همه خیرهای عالم برای گروهی خاص
کسی که تقدیرات به دست قدرت اوست میداند برای هر کسی در هر حالی چه تقدیری خیر است. بنابراین اگر مصیبتی برای مۆمن خیر باشد همان را برای او مقدر میکند و اگر عزت، ثروت و ... برای او خیر باشد آن را برای او مینویسد.
خدای متعال پس از خلق انسانها آنها را هدایت میفرماید و هر کس هر راهی را انتخاب نماید – خواه راه خوب باشد و خواه راه بد – در آن راه او را مدد و یاری مینماید. سنت الهی در این عالم این نیست که سرنوشت هر کسی با اولین تصمیم مشخص شود و با همان تصمیم شقی یا سعید گشته، عمر او به پایان رسد، بلکه هر کسی باید در طول عمر خویش دائما در معرض امتحان قرار گیرد و در هر لحظه هم به مدد الهی نیازمند است و خدای متعال هم بر اساس تصمیمی که انسان میگیرد او را یاری میرساند. قرآن کریم میفرماید: «كُلاًّ نُّمِدُّ هَـۆُلاء وَهَـۆُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُورًا؛1 همه را، اینان و آنان را از عطای پروردگارت مدد میبخشیم و عطای پروردگارت منع نشده است.» ازاینرو میبینیم چنانکه متقین از یاری خدا برای طی مسیر خویش بهرهمند میشوند، کفار هم در راهی که انتخاب میکنند موفقیتهایی بهدست میآورند. این امداد عام الهی است که همه را در برمیگیرد. (كُلاًّ نُّمِدُّ)
علاوه بر این امداد عمومی، خدای متعال امدادهایی ویژه برای کسانی دارد که راه بهشت را برمیگزینند و برای موفقیت آنها یاری فراوانی از قبیل دفع بلایا، فراهمساختن زمینههای پیشرفت، الهامات خاص و ... به آنها میرساند. در روایت «قرب نوافل» آمده است: «بنده همواره با نوافل و عبادات به سوی من تقرب میجوید تا اینکه او را دوست میدارم. پس هنگامیکه او را دوست بدارم گوش او خواهم بود همان گوشی که با آن میشنود و دیده او خواهم بود همان دیدهای که با آن میبیند و ...» 2 این بدان معناست که خدای متعال به چنین بندهای در جایی که توقع دارد چشم به او کمک کند به او یاری میرساند، اگرچه چشمش نبیند. سایر اعضا و قوای او نیز به همین گونه مورد امداد الهی قرار میگیرند. این امدادی ویژه است که خدا به مۆمنان میرساند. سنتهای دیگر خدا نیز به همینگونه به دو نوع عام و خاص تقسیم میشوند مانند رحمت عام و رحمت خاص و ... .
تقدیرات سراسر خیر مۆمن در آیینه روایات
در کتاب شریف کافی از امام صادق صلواتاللهعلیه نقل شده است که حضرت فرمود: «عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لَا یَقْضِی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا كَانَ خَیْراً لَهُ وَإِنْ قُرِّضَ بِالْمَقَارِیضِ كَانَ خَیْراً لَهُ وَإِنْ مَلَكَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا كَانَ خَیْراً لَهُ؛3 در شگفتم از انسان مسلمان که خدای متعال برای او قضایی مقدر نکند مگر اینکه برای او خیر باشد بهگونهای که اگر با قیچیها بدنش بریده شود برای او خیر است و اگر تمام مشرقها و مغربهای زمین را مالک شود برای او خیر است.»
کسانی که به خاطر ثواب من اعمالی را انجام میدهند نباید به اعمال خودشان اتکاء کنند. زیرا به راستی که اگر آنها هر چه کوشش کنند و خود را به زحمت بیاندازند و عمر خویش را در عبادت من به پایان رسانند باز مقصر باشند و در عبادتشان به حقیقتِ عبادت من نرسند نسبت به کرامت و نعمتهای بهشتی من و بلندی درجات والای در جوار من که آنان طلب میکنند. بلکه باید به رحمت من اعتماد کنند و به فضل من شادمان گردند و باید به سبب حسن ظن به من آرامش یابند
این تدبیری ویژه است که خدای متعال برای بندگان خاص خود دارد. در این روایت گفته نمیشود عذابی که به این مۆمن میرسد در مجموع، برای نظام عالم خیر است، بلکه میفرماید: برای خود او خیر است. کسی که تقدیرات به دست قدرت اوست میداند برای هر کسی در هر حالی چه تقدیری خیر است. بنابراین اگر مصیبتی برای مۆمن خیر باشد همان را برای او مقدر میکند و اگر عزت، ثروت و ... برای او خیر باشد آن را برای او مینویسد. اما این عنایتی عمومی نیست چنانکه ممکن است ثروت، حکومت و امثال اینها برای بسیاری وسیلهای باشد که هر روز بر عذابشان بیافزاید.4 بنابراین مصیبتی که به مۆمن میرسد نه تنها در کل موجب زیبایی عالم میشود بلکه برای خود او هم خیر است.
همچنین در این زمینه در کتاب شریف کافی روایت دیگری از امام باقر علیهالسلام نقل شده است که حضرت از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل کردهاند که فرمود: خدای متعال میفرماید: «إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُۆْمِنِینَ عِبَاداً لَا یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلَّا بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ الصِّحَّةِ فِی الْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ فَیَصْلُحُ عَلَیْهِمْ أَمْرُ دِینِهِمْ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُۆْمِنِینَ لَعِبَاداً لَا یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلَّا بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ السُّقْمِ فِی أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ السُّقْمِ فَیَصْلُحُ عَلَیْهِمْ أَمْرُ دِینِهِمْ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا یَصْلُحُ عَلَیْهِ أَمْرُ دِینِ عِبَادِیَ الْمُۆْمِنِینَ؛5 به راستی که از بندگان مۆمن من، بندگانی هستند که امر دین آنان اصلاح نمیشود مگر با ثروت و رفاه و سلامتی بدن (اگر اینگونه شوند بر کمال و تقرب آنها افزوده میشود). پس به آنها ثروت و رفاه و سلامتی بدن عطا میکنم. پس امر دینشان اصلاح میشود. اولین شرطی که خدای متعال برای این عنایت خاص بیان میفرماید این است که مۆمن باشند و این بدان معناست که باید قدم اول را درست برداشته باشند. و در برابر، به راستی که از بندگان مۆمن من بندگانی هستند که امر دینشان اصلاح نمیشود مگر با فقر و مسکین بودن و بیماری در بدنهایشان و اگر اینگونه باشند به سوی فلاح و رستگاری میروند، اما اگر وسعت روزی داشته باشند غافل و دنیاطلب میشوند. پس من هم آنها را به فقر و مسکنت و بیماری مبتلا میکنم، و من عالمترم به آنچه که امر دین بندگان مۆمنم را اصلاح میکند و آنها را به سعادت دنیا و آخرت نایل میسازد.»
بنابراین مۆمن باید به خدا حسن ظن داشته باشد. البته فراموش نشود که مسأله وظیفه و تکلیف حساب دیگری است و ما وظیفه داریم که برای کسب روزی زحمت بکشیم و اگر بیمار شدیم برای معالجه اقدام کنیم، بلکه پیش از بیماری، بهداشت را رعایت کنیم. اما اگر با تمام این تلاشها به مشکلی برخوردیم مثلا بیمار شدیم یا ورشکسته شدیم، باید بدانیم که تقدیر خدا بوده و اگر مۆمن باشیم این به نفع ماست. در ادامه حدیث نکتههای بسیار ظریفی وجود دارد که شایسته است برای هر کدام جلسهای را اختصاص داد.
مۆمن باید به خدا حسن ظن داشته باشد. البته فراموش نشود که مسأله وظیفه و تکلیف حساب دیگری است و ما وظیفه داریم که برای کسب روزی زحمت بکشیم و اگر بیمار شدیم برای معالجه اقدام کنیم، بلکه پیش از بیماری، بهداشت را رعایت کنیم. اما اگر با تمام این تلاشها به مشکلی برخوردیم مثلا بیمار شدیم یا ورشکسته شدیم، باید بدانیم که تقدیر خدا بوده و اگر مۆمن باشیم این به نفع ماست
« و به راستی که در میان بندگان مۆمن من کسی هست که در عبادت من بسیار کوشا است و از خواب شب و لذت متکای خویش برمیخیزد و در شبها برای من مشغول نماز شب میشود و خود را در عبادت من به زحمت میاندازد. اما گاهی یک شب یا دو شب من او را به چرت میاندازم به خاطر نظر لطفی که به او دارم و میخواهم او را باقی بدارم. پس میخوابد تا اینکه صبح میشود و برمیخیزد در حالیکه بر خود خشمگین است و خود را سرزنش میکند. مسلما این حزن در کمال او اثر بیشتری از آن عبادت دارد. اگر من به او اجازه انجام آنچه که از عبادت من میخواهد را بدهم از انجام آن گرفتار عجب میشود و این عجب و خودبینی او را مفتون اعمالش میسازد و حالتی برای او پیش خواهد آمد که هلاکت و سقوط او در آن است به خاطر عجب از اعمالش و از خودراضی بودنش.
باید بفهمد که همه چیز به دست قدرت خداست و باید بر او توکل کرد. نباید تهجد او، او را خودبین و مغرور سازد و از این حقیقت غافل شود که عبادتهای او به توفیق خدای متعال است. بنابراین به نفع اوست که یک یا دو شب محروم گردد. زیرا اگر به برنامه عبادت ادامه دهد گرفتار عجب میشود، تا آنجا که گمان میکند بر همه عابدان برتری یافته و در عبادت از حد کوتاهیکردن گذشته است و دیگر هیچ کوتاهی و تقصیری ندارد. در این صورت از من دور میشود در حالیکه گمان میکند به من نزدیک شده است.
پس کسانی که به خاطر ثواب من اعمالی را انجام میدهند نباید به اعمال خودشان اتکاء کنند. زیرا به راستی که اگر آنها هر چه کوشش کنند و خود را به زحمت بیاندازند و عمر خویش را در عبادت من به پایان رسانند باز مقصر باشند و در عبادتشان به حقیقتِ عبادت من نرسند نسبت به کرامت و نعمتهای بهشتی من و بلندی درجات والای در جوار من که آنان طلب میکنند. بلکه باید به رحمت من اعتماد کنند و به فضل من شادمان گردند و باید به سبب حسن ظن به من آرامش یابند نه به سبب اعمالشان. در این صورت رحمت من شامل حالشان میشود و آنها را تدارک میکند و نعمت عظیم من رضوان مرا به آنها میرساند و مغفرت من لباس عفو مرا بر آنها میپوشاند. پس به راستی که من خدای رحمان و رحیم هستم و بدان نامیده شدهام.»
پی نوشت ها :
1 . إسراء(17)، 20
2 . عوالی اللئالی، ج4، ص103.
3 . سجده(32)، 7.
4 . ر.ک: آلعمران(3)، 178.
5 . کافی، ج2، ص60.
فرآوری: محمدی بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: سایت آیت الله مصباح یزدی ،سلسه دروس اخلاقی