یک نقطه ضعف از تاریخ
در ابتدا تعجب انگیز به نظر می رسد اما واقعیت دارد که آشنایی با زندگی امام سجاد علیه السلام باعث تغییر نگاه ما به کتابهای تاریخی میشود. در اینجا میخواهیم قدری درباره یکی از اقدامات آن حضرت و تأثیرات اجتماعی آن بیندیشیم تا به این هدف برسیم و نگاه واقع بینانه تری به کتابهای تاریخی پیدا کنیم.
امام بیمار و گریان !
شاید آنچه درباره امام سجاد علیه السلام شنیده باشیم، منحصر مربوط به روز عاشوراست که آن حضرت در آن روز به حکمت الهی دچار بیماری بودند که توان شرکت در جنگ را از ایشان سلب کرده بود. پس از آن، امام سجاد علیه السلام سالها در میان مردم زندگی کردند و شخصیتی بسیار موثر در اجتماع بودند، اما آنچه سریعا به ذهن ما تداعی میشود همان است که در مجالسی عزاداری شنیدهایم که ایشان دائما و به مناسبت دیدن آب و غیر آن به یاد شهیدان کربلا میگریستند.
در این دیدگاه، زندگی آن حضرت به طور خلاصه عبارتست از بیماری و گریه. چنین طرز فکری درباره یک امام معصوم بجز آنکه نشانه بیاطلاعی است، به معنای کوچک شمردن مقام الهی هم هست که یک فرد بیمار و گریان را سالها امام مسلمانان و وصی پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله قرار داده باشد.
برای شناخت امام زین العابدین علیه السلام هم نیازمند مطالعه و هم تفکر هستیم. با یک مطالعه ساده درباره زندگی زین العابدین علیه السلام در مییابیم که ایشان منشأ فعالیتهای فراوانی در جامعه خود بودند و با کمی تفکر درباره مقام پیامبر صلی الله علیه وآله و جانشینان او، درک میکنیم که اساسا نباید نگاهی ساده و بچهگانه درباره ائمه معصومین علیهم السلام داشته باشیم. در حقیقت، امامان معصوم علیه السلام همان گونه هستند که در زیارتنامههایشان میخوانیم.
احیای سنت پیامبر
آنچه میخواهیم در این نوشته بیشتر به آن توجه کنیم، یکی از اقدامات عجیب امام سجاد علیه السلام است که نظیر آن در قبل و بعد از ایشان یافت نمیشود. آن حضرت در دورانی زندگی میکردند که بردهداری رواج داشت. اقدام عجیب آن حضرت آن است که ایشان بردههای فراوانی خریداری میکردند و به کار میگرفتند و بسیاری را به بهانههای مختلف آزاد مینمودند و در مدتی که در خدمت آن حضرت میبودند آنها را با معارف دین آشنا میکردند. اما چرا آن حضرت چنین میکردند؟
چنین طرز فکری درباره یک امام معصوم بجز آنکه نشانه بیاطلاعی است، به معنای کوچک شمردن مقام الهی هم هست که یک فرد بیمار و گریان را سالها امام مسلمانان و وصی پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله قرار داده باشد
امام سجاد علیه السلام، برده داری بود که بجای شلاق زدن و کار کشیدن از برده ها، آنها را در فضایی قرار می داد که بتوانند حقایق و معارف دینی را به صورت علمی و عملی بیاموزند و بعد آزاد شوند. این اقدام امام سجاد علیه السلام در حقیقت راهی برای زنده کردن تعالیم پیامبر صلی الله علیه وآله در جامعهای بود که در اثر دوری مردم از سنت پیامبر صلی الله علیه وآله و نیز سیاستهای خلفای سمتکار، از آن تهی شده بود. درباره این اقدام امام توضیحات بیشتری را از اینجا میتوانیم بخوانیم.
تاریخ و رویدادهای چشمپُرکن
حال به مقصود اصلی نوشته خود باز میگردیم و آن را با سوال مطرح میکنیم: نقش اقدامات امام سجاد علیه السلام در تاریخ کجاست؟ در کدام کتاب و منبع تاریخی میتوانیم از تأثیراتی که امام سجاد علیه السلام در تاریخ بشر داشته است مطلع شویم؟ در کجای تاریخ آمده است که آن بردگانی را که حضرت تعلیم میدادند و آزاد میکردند، کجا رفتهاند و چه کردهاند؟
هر کس ایمان به حقانیت امام سجاد علیه السلام داشته باشد و درباره این سوال خوب بیندیشد، پاسخی کارآمد و اساسی نصیبش میشود. آنچه با تأمل میتوانیم بفهمیم آن است که نباید کتابهای تاریخی را به عنوان منابع کامل برای شناخت گذشتهها بدانیم. حقیقتهای بسیاری در دل تاریخ هست که در این کتابها نیامده است. مثلا این افراد، از همنشینی و درسهای امام سجاد علیه السلام ، بهره مند میشدند و در ادامه، خود باعث تحولات دیگر در زندگی اشخاص مرتبط با خود میشدند؛ اما تاریخ به این مسائل نمیپردازد. کتابهای تاریخی در واقع به ذکر رویدادهای ظاهری و چشم پر کن میپردازند و مورخان از ثبت رویدادهای آرام اما ریشهای و موثر عاجزند.
برای شناخت ائمه علیهم السلام و تأثیرات آنها نباید تنها به دنبال کارهای ظاهری و چشم پُرکنی باشیم که معمولا در کتابها ثبت میشود بلکه باید به اقدامات پایهای که تأثیرات خود را در نسلهای بعدی و بدون علائم ظاهری میگذارد نیز باشیم
از اینجاست که معلوم میشود برای شناخت ائمه علیهم السلام ، مطالعه کتابهای تاریخی کافی نیست. به عنوان مثال نگاهی به مطالب کتابهای تاریخ درباره ائمه علیه السلام میاندازیم. از کل دوران سی سالهای که امیرالمومنین علی علیه السلام بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله زندگی کردهاند، تنها همان پنج سال برای ما ثبت شده است و آن هم برای اطلاع جامع از همه اقدامات آن حضرت کافی نیست. از کل دوران زندگی امام حسین علیه السلام ، تنها وقایع کربلا در کتابهای تاریخی ثبت شده است. آیا امیرالمومنین و امام حسین علیهما السلام تنها در همان مدت کوتاه زندگی کردهاند؟ چرا کتابها از نوشتن زندگینامه آن حضرات در بقیه عمر خالی هستند؟
پاسخ به سوال با همان تأملی که درباره اقدمات امام سجاد علیه السلام و تأثیرات آن نمودیم آشکار میشود. بخشی از وقایع مهم تاریخی در گذشتههای خاموش ریشه دارد. امامان معصوم علیهم السلام در راه خدا همه توان خود را به کار گرفتند و در هر زمان بسته به شرایط ویژه آن دوران بهترین کارهایی که میشده است را انجام دادهاند، هرچند اثری از آن در کتابها ثبت نشده است.
از این نکته دو نتیجه عائدمان میشود. یکی اینکه برای شناخت ائمه علیهم السلام و تأثیرات آنها نباید تنها به دنبال کارهای ظاهری و چشم پُرکنی باشیم که معمولا در کتابها ثبت میشود بلکه باید به اقدامات پایهای که تأثیرات خود را در نسلهای بعدی و بدون علائم ظاهری میگذارد نیز باشیم.
نتیجه دیگر آنکه خود نیز در زندگی چنین باشیم. کارهای ریشهای را نیز حتی اگر تأثیرات ظاهری نداشته باشد، کار حساب کنیم. مثلا کسی که بعد از مدتها تمرین، موفق میشود یک خلق ناپسند را از خودش دور کند، کاری ریشهای و مهم کرده است هرچند ممکن است هیچکس متوجه نشود و دیگران درباره آن چیزی نگویند و در هیچ کتاب یا منبعی نیز ثبت نشود.
روح الله رستگارصفت
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان