تبیان، دستیار زندگی
در سال 1963 به کویت سفر کردم و در شهر الجراه مقیم شدم و شروع به تحصیل و تدریس به کودکان کردم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راه شجاعت و شرف

اتو بیوگرافی یک چهره انقلاب فلسطین


در سال 1963 به کویت سفر کردم و در شهر الجراه مقیم شدم و شروع به تحصیل و تدریس به کودکان کردم.

آزادی

در بهار همان سال موجی از اعتراضات کشورهای عرب برانگیخته شد. اسراییل حتی از آب رودخانه اردن هم نگذشته بود و آن را می‌دزدید.

بجز تعداد معدودی درگیری‌های مرزی هیچ تلاش نظامی برای جلوگیری از این عمل اسراییل صورت نگرفته بود. رژیم صهیونیستی به مرور از تمامی آب رودخانه اردن استفاده می‌کرد و آن را تصاحب کرده بود. در این گیر و دار بود که روسای جمهور و پادشاهان متمول عرب بدون مشورت مردم فلسطین احمد شکیری را به عنوان رییس سازمان آزادی‌بخش انتخاب کردند. شکیری آدم آن‌ها بود.

کسی که موج ناامیدی را در به راحتی در ملت عرب می‌دمید و کاملا در خدمت اهداف اعرابی بود که رگ غیرت را کشیده و خواستار مصالحه با اسراییل بودند.

من در آن ایام در محل تحصیلم بسیار فعال بودم. هم‌درسی‌هایم را دعوت به اتحاد و یکپارچگی و کمک به فلسطین می‌کردم. به یاد دار که یک روز مدیر موسسه مرا فرا خواند و از من خواست که فعالیت‌هایم را متوقف کنم. وقتی به او اعتراض کردم که مگر شما عرب نیستید؟ در پاسخ به من گفت که او یک لبنانی است و کاری به مسئله فلسطین ندارد. خوب به یاد دارم که این جملات را گفتم: خانم محترم! همین بی‌حمیتی و ترس و ذلت و بی‌غیرتی امثال شما موجب مسئله امروز فلسطین شده است. شما دوست نادان هستید و اسراییل دشمن دانا. مدرسه شما باید محل پرورش فکرهای جوان و نابغه جهت پیشبرد فرهنگ و عزت ملت عرب باشد اما افسوس که آب به آسیاب دشمن می‌ریزید. اعتقاد دارم که اگر اربابان امثال شما را از تخت خون‌خواری و ظلم پایین نکشیم، دیر یا زود باید منتظر نابودی تمامی سرزمین‌های عرب باشیم. شما از دشمن دانا خطرناک‌ترید. فرض کنید که من یک شهروند لبنانی‌ام. آیا ملیت نقض هویت می‌کند؟ آیا باید فراموش کنم که انسانم. آیا من یک زن عرب نیستم. یادتان باشد. من هر چه و هر کجایی باشم، در این مدرسه به جنبش آزادیخواهی امروز اعراب کمک می‌کنم؛ و فقط مرگ می‌تواند جلوی مرا بگیرد. این را گفتم و رفتم. البته آخرین بار حضورم در دفترش بود.

برای یک استراحت 6 ماهه به لبنان بازگشتم و پس از مدتی دوباره به شهرا الجراه رفتم. کلاس من پر بود از دانش آموزان پر شور و حرارت. خیلی علاقه‌مند به سیاست بودند اما روح آزادی طلبی و بشر دوستی را می‌توانستم در آن‌ها ببینم.

بی‌حمیتی و ترس و ذلت و بی‌غیرتی امثال شما موجب مسئله امروز فلسطین شده است. شما دوست نادان هستید و اسراییل دشمن دانا

بسیاری از آن‌ها ریشه ایرانی داشتند که همراه خانواده‌هایشان برای کار به کویت آماده بودند. نمی‌توانستم برای ان‌ها از جنبش عربی و چم و خم اصولش بگویم. به سراغ موضوعات اعم همچون اعلامیه بالفور، تقسیم فلسطین، و چگونگی تاسیس رژیم صهیونیستی رفتم. فعالیتم به تدریج بیشتر شد. کشمکش‌ها و بحث‌هایی با مدیر و همکارانم داشتم اما به دعوا منجر نمی‌شد. تا اینکه از سال 1968 به بعد هم مدیر و هم همکارانم علاقه به جنبش فتح پیدا کردند. من آزادیخواه مبارز بودم. چندان در مورد این جنبش‌ها سخن نمی‌گفتم و خویشتن‌داری را ترجیح می‌دادم.

از سال 1957 که جمال عبدالناصر نیروهای خارجی را از مصر بیرون رانده بود، درگیری نظامی را جهت تقویت نیروهای عرب و آموزش به چریک‌ها متوقف کرده بود. تا سال 1967 بین مصر و اسراییل یک گلوله هم شلیک نشد. در این مدت ناصر به تمامیت از آموزش نیروهای فلسطینی حمایت کرد و جنبش فتح در سال 1965 دفاع مسلحانه را اعلام کرد. 17 سال تمام بود که آوارگی را می‌چشیدیم. خسته شده بودیم. دیگر چشم به دست کمک دیگران نمی‌بایست می‌دوختیم. قامت راست کرده و ایستادیم تا مبارزه مسلحانه آغاز شود. اتفاقاً وجود لیندون جانسون ریس جمهور وقت آمریکا خیلی به شناخت مبارزه در من کمک کرد. جانسون همراه با ژنرال‌های خود باران بمب‌های B52 را روانه ویتنام می‌کرد. فرماندهانش به او قول داده بودند که اگر لازم باشد میلیون‌ها تن بمب بر سر مردم ویتنام می‌ریزند تا آن‌ها را تسلیم کنند. مطالعه و مشاهده مبارزه مردم الجزیره و ویتنام به من چیزهای بسیار ارزشمندی را یاد داد. مردمی که با کمترین امکانات در مقابل قدرتمندترین ارتش جهان ایستادگی بی‌نظیری می‌کردند. مردم مبارز ویتنام ان قدر شجاعانه از خود دفاع کردند که در تاریخ اسم آن‌ها روشن می‌درخشد. مردم فلسطین می‌بایست درس‌هایی را از مبارزان ویتنامی می‌آموختند: تعهد به جنبش، قربانی وطن شدن، تعهد کامل به مردم، و یک حزب انقلابی با ایدئولوژی، استراتژی و سازماندهی درست. ما می‌توانستیم، و باید این‌چنین شویم تا آواره باقی نمانیم.

ادامه دارد ...

ترجمه: محمدرضا صامتی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منابع: شورای جهانی ضد آپارتاید

پایگاه اینترنتی فعالان حقوق بشر