عاقبت بیتوجهی به همسایه
داستانهاى بسیارى درباره دستگیرى علامه بحرالعلوم از بینوایان و رسیدگى او به حال مستمندان نقل شده است. برخی نقل کردهاند که او شبها همانند جدش امیرالمؤمنین علیهالسلام كولهبارى از مواد غذایى را بر دوش مىگرفت و از تاریكى شب استفاده مىكرد، و در كوچههاى نجف راه مىافتاد و بر در خانه هر فقیر مستمندى مقدارى غذا و پول قرار مىداد و همواره از حال مردم سؤال مىكرد و به بینوایان رسیدگى كامل داشت.
نوشتهاند شبى شاگرد برجستهاش سیدمحمد جواد عاملى (صاحب مفتاحالكرامه) را فراخوانده، او را توبیخ و سرزنش نمود. مرحوم عاملى دلیل نگرانى استادش را پرسید، استاد در پاسخ گفت: یكى از برادران مسلمان كه همسایه شما است، تهیدست است. او هر شب خرماى بد و ارزان قیمتى از بقال مىگرفت و بچههاى خود را با آن سیر مىكرد. امروز رفته است از بقال خرما بگیرد، بقال از دادن خرما امتناع ورزیده است، زیرا بدهكاریهاى آن بیچاره زیاد شده بود و امشب او و بچههایش بىشام ماندهاند. سیدجواد عاملى از آقاى بحرالعلوم معذرت خواهى مىكند و از این كه از حال همسایهاش خبر نداشته است، پوزش مىطلبد.
بحرالعلوم در پاسخ او مىگوید: معلوم است بىاطلاع بودهاى، چون اگر با علم به حال آن بیچاره، شام مىخوردى و به او اعتناء نمىكردى، كافر بودى. ولى آنچه مرا نگران و ناراحت كرده است، این است كه تو چرا از برادر مسلمانت خبر نداشتهاى؟(1) باید از حال برادرانت جستجو كنى و آنان را دریابى.
در هر حال سید، سینى بزرگى پر از غذا با مقدارى پول به آقاى عاملى داد و از او خواست كه به منزل آن برادر مؤمن برود و با هم شام بخورند و مقداری پول را هم به او بپردازد تا قرضهاى خود را اداء كند، و خود همچنان منتظر ماند و شام تناول نكرد تا این كه آقاى عاملى برگشت و به او خبر داد كه غذا را با همسایهاش تناول كرده و پول را هم به او رسانده است، و جالب اینجاست كه انعام بحرالعلوم درست به اندازه قرض آن مؤمن بوده است. (2)
1- ریحانة الادب، ج 1، ص 234، چاپ دوم اقبال/ الكرام البررة، ج 1، ص 172، چاپ دوم.
2- داستان راستان،شهید مطهرى.
منبع:
کتاب فقهای نامدار شیعه، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی