مگر میشود خود را از اهل بیت داناتر دانست!
«أَیْنَ الَّذِینَ زَعَمُوا أَنَّهُمُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ دُونَنَا كَذِباً وَ بَغْیاً عَلَیْنَا أَنْ رَفَعَنَا اللَّهُ وَ وَضَعَهُمْ وَ أَعْطَانَا وَ حَرَمَهُمْ وَ أَدْخَلَنَا وَ أَخْرَجَهُمْ بِنَا یُسْتَعْطَى الْهُدَى وَ یُسْتَجْلَى الْعَمَى».1
شرح گفتار
امیر بیان امام علی(علیه السلام) در ابتدای این فراز از کلام نورانی خود به پاسخ کسانی می پردازد که در حوزه ی علم و دانش برای خود مقام و جایگاهی قائل بوده و در این زمینه چنان بلند پروازی کرده اندکه خود را از اهل بیت(علیهم السلام) آگاهتر و عالمتر می دانند.
آن حضرت باکلامی محکم واستوار خطاب به آنها می فرماید: «كجا هستند كسانى كه پنداشتند دانایان علم قرآن آنان مىباشند نه ما؟! كه این ادّعا را بر أساس دروغ و ستمكارى بر ضدّ ما روا داشتند ، خدا ما اهل بیت پیامبر علیهم السّلام را بالا آورد و آنان را پست و خوار كرد، به ما عطا فرمود و آنها را محروم ساخت، ما را در حریم نعمتهاى خویش داخل و آنان را خارج كرد».
فرمایش مولای متقیان امام علی (علیه السلام) بیانگر آن است که: در عرصه ی عالم وجود تنها اهلبیت هستند که می توانند ادعا کنند که ما بر قرآن تسلط کامل داشته و از تمام رموز وریزه کاری آن مطلع هستیم. و این امر به قدری واضح و روشن بوده که از گذشته مورد توجّه مسلمین بوده، و حتّی خلفای وقت بارها در مشکلات و معضلات به آن عزیزان به عنوان پناهگاه علمی مراجعه کرده، و درد خود را درمان می کردند.اما با کمال تأسف باید گفت: که دشمنان معاند به خاطر حفظ موقعیت خود و به دلیل دلبستگی شدید به پست و مقام، ونیز امور بی ارزش مادی دچار کج رفتاری شده و همواره کوشیده اند که این حقیقت روشن وعیان را انکار کنند.
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) پیرامون این کج رفتاری مهلک چنین می خوانیم که ایشان فرمود: تعجب می كنم از مردم، می گویند تمام علم خود را از پیامبر گرفتهاند پس به آن عمل كرده و هدایت یافتهاند، اما عقیده دارند ما اهل بیت علم او را نگرفتهایم و هدایت نیافتهایم، با اینكه ما خانواده و فرزندان اوئیم، در منازل ما وحى نازل شده، از نزد ما علم بسوى مردم خارج شده، آیا آنها علم را گرفته و هدایت یافتهاند، و ما جاهلیم و گمراه، این امر محال است.2
آنچه می تواند ما را در مسیر سعادت آفرین اهل بیت قرار دهد آن است که، ما در این دنیا با تمام وجود سعی و تلاش کنیم که از طریق اُنس و ارتباط با سخنان گهر بار و دلنشین اهل بیت، پیوند محبّت و دوستی خودرا با آن عزیزان برقرار نماییم، تادر سایه ی این محبّت معجزه آسا، نگاه و توجّه ویژه ی آن عزیزان شامل حال ما شده، واز برکات بی نظیر اهل بیت(علیهم السلام) در دنیا وآخرت بهرمند شویم.
با توجّه به کلام نورانی امام صادق (علیه السلام) میتوان گفت: آنچه پیرامون اهل بیت (علیهم السلام) به طور قطع و یقین، به دلیل دارا بودن عالی ترین درجات تقوا، به علم و دانش خویش به نحو احسن عمل نموده، و ذرّه ای تعلل و سستی در این زمینه از خود نشان نداده اند. براساس همین تقوای عالی است که در پیشگاه الهی به والاترین مقام و منزلت دست یافته اند، و آن یگانه خالق هستی قلب مقدسشان را معدن فیض و رحمت بیکران خود قرار داده، و عالی ترین برکات مادی و معنوی خود را ازطریق وجود پر خیر و برکت آنها به جهانیان عرضه نموده است.
اهل بیت وارث علم تمام انبیا !
شایان ذکر است که مطابق روایات معتبر، وسعت علم ودانش اهل بیت (علیهم السلام) به اندازه ای وسیع و گسترده است، که علم تمام انبیا گذشته از حضرت آدم تا حضرت خاتم را در اختیار داشته، و با اطلاعاتی منحصر به فرد، و بی نظیر بر اوضاع جهان هستی احاطه دارند.
در روایتی به این مهم اشاره شده و در این باره چنین می خوانیم:
ابن اذینه از حضرت صادق (علیه السّلام) نقل می کند كه ایشان فرمود: كسى كه داراى علم كتاب است امیرالمۆمنین (علیه السّلام) است، از آن جناب سۆال كردند كسى كه داراى علم كتاب است داناتر است یا كسى كه مقدارى از علم كتاب را دارد؟! آن حضرت فرمود:
نسبت علم كسى كه مقدارى از علم كتاب را دارد، به كسى كه تمام علم كتاب را دارد باندازهاى است كه یك پشه از آب دریا با بال خود بر میدارد. امیرالمۆمنین علیه السّلام فرمود: تمام دانشى را كه آدم از آسمان به زمین فرود آورد و همه امتیازات علمى پیامبران تا خاتم انبیاء در اختیار عترت پیامبر خاتم است.3
ما وارث این قرآنیم!
آنچه می تواند آگاهی و معرفت ما را نسبت به جایگاه علمی اهبیت بیشتر نماید توجّه به میزان علم ودانشی است که آن عزیزان نسبت به قرآن کریم دارند، قرآنی که خالق متعال در مورد آن فرموده است: «وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ فِی كِتابٍ مُبِین»4: و هیچ موجودى پنهان در آسمان و زمین نیست مگر اینكه( علم آن) در كتاب مبین ثبت است.
در روایتی شخصی به نام ابراهیم از پدرش عبد الحمید نقل می کند که به حضرت موسى بن جعفر (علیه السّلام) گفتم: فدایت شوم آیا پیامبر علوم تمام انبیا را داشت فرمود آرى. گفتم: آیا علم حضرت آدم تا خاتم که خودش باشد را دارا است؟! فرمود آرى، او از نبوت آنها ارث برده، و وارث نبوت و تمام علومى است كه دراختیار پدران آنها بود. هیچ پیامبرى را خدا مبعوث نكرده مگر اینكه پیامبر ما از او داناتر بوده.
عرض كردم: عیسى بن مریم مرده را به اجازه خدا زنده میكرد. فرمود: صحیح است.
و سلیمان بن داود سخن پرندهها را می دانست.[آیا پیامبر هم چنین قدرتی داشت؟!] فرمود: پیامبر اكرم این قدرتها را داشت. و سپس فرمود: سلیمان بن داود وقتى هدهد را ندید و در مورد او مشكوك شد گفت: «ما لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِینَ»5 [ چرا من هدهد را نمی بینم؟! یا این که چرا او از غائبین است؟!] بااینکه تمام شیاطین و باد و مورچه و انس و جن و پریان مطیع او بودند بر آن هدهد خشمگین شد وگفت: لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِیداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطانٍ مُبِینٍ6.[من قطعا اورا کیفر شدیدی خواهم کرد و یا او را ذبح می کنم و یا اینکه برای غیبتش باید دلیل روشن و قانع کننده ای به من ارائه دهد].
این خشمى كه سلیمان بر آن هدهد گرفته بود بواسطه آن بود كه او را به آب راهنمائى می كرد. اكنون ببین این یك پرنده است، خدا به او چیزى داده كه به سلیمان نداده او را می خواست تا جاى آب را به سلیمان نشان دهد این مطلبى بود كه سلیمان نمی دانست، با اینكه شیاطین پیرو او بودند و اطلاع از آب در زیر هوا نداشتند آن پرنده میدانست.
خداوند در قرآن میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى»7 ما وارث این قرآن هستیم پس در نزد ما قدرتى است كه بوسیله آن كوهها را جابجا مىنماید و شهرها را پشت سر میگذارد و مرده را باذن خدا زنده میكند ما آنچه زیر آسمان است میدانیم. در كتاب خدا آیاتى هست كه آنچه انبیاى پیشین و مرسلین از جانب خدا داشتهاند تمام آنها را خداوند براى ما در ام الكتاب قرار داده است.8
با توجّه به آنچه بیان شد به این نتیجه می رسیم که: اگر کسی بخواهد از سرمایه ی عظیم عمر خود به نحو احسن استفاده نموده و از معارف سعادت آفرین قرآن کریم بهره مند شود، و دل تاریک و ظلمانی خود را به نور کلمات حضرت حق نورانی کرده، و از این طریق از گمراهی و کجروی نجات پیدا کرده، و به سعادت ابدی دست یابد، باید چراغ عشق و محبّت به اهل بیت (علیهم السلام) را در قلب و جان خود روشن کرده، و در سایه ی اطاعت و پیروی از آنها به این مهم دست یابد.
راهی تضمین شده برای خوشبختی!
در ادامه امیر بیان امام علی (علیه السلام) به نقش حیاتی ائمه اطهار(علیهم السلام) در امر هدایت و رهبری مردم اشاره می نماید و در این باره به زیبایی می فرماید: «بِنَا یُسْتَعْطَى الْهُدَى وَ یُسْتَجْلَى الْعَمَى»: راه هدایت را با راهنمایى ما مىپویند، و روشنى دلهاى كور را از ما مىجویند.
بر اساس فرمایش گهربار مولای متقیان امام علی(علیه السلام) می توان گفت: تنها راهی که می تواند خوشبختی ابدی ما را تضمین نموده، و بار بندگی ما را به خوبی هر چه تمام، به سر منزل مقصود برساند، راه سراسر نور اهل بیت (علیهم السلام) است.
در این میان باید به این نکته توجّه کامل داشت که آنچه می تواند ما را در مسیر سعادت آفرین اهل بیت قرار دهد آن است که، ما در این دنیا با تمام وجود سعی و تلاش کنیم که از طریق اُنس و ارتباط با سخنان گهربار و دلنشین اهل بیت، پیوند محبّت و دوستی خود را با آن عزیزان برقرار نماییم، تا در سایه ی این محبّت معجزه آسا، نگاه و توجّه ویژه ی آن عزیزان شامل حال ما شده، و از برکات بی نظیر اهل بیت(علیهم السلام) در دنیا و آخرت بهره مند شویم. .
نکته ی حائز اهمیّت پیرامون اهل بیت(علیهم السلام) آن است که: نقش محبّت آن عزیزان در تحقق سعادت و خوشبختی ابدی به اندازه ای اساسی و مهم است که، در روایتی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) خیر دنیا و آخرت را در داشتن محبّت اهل بیت معرفی می کند و در این باره می فرماید: « هر كس حبّ ائمه از اهل بیت من به او روزى شود به خیر دنیا و آخرت رسیده، و نباید شكى داشته باشد در اینكه بهشتى است».9
لحظه ای شیرین و به یاد ماندنی!
جالب است که بدانید کسانی که لحظات عمر خود را با عطر محبت و دوستی اهل بیت (علیهم السلام) عجین و همراه ساخته اند، در نهایت از این محبّت ارزشمند، به طرز شگفتی بهره مند شده، و در این به نتیجه ای باور نکردنی دست خواهند یافت.
مطابق روایات معتبر، وسعت علم و دانش اهل بیت (علیهم السلام) به اندازه ای وسیع و گسترده است، که علم تمام انبیا گذشته از حضرت آدم تا حضرت خاتم را در اختیار داشته، وب ا اطلاعاتی منحصر به فرد، و بی نظیر بر اوضاع جهان هستی احاطه دارند
بر اساس روایات معتبر یکی از لحظات حساس و سرنوشت سازی که محبّت اهل بیت به فریاد انسان می رسد در لحظه مخاطره انگیز مرگ است. مرگی که بسیاری از انسان ها حتی از شنیدن نامش لرزه به اندامشان افتاده، و هول و حشت سراسر وجودشان را خواهد گرفت.
در روایتی نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه وآله) به این مهم اشاره نموده و در این باره به زیبایی فرموده:«وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَا تُفَارِقُ رُوحٌ جَسَدَ صَاحِبِهَا حَتَّى تَأْكُلَ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ أَوْ مِنْ شَجَرَةِ الزَّقُّومِ وَ حِینَ تَرَى مَلَكَ الْمَوْتِ تَرَانِی وَ تَرَى عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً ع فَإِنْ كَانَ یُحِبُّنَا قُلْتُ یَا مَلَكَ الْمَوْتِ ارْفُقْ بِهِ إِنَّهُ كَانَ یُحِبُّنِی وَ یُحِبُّ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنْ كَانَ یُبْغِضُنَا قُلْتُ یَا مَلَكَ الْمَوْتِ شَدِّدْ عَلَیْهِ إِنَّهُ كَانَ یُبْغِضُنِی وَ یُبْغِضُ أَهْلَ بَیْتِی»10: قسم به کسی که جانم در دست اوست! روح از بدن صاحبش جدا نمی شود تا اینکه از میوه های بهشت ویا از درخت زقوم جهنّم تناول کند.و در هنگام مرگ وقتی فرشته مرگ را می بیند، من و علی و فاطمه و حسن و حسین (صلوات الله علیهم اجمعین) را نیز خواهد دید. حال اگر از محبّان و دوستداران ما باشد، من به ملک الموت سفارش می کنم که با او مدارا کن! زبرا او من و اهل بیتم را دوست می داشت.
و اگر از دشمنان من باشد به ملک الموت می گویم: بر او سخت بگیر! زیرا او با من و اهل بیتم دشمنی می ورزید.
حال با توجّه به فرمایش نورانی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) آرزو می کنیم که جز آن دسته از آدم هایی باشیم که در لحظات پایانی عمر، لطف و مهربانی پیامبر رحمت شامل حالشان شده و از شفاعت بی نظیر آن رسول گرامی بهره مند می شوند.
براستی چه لحظه ی باشکوهی است، آن لحظه ای که مرغ روح انسان، در حال پرواز به ملکوت اعلی باشد، و در آن هنگام، چشمان ما به جمال نورانی حضرات معصومین(صلوات الله علیهم اجمعین) روشن و منّور شود.
در این هنگام است که مرگ طراوت و زیبای خاصی به خود گرفته و شیرین ترین لحظه عمر را برای انسان به امغان خواهد آورد.
مرگ اگر مرگ است گو نزد من آی تادرآغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ز او عمری ستانم جاودان او زمن دلوی ستاند رنگ رنگ
پی نوشت:
1-فرازی از خطبه 144 نهج البلاغه ص264 ترجمه محمّد دشتی
2- بحار الأنوار ج26، ص158، باب 12
3- همان، ص160
4-نمل ،آیه 75
5-همان آیه20
6-همان آیه 21
7-رعد آیه 31
8- بحار الأنوار ،ج26،ص 160، باب 12
9- بحار الأنوار ،ج،27،ص 78 باب 4
10- بحار الأنوار ،ج6 ،ص 194، باب 7
مهدی صفری
بخش نهج البلاغه تبیان