تبیان، دستیار زندگی
مقامات دولتى با خبر مى شوند و پس از تحقیق، با اعجاز حضرت امام حسین علیه السلام یقین مى كنند و از طرف حكومت چون ماه محرم بوده اطعام مفصلى مى شود و قطار راه آهن براى عبور عزادران مجانى مى شود و آن هندو و جمعى از بستگانش مسلمان و شیعه مى گردند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آورده اند که ...

امام حسین

معجزه و كرامت، امور خارق العاده ای است كه بر خلاف طبیعت و عادت بشر می باشد كه عقول همه عقلاء عالم را تكان داده و حتى افكار دانشمندان جهان را حیران ساخته. آن قدرت و قوه ایست كه پروردگار متعال آن را به پیغمبران و اوصیاء و خلفاء و جانشینان و بندگان صالح و اولیاء عنایت فرموده تا دلیل و نشانه بر صدق نبوت و امامت و حجت بر خلق تمام باشد تا مردم فرمان بردارى از دستورات و فرمایشات ایشان نمایند كه همان دستورات و فرمایشات حق است و از مهالك دنیا و آخرت نجات یابند و رستگار شوند.

قطره‌ای از کامِ دوست

حبابه از شیعیان حضرت سیدالشهداء علیه السلام مى گوید:

روزى نزد امام حسین علیه السلام رفته و بعد از سلام و احوالپرسى به من فرمود: اى حبابه ! چرا به دیدن ما نمى آیى ؟

گفتم: به خاطر ناراحتى و مرضى است كه مبتلا شده ام .

وقتى حضرت از مریضى اش پرسید، حبابه صورتش را كه به مرض برص مبتلا بود، نشان داد و در اینحال امام حسین علیه السلام اندكى از آب مبارك كامش را روى آن نهاد و دعایى فرمود و هماندم كه آثار برص از چهره او محو شد و حضرت فرمود: اى حبابه ! شكر خداى را به جاى آر؛ خداوند آن را از تو دور كرد.

حبابه به سجده شكر رفت و پس از برداشتن سر از سجده، امام حسین علیه السلام فرمود:

اى حبابه ! ما و شیعیانمان بر فطرت الهى هستیم و دیگران از آن بدورند. (بحار الانوار: 44/180)

مسیحای دوران

روزى جوانى گریه كنان نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت :مادرم بدون وصیت از دنیا رفت و با اینكه اموالى دارد، مرا دستور داد كه قبل از اطلاع شما دست به آن نزنیم .

در اینحال حضرت بپا خاست و با جوان نزد مادرش رفت و دعایى نمود تا خداوند متعال او را جهت تعیین وصیتش زنده كند؛ ناگهان مادر آن جوان نشست و شهادت خود را به زبان آورد و به امام حسین علیه السلام نگاه كرد و گفت :

اى مولاى من ! داخل شو و مرا به آنچه مربوط به خودت مى باشد، دستور ده .

مقامات دولتى با خبر مى شوند و پس از تحقیق، با اعجاز حضرت امام حسین علیه السلام یقین مى كنند و از طرف حكومت چون ماه محرم بوده اطعام مفصلى مى شود و قطار راه آهن براى عبور عزادران مجانى مى شود و آن هندو و جمعى از بستگانش مسلمان و شیعه مى گردند

امام حسین علیه السلام وارد شد و از او خواست تا وصیتش را بیان كند و او گفت:

یا بن رسول الله ! یك سوم اموالم را (اموالش را یك به یك شمرد) به تو مى دهم تا هر جا بخواهى به مصرف رسانى و اگر مى دانى كه فرزندانم از دوستان تو مى باشند، دو سوم بقیه را به ایشان مى دهم و اگر مخالف شما باشند، همه اموالم را بردار؛ زیرا حقى براى مخالفین شما در اموال مۆمنین نیست .

سپس حضرت خواست تا كفن و دفن و نمازش را به عهده گیرد و بعد مرد. بحار الانوار 44/181.

هندوی سر جدا

حاج محمّد سوداگر كه چندین سال در هند بوده عجائبى در ایام توقف در هند مشاهده كرده از آنجمله نقل مى نمود:

روزى در بمبئى یك نفر هندو (بت پرست) مِلك خود را در دفتر رسمى مى فروشد و تمام پول آن را از مشترى گرفته از دفترخانه بیرون مى آید.

دو نفر شیّاد كه منتسب به مذهب شیعه بودند در كمین او بودند كه پولش را بدزدند، هندو مى فهمد، به سرعت خودش را به خانه مى رساند و فورا از درختى كه در وسط خانه بود بالا مى رود و پنهان مى شود.

آن دو نفر شیّاد وارد خانه مى شوند هر چه مى گردند او را نمى بینند به زنش ‍ عتاب مى كنند مى گویند ما دیدیم وارد خانه شد باید بگوئى كجاست زن مى گوید: نمى دانم .

ضریح جدید امام حسین

پس او را شكنجه و آزار مى نمایند تا مجبور مى شود و مى گوید: شما بحق حسین خودتان قسم بخورید كه او را اذیت نكنید تا بگویم . آن دو نفر بى حیا بحق آن بزرگوار قسم یاد مى كنند كه كارى با او نداشته باشند جز بدانند او كجاست . زن به درخت اشاره مى كند پس آنها از درخت بالا مى روند و هندو را پائین مى آورند و پولهایش را برمى دارند و از ترس اینكه تعقیب و رسوا نشوند سرش را مى برند.

زن بیچاره سر را بسوى آسمان بلند مى كند و مى گوید: اى حسینِ شیعه ها، من به اطمینان قسم به تو شوهرم را نشان دادم .

ناگهان آقائى ظاهر مى شود و با انگشت مبارك اشاره بگردن آن دو نفر مى كند فورا سرهاى آنها از بدن جدا شده مى افتند بعد سر هندو را به بدنش ‍ متصل مى فرماید و زنده مى شود و آنگاه از نظر غائب مى شود.

مقامات دولتى با خبر مى شوند و پس از تحقیق، با اعجاز حضرت امام حسین علیه السلام یقین مى كنند و از طرف حكومت چون ماه محرم بوده اطعام مفصلى مى شود و قطار راه آهن براى عبور عزادران مجانى مى شود و آن هندو و جمعى از بستگانش مسلمان و شیعه مى گردند. (داستانهاى شگفت)

وقتى حضرت از مریضى اش پرسید، حبابه صورتش را كه به مرض برص مبتلا بود، نشان داد و در اینحال امام حسین علیه السلام اندكى از آب مبارك كامش را روى آن نهاد و دعایى فرمود و هماندم كه آثار برص از چهره او محو شد و حضرت فرمود: اى حبابه ! شكر خداى را به جاى آر؛ خداوند آن را از تو دور كرد

ادب حضور

مرحوم عالم بزرگوار سید اعظم حاج میرزا حسین نورى نقل نموده كه استاد ما علامه بزرگوار شیخ عبدالحسین تهرانى براى توسعه سمت غربى صحن مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السلام خانه هائى خرید و جزء صحن شریف قرار داد و قریب شصت سرداب براى دفن اموات در همان قسمت قرار داد و روى آنها طاق زدند و مردم مُردگان خود را در آن سردابها دفن مى كردند.

چون مدتى گذشت دانسته شد كه طاق روى سردابها در اثر كثرت عبور مردم آن توانائى تحمل را ندارد و ممكن است فرو ریزد و سبب زحمت و هلاكت شود.

لذا شیخ امر فرمود: كه طاق را بردارند و از نو با استحكام بیشترى بنا كنند و چون جماعت بسیارى در سردابها دفن شده بودند امر فرمود: سردابى را خراب كنند و بنا نمایند بعد سرداب دیگر و هر سردابى را خراب مى كردند یك نفر پائین مى رفت و خاك بر جسد مرده مى ریخت به مقدارى كه كشف نشود هتك حرمت اموات نگردد پس مشغول شدند تا رسیدند به سردابى كه مقابل ضریح مقدس بود چون پائین رفتند براى پوشانیدن جسدها دیدند تمام جسدهائى كه در این قسمت هست سرهایشان كه در جهت غرب بوده بجاى پایشان كه رو به قبر شریف بوده قرار گرفته و پایشان به سمت غرب است .

مردم با خبر شدند جماعت به شمارى مى آمدند این منظره عجیبه را مشاهده مى كردند و آن جسدهائى كه در این قسمت بوده منقلب گردیده سه جسد بود كه یكى از آنها جسد آقا میرزا اسماعیل اصفهانى نقاش بود كه در صحن مقدس مشغول نقاشى بوده .

پسرش وقتى كه منظره جسد پدر را مى بیند گواهى مى دهد كه من هنگام دفن پدرم حاضر بودم و بدن پدرم را كه دفن كردم پاهایش رو به ضریح مقدس بود و الحال مى بینم سرش رو به ضریح است و آشكار شد بر مردم اینكه این تغییر وضع جسد چند مرده تاءدیبى از طرف خداوند است بندگانش را، كه بشناسند راه ادب و طریقه معاشرت با ائمه علیهم السلام را. (كرامات الحسینیة، ج 1)

فرآوری: ابوالفضل صالح صدر    

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

داستانهاى شگفت؛ شهید آیة اللّه سیّدعبدالحسین دستغیب.

جلوه عشق، قصه هاى زندگى امام حسین علیه السلام، محمدحسین مهرآیین.

كرامات الحسینیة، معجزات سیّد الشهداء علیه السلام بعد از شهادت، جلد اول؛ على میرخلف زاده.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.