تبیان، دستیار زندگی
خوف یعنی ترس وبیم است واین پدیده از نبود ایمان سرچشمه می گیرد. برعکس، عدم ترس زمانی متحقق می گردد که آثار قطعی ایمان به خدا در سرشت مؤمن متجلی گردد. مؤمن را ترس به آن دلیل مغلوب نخواهد ساخت که او را باور واثق براین است که تدبیر عالم جز خدا به دست هیچ موج
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قرآن را محزون بخوانیم نه غمگین !

تلاوت

با اینکه واژه "حُزن" در قرآن عظیم الشأن، نسبت به کلمه "فرح" بیشتر وارد شده، معهذا "حزن"‌ و افسردگی و غمگینی، ویژه مسلمانان نه، بل کافران است و پرهیز و اجتناب از آن، در دستور کار قرآن قرار دارد.

اسلام دینی است که جز به سکینه و آرامش روحی مسلمان نمی اندیشد و تأکید نمی ورزد و متضمن چیز دیگری جز آینده درخشان و سعادت بار برای آن نمی باشد.

اکنون نگاهی می افکنیم به واژه "حزن" و مشتقات آن در کلام قدسی پروردگار عالمیان:

از تحقیقاتی که به وسیله قرآن پژوهان انجام پذیرفته، برمی آید که واژه «حزن» بیشتر از چهل بار"با ساختارهای مختلف"‌ در قرآن نمود پیدا می کند.

"حسین اویسی" ( یکی از مدرسین دانشگاه ایران) در باب واژه "حزن" تحقیق ژرفی انجام داده و در بخشی از نوشته اش - در مورد اینکه چرا «حزن» به فتح حاء به "زمین سخت" معنی شده- توضیح می دهد:

" از آن جا که غم و اندوه، روح انسان را ناهموار و خشن می سازد[ فلهذا] این تعبیر در این معنی به کار رفته است."

در کنار واژه "حزن"، "بث"، "هم" و"کرب" مفاهیم دیگری از غمند که در آیات مختلف قرآنی ارائه شده اند.

برخی از محققین در میان "حزن" و "غم" تفکیکی قائلند؛ بدین معنی که غم از نظر آنها امری منفی است و "حزن" امری مثبت!

دلیل اینکه غم امری منفی خوانده شده، این است که: این پدیده به افسردگی روح منجر می شود، اما "حزن" بدین گونه نیست؛ یعنی "حزن" برانگیزنده تأثیری مثبت است.

از همین رو برخی از قرآن پژوهان را عقیده بر آن است که باید قرآن را " محزون " قرائت کرد ؛ " در آمیختن حزن و زیبایی در تلاوت قرآن کریم، قلب را رقیق و آماده شکار مفاهیم می کند."( احمد مبلغی)

در همه حال، موضوع اساسی که در ذیل این واژه تبلور می یابد، ‌اینست که هیچ موجود دیگری زداینده آثار غم یا حزن و کرب و بث نمی باشد،‌ اّلا پروردگار عالم و به قول مولّف کتاب «منهج التابعین فی تربیة النفوس» (آیین تربیتی تابعین) یعنی استاد عبدالحمید البلالی: آن کس که پیوسته خدا را مراقب خود بداند ،از اینکه حتی یک لحظه خود را به غیر او محول نماید،‌ شرم می کند و همیشه چنین زمزمه بر رواق لب ها و کتاب دلش نقش می بندد که :

«اللهم اصلح لی شأنی کله ولا تکلنی الی نفسی طرفه عین»‌ ‌یعنی :" پروردگارا ! همه امور مرا اصلاح کن و از تو می‌خواهم که حتی لحظه ای مرا به نفسم وا مگذاری."

درمیان بندگان،‌ انبیا عللیهم السلام» در فروزان نگه داشتن نور ذکر و یاد خدا بیشترحرص می ورزیدند. مثلاً حضرت یعقوب علیه السلام در رابطه با فراق فرزند شان حضرت یوسف علیه السلام و غدری که از سوی برادران یوسف «علیه السلام» بر وی صورت گرفته و اسباب ملال واندوه بزرگ پدر بزرگوار شان فراهم کرده بودند،‌ شکوه وپریشانی خود را تنها به خدای کارساز باز می گوید می افزاید:" و فقط به آستان خدا می نالم وحل مشکل خود را ازاو می خواهم ومن از جانب خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید"

اصلی که بدان اشاره شد، وظیفه ای است محول شده برای روح، تا در کنار رسالت بزرگش- که همانا برقراری ارتباط با خداست - شتابان عبور نکند.

قرآن کریم عظیم الشان از زبان حضرت یعقوب «علیه السلام» می فرماید: "همانا شکایت غم و اندوه خود را نزد خدا می برم."

در این آیه مبارکه برای انسان تعلیم شده که "یاد خدا انسان را، از حضیض مادیت به اوج معنویت بالا می برد و بذر امید را در دل انسان می پروراند و این نکته را به ما می فهماند: هنگامی که خواستیم به یاد خدا بیافتیم و آن را ورد زبان و دل خود گردانیم، دست لطف خدا ما را از زمین برمی دارد و در کنف رحمت و فضل بی پایان خویش قرارمی دهد و به تعبیر قرآن طمأنینه و سکون قلب، ارزانی می دارد. چنانچه قرآن عظیم الشان در آیه (152) سوره بقره می فرماید:

« مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.»

باید اعتقاد راسخ داشت که ذکر خدا موجب زدایش زنگار غم از آیینه دل است. مومن وقتی که به غمی دچار آید،‌ بیشتر از هر چیز به یاد خدا می افتد و از او می طلبد تا نور رحمت و عنایتش را بر او برافروزد.

مسلم است در میان بندگان،‌ انبیاء (علیهم السلام) در فروزان نگه داشتن نور ذکر و یاد خدا بیشتر حرص می ورزیدند. مثلاً حضرت یعقوب علیه السلام در رابطه با فراق فرزندشان حضرت یوسف علیه السلام و غدری که از سوی برادران یوسف (علیه السلام) بر وی صورت گرفته و اسباب ملال و اندوه بزرگ پدر بزرگوارشان را فراهم کرده بودند،‌ شکوه و پریشانی خود را تنها به خدای کارساز باز می گوید می افزاید: " و فقط به آستان خدا می نالم و حل مشکل خود را از او می خواهم و من از جانب خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید."

تفسیر "نور" در توضیح «چیزهایی می دانم که شما نمی دانید»،‌ چنین می نگارد:

" مراد از آگاهی یعقوب علیه السلام زنده بودن یوسف علیه السلام به سبب وحی آسمانی است.(تفسیر آلوسی،‌الواضح، شربینی،‌کبیر)

" یکی از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوباره آن،‌ پناه بردن به ذکر خداست. ذکر حق نور است و مداومت در آن قلب را از تاریکی و نا امیدی و قساوت نجات می دهد." (آثار ذکر در سازندگی روحی و اخلاقی- اسماعیل نساجی رواره)

پیامبران عظیم الشان (علیهم السلام) با الهام از دستورات الهی به ما تعلیم می دهند که یاد خدا داروی معنوی اضطراب و افسردگی است که از نظر روانشناسی علل آن ترس، ‌آینده مبهم،‌ نگرانی از شکست خوردن، ‌ترس از بیماری ها و نگرانی از عوامل طبیعی می باشد.

خوف و رجاء

واژه خوف در کنار واژه حزن

جایی هم در جنب واژه "حزن" کلمه "خوف" ذکر گردیده که لازم می افتد تا بدان نیز اشارتی داشته باشیم:

خداوند در چندین جای کلام مقدسش فرموده: دوستان خدا را نه ترسی است و نه حزنی بر آنان چیره گردد!

خوف چیست و چگونه در دل انسان غلبه حاصل می کند؟

پاسخ این خواهد بود: خوف یعنی ترس و بیم و این پدیده از نبود ایمان سرچشمه می گیرد. برعکس، عدم ترس زمانی محقق می گردد که "آثار قطعی ایمان به خدا" در سرشت مۆمن متجلی گردد.

مۆمن را ترس به آن دلیل مغلوب نخواهد ساخت که او را باور واثق بر این است که تدبیر عالم جز خدا به دست هیچ موجود و مخلوق دیگری نیست!

قرآن کریم می فرماید: " آگاه باشید که دوستان خدا را غم و ترسی فرا نمی گیرد." این بدان معنا نیست که همه ترس ها از آنان برداشته می شود. بلکه " برخی از ترس ها به خاطر بزرگی حادثه با عظمت مخاطب – طوری که تحمّل آن از توان هر بشری خارج است- ترس مثبت و لازم است. مثل ترس از قیامت و ترس از بدی کردار خود و عاقبت به شر شدن خود و دیگران یا ترس از انحراف دینی امت یا ترس از هلاکت یاران اندک حق در جنگ نابرابر و در نتیجه نابودی طرفداران و وارثان دین و امثال آن، همگی ترس های مثبت هستند.( اسلام پدیا)

واژه دیگری که در قرآن کریم آمده «بث» است؛ بث در فرهنگ فارسی معین به معنی الشکوی (‌بث الشکوی)‌ درد دل کردن و گله و شکایت کردن می باشد و در لغتنامه "دهخدا " معنی آشکار کردن راز و اندوه سخت را می دهد.

برخی "بث" را به پراکندن و منتشر کردن نیز ترجمه کرده اند و این مفهوم، مستنبط از آیه ( 164) سوره بقره است که معنای آیه مبارکه چنین می باشد:

" به وسیله باران زمین را پس از مرده شدن،‌ زنده کرد و در آن تمام جنبدگان را پراگند."

از نظر«راغب» اصل "بث" جدا نمودن و بلند کردن است. مانند پراگندن باد خاک را. این مفهوم از آیه (‌29) سوره "شوری" گرفته شده است؛ اما در آیه (86) سوره یوسف مراد از"بث" اندوهی است که شخص قادر به کتمان آن نباشد و آن را آشکارا کند.(تارگاه سه نقطه)

مفهوم دیگری از اندوه

واژه "کرب" مفهوم دیگری از اندوه می باشد. این واژه چهاربار در قرآن عظیم الشأن ذکر گردیده است: صافات دو بار: (76 و 115)، انعام- ( 64) وانبیاء-( 76)

کرب به معنای اندوه شدید است. راغب و جوهری قید"شدت" را به آن افزوده اند.

"خداوند شما را از آن و از هر اندوه دیگر نجات می دهد."

هرگاه "کرب" حزن شدید باشد، ‌وصف آن با عظیم، ‌نهایت را می رساند.(‌وب سایت سه نقطه)

و اما ترجمه های آیات (114 و122) سوره صافات:

«ما به موسی و هارون نعمت بخشیدیم،‌ آن ها و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم و آنها را یاری کردیم تا بر دشمنان خود پیروز شدند. ما به آنها کتاب (‌آسمانی)‌ دادیم، ‌آنها را به راه راست هدایت کردیم و ذکر خیر آنها را در قوم بعد باقی گذاردیم. سلام بر موسی و هارون. ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم. آنها از بندگان مومن ما بودند.»

«غم » نیز واژه ای است که در قرآن کریم وارد شده است. چنانچه در آیه شماره (154) سوره " آل عمران" آمده است:

" سپس [خداوند] بعد از آن اندوه آرامشى [به صورت] خواب سبكى بر شما فرو فرستاد كه گروهى از شما را فرا گرفت و گروهى [تنها] در فكر جان خود بودند و در باره خدا گمان هاى ناروا همچون گمان هاى [دوران] جاهلیت مى‏بردند مى‏گفتند آیا ما را در این كار اختیارى هست؟

بگو سررشته كارها [شكست‏یا پیروزى] یكسر به دست ‏خداست آنان چیزى را در دلهایشان پوشیده مى‏داشتند كه براى تو آشكار نمى‏كردند مى‏گفتند اگر ما را در این كار اختیارى بود [و وعده پیامبر واقعیت داشت] در اینجا كشته نمى‏شدیم بگو اگر شما در خانه‏هاى خود هم بودید كسانى كه كشته شدن بر آنان نوشته شده قطعا [با پاى خود] به سوى قتلگاههاى خویش مى‏رفتند و [اینها ] براى این است كه خداوند آنچه را در دلهاى شماست [در عمل] بیازماید و آنچه را در قلبهاى شماست پاك گرداند و خدا به راز سینه‏ها آگاه است" .

قرآن کریم می فرماید:" آگاه باشید که دوستان خدا را غم وترسی فرا نمی گیرد" این بدان معنا نیست که همه ترسها ازآنان برداشته می شود. بلکه " برخی از ترسها به خاطر بزرگی حادثه با عظمت مخاطب – طوری که تحمّل آن از توان هر بشری خارج است- ترس مثبت ولازم است. مثل ترس از قیامت و ترس از بدی کردارخود وعاقبت به شرشدن خود و دیگران یا ترس از انحراف دینی امت یا ترس از هلاکت یاران اندک حق در جنگ نا برابر و درنتیجه نابودی طرفداران و وارثان دین و امثال آن، همگی ترس های مثبت هستند

در لسان آیات و همچنان احادیث – طوری که نویسنده کتاب « با جوانان در ساحل خوشبختی» نگاشته - مسئله افسردگی با کلماتی مانند [اَلهُمَّ ، غَمَّ، اَلحُزن ، کرَب ، غُصة.....] بیان می شود و این کلمه ها، از نظر لغت ، معنای واحدی را روشن می‌سازند و آن افسرده خاطر و دلتنگ بودن انسان است با اینکه عده ای را عقیده بر خلاف این است که هر کدام از این کلمه ها را در معنای خاصی به کار می برند یا در شدت و ضعفِ ناراحتی های روحی یا در میان مصائب تفاوت قائل می شوند.

آیا همّ و غم یک چیز می باشد یا نه؟

هموم جمع همّ و نوعی اندوه است که سه خصوصیت برای آن ذکر شده است :

اول: نوعی از اندوه که انسان قادر بر ازاله و بر طرف کردن آن است . مانند:  تنگ دستی؛

دوم: اندوه قبل از نزول مکروه و به جهت امری در آینده است؛

سوم: اندوهی که سببش معلوم است .

غموم جمع غمّ و نوعی اندوه است که سه خصوصیت برای آن ذکر شده است :

اولاً: آن چیزی است که انسان قادر بر ازاله و بر طرف کردن آن نیست مانند: موت فرزند!

ثانیاً اندوه بعد از نزول مکروه و به جهت امری در گذشته است .

ثالثاً: اندوهی که سببش معلوم نیست.

واژه "هم" (به تشدید میم ) که او نیز افاده کننده معنای اندوه است و به قول دهخدا، یکی از اعراض شش گانه ی نفسانیه؛ در متن قرآن کریم نه، بلکه در حدیث وارد شده است.

فرآوری: زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان  


منبع: برنامه صبح امید در رادیو قرآن