مرغ باران و سیمرغ حادثه
نگاهی به نمایش «مرغ باران» به نویسندگی و كارگردانی پری صابری
روایت داستان حكومت 700 ساله «جمشید شاه» به عنوان حاكمی عدالت ورز، بخشنده آرامش به سرزمین ایران و بازگرداندن روحیه برادری و تعامل میان مردمان این سرزمین و تبدیل شدن ایران به كشوری پهناور در سایه اقتدار و رفاه؛ تا غرقه شدن «جمشید شاه» در باد نخوت و خودپرستی و قراردادن خود به جای یزدان بخشاینده مهربان و گرفتار شدن به باد تبختر و غرور و در نتیجه سرسپردگیاش به اهریمن كه نتیجهای جز نابودی خود و بازگشت اغتشاش به ایران را ندارد، داستان آشنایی برای تمامی ایرانیان و دوستداران فرهنگ و تمدن این كشور فرهنگ ساز است كه با درخشش بیبدیلی در شاهنامه حكیم توس به نظم درآمده است.
كشته شدن «جمشید» به دست «ضحاك» و همراهی «ضحاك» زیر بیرق اهریمن و بوسههای شیطان بر شانههای وی و روییدن دو مار كه تنها قوتشان مغز جوانان دلیر و غیرتمند ایرانی است؛ تا جوشیدن بذر خونخواهی و جزم شدن عزم ایرانیان وفادار و پاسدار نام این سرزمین آغشته به مهر و مام میهن، به پیدا شدن «كاوه آهنگری» بدل میشود كه با همراهی «فریدون» (فرزند جمشید شاه) سپاهی متكی بر غیرت ایرانی را فراهم میسازد تا با تاختن بر تارك اهریمن و به زیر كشیدن و نابودی او بار دیگر صلح و آرامش را در جای جای ایران جاری سازد تا نام ایران و ایرانی چونان همیشه تاریخ و به گواه برگ برگ آن یادآور حماسه و پیام آور صلح و دوستی باشد.
این تمام داستان سراسر آشنای نمایش «مرغ باران» جدیدترین تجربه نویسندگی و كارگردانی «پری صابری» است كه بعد از دوری دو ساله از صحنههای نمایشی طی این روزها در تالار وحدت به صحنه رفته است و مانند همیشه پذیرای فوج فوج علاقهمندان به نمایش ایرانی با موضوعات حماسی، ملی در قالب اجرای «اپرت» (اپرای ایرانی) است.
رهایی از تكرار و برداشتن گامی به جلو
پری صابری در جدیدترین تجربه تولید و اجرای یك اثر نمایشی با موضوع برداشت از گنجینههای ادبی ایران بار دیگر به سراغ شاهنامه فردوسی رفته است و با دستمایه قرار دادن داستانی آشنا از این اثر گرانسنگ ایرانی ضمن نقب و كندوكاو در گذشته تاریخ پرشكوه ایرانی، به نقد شرایط امروز مردمان همان جامعه با عبور از چندین قرن از تاریخ سرایش آن اثر نغز و پرمایه دست زده است؛ تفكری كه نه تنها به جامعه و مردمان امروز كشور خودمان كه با نگاهی جهانشمول به آسیبی برای بشر امروز در سراسر جهان بدل شده است.
تفكری كه به نگاه آغشته به غرور در سایه رسیدن افراد به قدرت، جایگاه یا توفیقی را به سۆال میكشد و تأكید میكند كه هیچ فرد صاحب جلال و شوكتی در سایه گرفتار شدن در باد تبختر نمیتواند به ادامه مسیر پر افتخارش ادامه دهد، چراكه عادلترین و بخشندهترین نیروها، نیروی خداوندی است كه بشر تنها خلق كوچكی از دامنه آفرینشهای بیحد و حصر اوست و چنین موجودی در هر جایگاهی حق ادعای دوشادوشی با خالق كردگار ندارد.
پری صابری در چند تجربه اخیر خود در زمینه تولید و اجرای عمومی آثار نمایشی به دلیل حضور همزمان در جایگاه نویسنده و كارگردان و همچنین سرپرست گروه و انجام امور اداری و كارهای بروكراسی مربوط به فراهم آوردن شرایط اجرای عمومی آثار نمایشی نتوانسته بود با تمام قدرت و قوت به ساخت، پرداخت و ارائه یك اثر نمایشی منسجم برای مخاطبان آثارش بپردازد اما این بار با سپردن زمام امور اداری و اجرایی تولید یك اثر نمایشی به مقامی مغفول در عرصه هنرهای نمایشی كشور یعنی تهیهكننده، تمام انرژی و قدرت خود را در كارگردانی اثر خلاصه كرد و خوشبختانه برداشتن این بار از دوش صابری نشان داد كه انجام مراحل اداری برای به صحنه بردن یك اثر نمایشی تا چه حد از توان سرپرست گروه را مصروف خود میكند.
در نمایش «مرغ باران» نه تنها انجام امور تهیه و تولید یك اثر نمایشی به جهانگیر كوثری به عنوان تهیهكننده سپرده شده بود كه این بار پری صابری در یك حركت اصولی و حرفهای كه نمونهای از آن در تاریخ تولید آثار نمایشی در كشور صورت نگرفته است، كار ساخت و اجرای موسیقی و دكور نمایش خود را كه از مهمترین شاخصههای اجرایی آثار صابری به شمار میرود به دو كارشناس و اهل فن این حوزهها یعنی ارسلان كامكار و امیر اثباتی سپرد تا حتی لازم نباشد تا بخشی از انرژی خود را صرف طراحی صحنه و نظارت بر روند اجرای بخش موسیقایی كار كند و با صددرصد انرژی به طراحی و كارگردانی اثری دست زد كه مخاطبان پیوسته آثار او در مواجهه با این اثر كاملاً متوجه تزریق ایدههای نو، میزانسنهای خلاقانه و برداشتن یك گام رو به جلو توسط این هنرمند بودند كه به ویژه در سه اثر آخر خود یعنی نمایشهای «لیلی و مجنون»، «هفت خوان رستم» و «رستم و اسفندیار» بیشتر رو به تكرار تجربههای گذشته خود آورده بود.
درس مجدد مفهوم استدلال به كارگردان طرفدار «مد»
پری صابری از آن دست كارگردانانی است كه همواره برای هر ایده و تفكری كه در صحنه آن را به مخاطبان در پروسه دیدن و به نظاره نشستن به اشتراك میگذارد هدف و شناختی دارد و بر خلاف گروهی از هنرمندان جوان و پیشكسوت ما در استفاده از ابزار تكنولوژیك در تولید آثار نمایشی كه بیشتر درگیر «مد» و «جریان تولید شده در بطن تولیدات هنری» هستند، برای هر عنصر افزوده بر كار تولیدی خود انگیزهای و استدلالی قابل پذیرش دارد.
مسئله استفاده از «ویدئو پروجكشن» برای انعكاس تصاویر و پخش فیلمها جهت تكمیل ایده كارگردانی و افزودن جنبه زیبایی شناختی عناصر بصری در تولید یك اثر نمایشی از آن دست اتفاقات و حوادثی بود كه از قضا خود صابری از پایهگذاران ورود آن در تولید آثار حرفهای در عرصه هنرهای نمایشی كشور بود كه متأسفانه به دلیل تاثیر مثبت در جذب و علاقه مخاطبان تئاتر به استفاده از بخشهایی از جادوی تصویر و سینما، این ابزار در بسیاری از تولیدات نمایشی كشور توسط هنرمندان بدون هیچ انگیزهای و تنها بر اساس موج ایجاد شده و گرفتاری جنس تولیدات در «مد» رایج شده در بدنه تولیدات تا حدی مورد استفاده قرار گرفت كه نه تنها كارایی اصلی خود (جذب مخاطب و افزایش میل شگفتزدگی او در مواجهه با یك اثر نمایشی) را از دست داد كه به عاملی برای دور شدن و پس زدن تماشاگران از آثار نمایشی بهره گرفته از این ابزار تكنولوژیك بدل شد.
استفاده صحیح از زبان نمایش ایرانی برای همذات پنداری با مخاطب
پری صابری پیش از این بارها تبحر و قدرت خود را در استفاده صحیح، بجا و تاثیرگذار از شیوههای غنی نمایش ایرانی در تولید یك اثر تئاتری به مفهوم غربی آن به اثبات رسانده است و همین نگاه تیزبین این هنرمند به داشتههای ملی نمایش سرزمین خود باعث شده تا امضای وی به عنوان یك هنرمند متعهد و مولف ایرانی پای اغلب آثار وی در سه دهه اخیر ثبت شده باشد.
در اجرای نمایش «مرغ باران» مخاطب آشنا به شیوههای نمایش سنتی ایرانی مانند «تعزیه»، «سیاهبازی»، «پردهخوانی»، «نقالی» و نظایر آن به كرات و تعدد شاهد حضور استفاده مستقیم یا نمادین از داشتهها و شكل اجرای آن نمایش سنتی در تولید یك اپرای موسیقایی ایرانی با اتكا به مفاهیم تولید یك تئاتر با تعاریف غربی آن است و در خلال پیش آمدن با روایت داستان در قالب اجرای صحنهای آن نه تنها خود را جدای از این اثر نمایشی نمیبیند كه در اوج راحتی و آشنایی با صحنه صحنه آن اثر تئاتری و سطر به سطر گفتارها و دیالوگهای نمایش پیش میرود و همین كلید موفقیت پری صابری در اغنای سلیقه عموم مخاطبان خود با طرز تفكر، دیدگاه و جهان بینیهای متفاوت است كه نشان میدهد كه او به عنوان یك هنرمند ایرانی فارغ از نوع زاویه دید مخاطبان خود وقتی از زبانی آشنا و قرین با فرهنگ مردمان سرزمینش برای تولید یك اثر نمایشی بهره میبرد تا چه حد میتواند به روح و روان تماشاگران آثارش ورود پیدا كند و تا چه سطحی از اثرگذاری بر تفكر او پیش رود.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع: جوان آنلاین