تفاوت معجزه، کرامت و سحر
با توجه به تعریف معجزه، به هر كار خارق العاده اى معجزه نمى گویند، بلكه كار خارق العاده اى كه قابل تعلیم و تعلم نبوده، افراد بشر از آوردن آن عاجز باشند و با ادعاى نبوت یا امامت همراه باشد. بنابراین، معجزه مخصوص پیامبران نیست، امامان هم معجزه دارند.
همه اولیاى خاص خدا از قدرت غیبى برخوردارند و مى توانند كارهاى خارق العاده انجام دهند; چنان كه قرآن كریم درباره حضرت مریم مى فرماید:
هر گاه زكریا به عبادتگاه مریم وارد مى شد، طعامى را نزد او مى یافت از او مى پرسید این طعام از كجا آمده است، او پاسخ مى داد این از جانب خداست.[1] و درباره فردى كه از مقربان حضرت سلیمان بود مى فرماید: و كسى كه بهره اى از علم كتاب داشت، گفت: من تخت ملكه سبا را قبل از این كه چشم برهم زنى، نزد تو مى آورم.(2)
به این كارهاى خارق العاده كه با ادعاى نبوت و امامت همراه نیست، «كرامت» مى گویند.
تفاوت معجزه و كرامت
معجزه و كرامت تفاوت جوهرى ندارند. بلكه هر دو جزء شئون «ولایت» هستند. «نبوت» و «امامت» دو چهره بیرونى هستند كه درون آنها «ولایت» است و اگر نفس انسان كامل شد، مى شود «ولى الله» و مى تواند به اذن خدا در نظام هستى، تأثیر تكوینى داشته باشد.
كارى كه پیامبران با عنوان معجزه انجام مى دهند، اولیاى الهى با عنوان كرامت انجام مى دهند. اعجاز براى اثبات نبوت و امامت صورت مى گیرد، ولى كرامت براى اثبات نبوت و امامت نیست.
اعجاز تنها از پیامبر و امام معصوم صادر مى شود، ولى كرامت، ممكن است از غیر پیامبر و امام معصوم هم صادر شود و منع عقلى هم ندارد. اولیاى الهى به شرط آن كه شاگردى انبیا را نموده باشند و بر سر سفره آنان بنشینند و راهشان را بپویند، مى توانند به اذن خدا كار خارق العاده داشته باشند; مثلا اگر یكى از اولیاى الهى مستجاب الدعوه شد، مى تواند به اذن خدا بیماران را شفا دهد و این كار، كرامتى است كه از او صادر شده است.
قرآن كریم كراماتى را به مریم نسبت مى دهد و از حضرت زهرا(سلام الله علیها) كراماتى صادر شده است.[3]
معجزه شهودى است، ولى سحر حصولى مى باشد; یعنى سحر از راه تعلیم و یادگیرى قابل دسترسى است، ولى معجزه را با تعلیم و تعلّم نمى توان فرا گرفت
تفاوت معجزه و سحر
معجزه با سحر فرق هاى بسیارى دارد كه به برخى از آنها، با توجه به آیات قرآن، اشاره مى كنیم.
1. معجزه حق است، ولى سحر باطل:
(فَلَمَّا جَآءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا إِنَّ هَـذَا لَسِحْرٌ مُّبِین * قَالَ مُوسَى أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَآءَكُمْ أَسِحْرٌ هَـذَا);[4] و هنگامى كه حق (معجزه) از نزد ما به سراغ آنها آمد، گفتند: «این سحرى است آشكار!» * موسى گفت: آیا درباره حق (معجزه)، هنگامى كه به سوى شما آمد چنین مى گویید؟ آیا سحر است؟.
2. سحر پیروزى نمى آورد و سبب رستگارى نمى شود، بر خلاف معجزه:
(وَلاَ یُفْلِحُ السَّـحِرُونَ);[19] در حالى كه ساحران رستگار [و پیروز] نمى شوند.
(وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَـتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ);[5] خداوند حق را با كلمات [و معجزات] قاهره اش تحقق مى بخشد، هر چند مجرمان اكراه داشته باشند.
3. سحر، عمل مفسدان است، ولى معجزه عمل انبیاى الهى.
4. سحر دیر یا زود باطل مى شود، ولى معجزه باطل شدنى نیست:
(مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِـلُهُ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ);[6] [موسى(علیه السلام) فرمود:] آن چه شما آوردید سحر است، كه خداوند به زودى آن را باطل مى كند، خدا عمل مفسدان را اصلاح نمى كند.
5. معجزه مربوط به عالم غیب است:
(وَ یَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ ءَایَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّه);[7] و مى گویند: چرا معجزه اى از جانب پروردگارش بر او نازل نمى شود؟ بگو: غیب (و معجزات) براى خدا [و به فرمان او] است.
افزون بر این تفاوت ها ـ كه از قرآن كریم استفاده مى شود ـ دو تفاوت جوهرى میان معجزه و سحر، وجود دارد:
الف) معجزه حقیقتى است كه تأثیر حقیقى دارد و با آن مى توان چوبى را واقعاً مار كرد، ولى سحر، تصرّف در قوّه خیال است و اثرش، خیالى و تخیّلى است; یعنى گرچه سحر اثر واقعى بر انسان ها مى گذارد، ولى این اثر واقعى به صورت مستقیم نیست، بلكه از كانال قوّه تخیل است. ساحر، در خیال بیننده اثر مى گذارد و آن گاه خیال بیننده در خود اثر مى گذارد و احساس و رفتار خاصى در او ایجاد مى كند.
ب) معجزه شهودى است، ولى سحر حصولى مى باشد; یعنى سحر از راه تعلیم و یادگیرى قابل دسترسى است، ولى معجزه را با تعلیم و تعلّم نمى توان فرا گرفت.[8]
بی نوشت:
[1] آل عمران، آیه 36.
[2] نمل، آیه 40.
[3] عبدالله جوادى آملى، همان، ج 1، ص 98 ـ 99; محمد باقر سعیدى روشن، معجزه شناسى، ص 24 و محمد حسن قدردان قراملكى، همان، ص 76.
[4] یونس، آیه 76ـ77.
[5] یونس، آیه 77.
[6] یونس، آیه 82.
[7 یونس، آیه 81.
[8] ر.ك: ناصر مكارم شیرازى و همكاران، پیام قرآن، ج 7، ص 287ـ292 و تفسیر نمونه، ج 8، ص 356، 364.
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منبع: پرسمان قرآنی