلندی در آزمون وفای به وعده است.
وفاى به وعده، و خلف وعده
وفاء به وعده ؛ همچنانكه نزد عقلاء ممدوح و خلف آن مذموم است ؛ در اسلام به وفاء آن ترغیب و تحریص و از خلف آن منع شده است .
قرآن كریم:«اى كسانى كه ایمان آورده اید چرا مى گویید (و وعده مى دهید) چیزى را كه نمى كنید، این (عمل ) كه بگویید (و وعده بدهید) چیزى را كه نمى كنید نزد خدا بسیار سخت مبغوض است.»( صف ،2و3)
به مالکاشتر توصیه مۆکّد دارد که مبادا به مردم وعده ای بدهی و سپس به آن عمل نکنی، چرا که خلف وعده، موجب «خشم خدا» و «خشم مردم» است: «کَبُر مقتاً عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون»
هنوز کافر نشده
رُوِیَ عَن یَزیدِ الصّائِغِ قالَ:قُلتُ لاَبی عَبدِاللهِ عَلَیهِ السَّلامُ: رَجُلٌ عَلی هذاَ الاَمِرِ إن حَدَّثَ کَذَبَ وَ إن وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِن أئتُمِنَ خَانَ. ما مَنزِلَتُهُ؟ قالَ عَلَیهِ السَّلامُ: هِیَ اَدنی المَنازِلِ مِنَ الکُفرِ وَ لَیسَ بِکافِرٍ (اصول کافی، جلد 2، صفحه 290)
یزید صائغ میگوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: شخصی شیعه است ولی این صفات را دارد که وقتی سخن میگوید دروغ میگوید؛ آن هنگام که وعدهای داده و قراری میگذارد، خلف وعده میکند؛ وقتی که چیزی نزد او به امانت بگذراند، خیانت در امانت میکند. جایگاه ایمانی این مرد چیست؟
امام صادق علیه السلام فرمودند: جایگاه و منزلت او در ایمان در نزدیکترین محل به جایگاه کفر است، ولی هنوز کافر نشده است.
نزدیک ترین جایگاه به کفر
در روایات، این تعبیر کنایی است و وقتی نمیخواستند بگویند چه کسی است، این تعبیر را کرده و میگفتند: «رجلٌ عَلی هَذا». با اینکه این شخص شیعه است و شما را به امامت قبول دارد، ولی سه عمل را به راحتی انجام میدهد: ترسی از دروغ گفتن ندارد؛ همان موقع که وعدهای میدهد، قصد عمل به آن وعده را ندارد، و به امانتی که نزد او گذاشته شده است چه مالی و چه غیر آن باشد، خیانت میکند. چنین انسانی نزدیک ترین جایگاه به کفر را دارد و گویا سخن امیر مۆمنان علی علیه السلام را فراموش کرده است که به مالکاشتر توصیه مۆکّد دارد که مبادا به مردم وعده ای بدهی و سپس به آن عمل نکنی، چرا که خلف وعده، موجب «خشم خدا» و «خشم مردم» است: «کَبُر مقتاً عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون» (نهج البلاغه، نامه 53)
این اعمالی که به نظر مهم نمیآید، ایمان را فرسایش میدهد، به گونهای که اگر ایمان بماند آن قدر به کفر نزدیک است که با یک حرکت از ایمان خارج شده و در نتیجه به کفر میرسد. پس انسان هر چقدر از ایمان دور شود، به همان نسبت به کفر نزدیکتر میشود و نعوذ بالله زمانی که به وادی جهنّمی کفر سقوط کرد، قرین و همدم شیطان میشود، و هرکس که شیطان قرین و همدم او شود. دچار قرین و همدم بسیار بدی شده است "...وَ مَن یَکُنِ الشَّیطانُ لَهُ قَرِیناً فَساءَ قَرِیناً "
فرآوری: زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
پایگاه اطلاع رسانی حاج آقا مجتبی تهرانی
مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن