تبیان، دستیار زندگی
دکتر امام هم اصرار داشتند مکان استقرار امام از لحاظ آب و هوایی مناسب باشد و هم بتوانند امام را زیر نظر داشته باشند. حاج آقای جمارانی با حاج احمدآقا دوستان صمیمی بودند و رابطه نزدیکی با هم داشتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دلایل انتقال امام از دربند به جماران

دلایل انتقال امام از دربند به جماران
دکتر امام هم اصرار داشتند مکان استقرار امام از لحاظ آب و هوایی مناسب باشد و هم بتوانند امام را زیر نظر داشته باشند. حاج آقای جمارانی با حاج احمدآقا دوستان صمیمی بودند و رابطه نزدیکی با هم داشتند.

امام خمینی در 28 اردیبهشت 1359 وارد محله جماران شدند و در 14 خرداد 1368 از آنجا وداع کردند. 9 سال و 17 روز، رهبر کبیر انقلاب مهمان اهالی جماران بودند و این ایام، برای اهالی جماران همراه با خاطرات و روزهای به یادماندنی فراوانی است؛ خاطراتی که سخت از یاد می‌رود.

 پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران با محمد تیموری، از رزمندگان دفاع مقدس و یکی از اهالی قدیمی محله جماران، که در جریان جزئیات ورود و وداع حضرت امام خمینی(س) در این محله حضور داشته، گفت‌و‌گویی انجام داده است.

بخش اول گفت‌و‌گویی ایشان تقدیم شما می‏شود:

وی در تشریح دلایل انتقال امام از دربند به جماران اظهار داشت: حضور حضرت امام در تهران، اول از مدرسه رفاه شروع شد و بعد به قم رفتند و مجددا به تهران بازگشتند و به دربند رفتند. با توجه به ورود امام به ایران که یک سال بیشتر از آن نمی‌گذشت و انقلاب که تازه اتفاق افتاده بود، برای ملاقات با امام اشتیاق عجیبی بین مردم وجود داشت. خصوصا اینکه همه در لحظه ورود امام، بهشت زهرا نبودند و او را از نزدیک ندیده بودند. امام هم در راس انقلاب قرار داشتند و مردم به نحو دیگری به امام نگاه می‌کردند.

وی ادامه داد: وقتی سیل عظیم جمعیت از اطراف و اکناف ایران برای ملاقات با امام به دربند می‌آمدند، کل منطقه تجریش مسدود می‌شد. مکانی که امام در آنجا مستقر بودند هم زیردست امام‌زاده قاسم(ع) و گلاب‌دره بود که چند جاده مواصلاتی اصلی از آنجا عبور می‌کرد و به مرکز شهر می‌رسید و با حضور مردم عملا مسیرها بسته می‌شد. این یک مشکل بود. مشکل دیگری که ما از زبان حاج احمدآقا شنیدیم این بود، مکانی که حضرت امام در آن مستقر بودند، نسبت به همسایگان دید داشت و امام راضی نبود که نگاهش به منزل همسایه بیفتد و این را نمی‌پسندید. برای همین در مدت کوتاهی که در دربند مستقر بودند حاج احمدآقا را صدا کرده بودند و گفته بودند اگر می‌شود جا را عوض کنند.

محمد تیموری در تشریح سایر دلایل این انتقال بیان کرد: دکتر ایشان هم اصرار داشتند مکان استقرار امام از لحاظ آب و هوایی مناسب باشد و هم بتوانند امام را زیر نظر داشته باشند. حاج آقای جمارانی با حاج احمدآقا دوستان صمیمی بودند و رابطه نزدیکی با هم داشتند. پیش آقای جمارانی رفتند که ببینند در این اطراف می‌توانند جایی را پیدا کنند که امام در تهران باشند، چون همه ارگان‌های سیاسی در تهران مستقر بودند و هم رفت و آمد مسوولین راحت باشد؛ به هر حال همه این موارد را لحاظ می‌کردند.

 وی با اشاره به آشنایی پیشین امام خمینی(س) با این منطقه اظهار کرد: در سال‌های قبل از انقلاب هم امام چندین مرتبه منزل آقای رسولی، پدر آقای آیت‌الله رسولی محلاتی در جوار امامزاده قاسم رفته بودند. حضرت امام به سید احمدآقا گفته بودند اگر جایی مثل همین منزل باشد خوب است؛ حالا اگر مقداری هم حالت سنتی داشته باشد بهتر.

محمد تیموری در تشریح فرآیند انتخاب محل برای استقرار حضرت امام خمینی(س) توسط حاج احمدآقا بیان کرد: من به خوبی به یاد دارم که آن زمان، ما باغی داشتیم در خیابان مهر، سه‌راه یاسر، با امام جمارانی هماهنگ شد و سید احمد منزل را دیدند که از لحاظ منطقه‌ای بد نبود ولی چون مکان بازی بود از لحاظ حفاظتی مناسب نبود. چند منزل دیگر هم دیدند. در نهایت، به خوبی به یاد دارم که در همین ایوانی که حضرت امام می‌نشستند، حاج احمدآقا، شهید محلاتی، پدر من و امام جمارانی، آقای رسولی‌منش، آقای خوئینی‌ها و چند نفر دیگر از علما بودند، یک نفر در همین جمع گفت که اگر همین منطقه باشد خیلی بهتر است. چون حسینیه داشت و برای ملاقات مردم خوب بود. همین جایی که الان منزل امام است منزل پدری امام جمارانی بود. از داخل حسینیه یک درب قدیمی بود که به منزل امام جمارانی راه داشت. آن زمان این حسینیه را خراب کرده بودیم که اگر بشود چند منظوره از آن استفاده کنیم، مثلا برای بهداری یا کتابخانه یا ... یعنی یک مقداری مدرن‌تر از قدیم بشود، چون که جمعیت جماران هم بیشتر شده بود. برای همین خراب کرده بودیم و در سربالایی خاک ریخته بود ولی سقف جدید زده بودیم. کاملا خدایی این منطقه انتخاب شد. بعدها آمدند و دیدند که این منطقه از لحاظ نظامی و حمله احتمالی هوایی و زمینی منطقه بسیار خوبی است؛ و این‌طور شد که این منزل قبول شد.

 وی در توصیف اقدامات به عمل آمده جهت تجهیز منزل برای حضور حضرت امام ذکر کرد: بعد امام جمارانی بچه‌های هیات فاطمیه جماران را خواست و کاری که شاید لودر و بولدوزر ظرف چند روز انجام می‌دهد را این بچه‌ها، با عشق و علاقه‌ای که داشتند سریع آمدند و با بیل و کلنگ هرچه خاک و ناهمواری در این کوچه بود را برطرف کردند. امام هم گفته بودند که اگر تا 48 ساعت یا 72 ساعت دیگر جایی پیدا نشود به قم برمی‌گردم. برای همین اول امام در منزل مستقر شدند. با مشورتی که امام جمارانی با بزرگان محل داشتند تصمیم گرفتند قبل از اینکه ازدحام بشود امام اول مستقر بشوند و بعد باقی کارهای تعمیراتی انجام شود.

محمد تیموری در توصیف جزئیات ورود حضرت امام خمینی(س) به منزل جماران بیان کرد: بعدازظهر روز بیست و هشتم اردیبهشت بود که مردم کوچه را آب و جارو کرده بودند، و در همین خیابان حسنی‌کیا بود که امام آمدند. بعدها بازسازی خانه را انجام دادند و یک دری گذاشتند که امام بتواند از این در وارد دفتر کارش بشود. در مسیری که امام وارد محله می‌شد اهالی محل چند گوسفند قربانی کردند و گلدان بیرون گذاشتند، ولی شلوغ نکردند که غیر اهالی بیایند و فقط بومی‌ها آمده بودند.

تیموری در بیان حال و هوای محله در آن روز بیان کرد: ما هم سر همین خیابان یاسر ایستاده بودیم و مرتب خبر می‌گرفتیم که امام از محل کی حرکت کردند و الان کجا هستند. برنامه ما هم از سر کوچه حسنی‌کیا شروع می‌شد تا خود حسینیه که قرار بود به پیشواز حضرت امام بیاییم. اولین جایی که بلیزر حضرت امام توقف کرد سر خیابان حسنی‌کیا بود که خانواده عبدمنافی ایستاده بودند. امام از همان بدو ورود احترام می‌کرد و به احساسات مردم پاسخ می‌دادند. ما هم جلوی ماشین بلیزر را گرفته بودیم که کسی جلو نیاید و امام هم در مسیر چند مرتبه ایستادند و با همسایگان احوالپرسی کردند. از سه‌راه حسینیه تا خود حسینیه جمعیت بیشتر بود و اهالی محل ایستاده بودند. جلوی درب حسینیه هم یک عده‌ای از علما و بزرگان ایستاده بودند که به امام خوش‌آمد بگویند؛ حاج اسدالله عرفاتی داماد آقای جمارانی بود. حاج حبیب که به کَل حبیب معروف بود یک هیکل درشت و یک ریش رستم‌وار داشتند که اذان‌گوی جماران بود.

تیموری با بیان خاطره‌ای شنیدنی در اولین برخوردهای امام خمینی(س) با مردم بیان کرد: همین که وارد سه‌راه حسینیه شدیم، امام از ماشین پیاده شدند (آن زمان سر سه‌راه، در نداشت). همین پله اول را که امام از دفتر کار بالا رفتند به حاج احمدآقا مطلبی گفت که ایشان به مردم گفتند که وارد حسینیه شوند، امام می‌خواهد برای شما صحبت کند. آن موقع نه سکویی بود و نه بلندگویی و امکان آن نبود که صندلی‌ای بگذاریم، امام با کمک حاج احمدآقا روی همان ماسه‌ای که برای ساخت‌و‌ساز بود، رفتند و با مردم سلام و احوالپرسی کردند و به آنان گفتند که ما قرار است چند وقتی مهمان شما باشیم. ان‌شاءالله که راضی باشید و اگر اذیتی شدید من را حلال کنید. پیرمردهای جمع که این تواضع را دیدند به گریه افتادند.

بعد از آن بود که ماندن امام در جماران ثبت شد و جمعیت‌های میلیونی از سراسر کشور به سمت جماران سرازیر شدند. قرار بود که بروند جاهای دیگر را ببینند ولی وقتی مستشارهای نظامی هم آمدند، گفتند که از لحاظ سوق‌الجیشی نظامی هم بسیار مکان خوبی است.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منبع:

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب