دانشی که دردسر میشود
دانش، نور و روشنایی است، اما آنگاه كه همراه با تقوا و خدابینی باشد. وگرنه، دانش بدون دین، و علم بدون عمل، جز وبال بر گردن دانشمند، چیزی نیست. علم، باید نافع باشد وگرنه آفت خواهد بود. در این رابطه روایتى را كه محور بحث قرار داده ایم، از جمله مواعظ بسیار سودمند پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله به یكى از صحابه والا مقام خود، به نام ابوذر، است.
پستترین شخص
در بخشی از این روایت نورانی که با كمى تفاوت، در كتابهاى گرانسنگ «مكارم الاخلاق»، «امالى شیخ طوسى»، «مجموعه ورّام» و در «بحارالانوار» جلد 74 (چاپ بیروت و جلد 77 چاپ ایران) ذكر شده است، خطاب پیامبر صلى الله علیه وآله به دانشمندان است. حضرت علما را تشویق مىكنند كه به علم خود عمل كنند و آثار عمل نكردن به علم را یادآور مىشوند. حضرت به ابوذر می فرمایند:
«یا اَباذَرٍّ؛ اِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللّهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ عالِمٌ لایَنْتَفِعُ بِعِلْمِهِ وَ مَنْ طَلَبَ عِلْماً لِیَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النّاسِ اِلَیْهِ لَمْ یَجِدْ ریحَ الْجَنَّةِ ».
عالمى كه به علمش عمل نكند، در روز قیامت منزلت و مقام او از همه پستتر است و بوى بهشت به مشام او نمىرسد.
تفاوت اساسى عالم و جاهل در این است كه حجت الهى بر عالم تمام شده است و در مقابل ترك وظیفه، هیچ عذرى از او پذیرفته نخواهد شد و نسبت به آن سختگیرى مىشود. در این باره خداوند در حدیث قدسى خطاب به حضرت داوود مىفرماید:
كمترین عقوبتى كه عالم بىعمل را به آن مبتلا مىكنم، از هفتاد عقوبت و عذاب سختتر است و آن اینكه شیرینى مناجاتم را از دلش خارج مىكنم (و پس از آن از یاد من لذّت نمىبرد).( بحارالانوار، ج 2، ص 32)
همچنین در تقسیمبندى و دستهبندى علما و دانشمندان، امیرالمۆمنین علیه السلام مىفرماید:
دانشمندان دو دستهاند: دسته اوّل دانشمندى كه به علم خویش عمل مىكند و رستگار مىگردد.
دسته دوّم دانشمندى كه به علم خود عمل نمىكند و هلاك مىگردد و بىتردید جهنّمیان از بوى بد عالم بى عمل، اذیّت مىشوند. همانا پشیمانترین و حسرت زدهترین اهل جهّنم، كسى است كه دیگرى را به سوى خدا دعوت كند و دیگرى از او بپذیرد و خدا را اطاعت كند و سپس خدا او را به بهشت داخل سازد، اما دعوت كننده را، به جهت عمل نكردن به علم خویش، وارد جهنّم مىنماید. (بحارالانوار، ج 2، ص 34)
برخى از هنگام اشتغال به تحصیل علم، انگیزه و نیت الهى و خدایى ندارند. نه تنها در تحصیل اخلاص ندارند، بلكه نیّتهاى بدى در سر دارند، مثل اینكه براى جلب توجه مردم و محبوبیّت مردمى و كسب شهرت و مقام، به دنبال تحصیل مىروند. طبیعى است كه چنین فردى از ابتدا رو به انحراف و سقوط مىرود و در نتیجه به منجلاب خوارى و ذلّت و بدبختى گرفتار مىآید و در قیامت بوى بهشت را نخواهد چشید
سوزانترین عذاب
یكى از صحنههایى كه در قرآن از قیامت ترسیم شده، این است كه بهشتیان بر جهنّمیان اشراف دارند و آنان را مىبینند و با آنان گفتگو مىكنند. پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در بخش دیگری از این روایت نورانی مىفرمایند:
«یا اباذرّ؛ یطلع قوم من أهل الجنّة على قوم من أهل النّار، فیقولون: ما أدخلكم النّار؟ و قد دخلنا الجنّة بفضل تادیبكم وتعلیمكم. فیقولون: انّا كنّا نأمر بالخیر ولا نفعله»
اى ابوذر؛ در روز قیامت گروهى از بهشتیان بر گروهى از جهنّمیان اشراف مىیابند، سپس از آنان سۆال مىكنند: چگونه شما وارد جهنّم شدید؟ با اینكه ما به بركت تربیت و تعلیم شما وارد بهشت گردیدیم. در جواب مىگویند: ما دیگران را به اعمال شایسته فرمان مىدادیم و خود به آن عمل نمىكردیم.
دردآور است كه انسان احساس كند، دیگران به واسطه راهنمایىهاى او به بهشت راه یافتند و او با اینكه مىتوانست با بهرهبردن از داشتههاى خود درجات عالىترى را كسب كند، به مهلكه جهنّم درافتد و مریدانش به تماشاى او بنشینند! آنها در بهشت متنعم گشتهاند و او در جهنّم معذّب است. اگر او هیچ عذابى نداشت، جز محروم گشتن از نعمتهایى كه تربیت شدگان او بدان رسیدهاند، برایش كافى بود.
این رسوایى و حسرت، سرانجام كسانى است كه به علمشان عمل نمىكنند. مسلّم براى آنان این حسرت دردناكتر از سوختن به عذاب الهى است، چرا كه عذابهاى روحى از عذابهاى جسمانى سوزندهتر است. درد شماتت دشمن، بیش از درد شكنجه و سوازندن است.
نیّتی شیطانى
چه بسا كسى كه به دنبال تحصیل علم مىرود، در ابتدا نیّتش خدمت به دین و انجام وظایف است و در بین راه موانعى پیش مىآید كه او را از رسیدن به هدف باز مىدارد؛ ولى برخى از هنگام اشتغال به تحصیل علم، انگیزه و نیت الهى و خدایى ندارند. نه تنها در تحصیل اخلاص ندارند، بلكه نیّتهاى بدى در سر دارند، مثل اینكه براى جلب توجه مردم و محبوبیّت مردمى و كسب شهرت و مقام، به دنبال تحصیل مىروند. طبیعى است كه چنین فردى از ابتدا رو به انحراف و سقوط مىرود و در نتیجه به منجلاب خوارى و ذلّت و بدبختى گرفتار مىآید و در قیامت بوى بهشت را نخواهد چشید.
در این میان برخى نه تنها براى كسب شهرت و مقام به تحصیل علم مىپردازند، بلكه بالاتر براى فریب دادن مردم و سوء استفاده و انحراف دیگران علم مىآموزند. پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در ادامه روایت می فرمایند:
«یا اَباذَرٍّ؛ مَنِ ابْتَغى الْعِلْمَ لِیَخْدَعَ بِهِ النّاسَ لَمْ یَجِدْ ریحَ الْجَنَّةِ».
كسى كه براى فریفتن مردم علم بیاموزد، بوى بهشت را نچشیده است.
تیغ دادن در كف زنگی مست به كه افتد علم، نا كس را به دست
در این بخش از روایت، به تصحیح نیّت اشاره شده است. اینكه انسان بنگرد به چه نیتى به دنبال تحصیل علم مىرود و نكند نیّتهاى شیطانى در دلش پدید آید. براى كسب عناوینى چون «حجة الاسلام»، «آیت الله» و یا «فیلسوف» و «مفسر» و جلب احترام مردم به دنبال كسب علم نرود.
اساسا جنگ «تخصص» و «تعهد» و نزاع «تكنیك» و «تقوا» ریشه در همین مسأله دارد.
چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر بَرد كالا!
فرار از زیربار مسئولیت
البته نباید توهّم شود كه ما از تحصیل علم صرف نظر كنیم، تا تكلیفمان سختتر نشود و وضعمان بدتر از جاهلان نگردد، چون از كسى كه دنبال كسب علم و آگاهى نرفته است نیز سۆال مىشود و با فرار از تحصیل علم و آگاهى مسۆولیّت از انسان سلب نمىگردد. لذا امام صادق علیه السلام در ذیل آیه شریفه: «قل فللّه الحجّة البالغة» مىفرماید:
«(در روز قیامت وقتى بنده، به جهت ترك وظایف و تكالیف خود، مورد بازخواست قرار مىگیرد) خداوند متعال به آن بنده مىگوید: آیا به وظایف و تكالیف خود آگاه بودى؟ اگر او در جواب گفت: بله، بدان آگاه بودم. خداوند مىفرماید: چرا به آنچه بدان آگاه بودى عمل نكردى؟ و اگر بنده گفت: من جاهل بودم، خداوند مىفرماید: چرا نرفتى وظایفت را فراگیرى تا بدان عمل كنى؟»(بحارالانوار، ج 7، ص 285)
دردآور است كه انسان احساس كند، دیگران به واسطه راهنمایىهاى او به بهشت راه یافتند و او با اینكه مىتوانست با بهرهبردن از داشتههاى خود درجات عالىترى را كسب كند، به مهلكه جهنّم درافتد و مریدانش به تماشاى او بنشینند! آنها در بهشت متنعم گشتهاند و او در جهنّم معذّب است
بنابراین از آنجا كه جاهل نیز مسۆولیّت دارد، موظّف است تكالیف الهى و مسائل دینى مورد نیازش را فراگیرد و ندانستن مسائل دینى، موجب سقوط تكلیف نمىگردد؛ اساسا از نظر اسلام انسان عاقل نمىتواند بدون مسۆولیّت باشد، اما میزان و محدوده مسۆولیّتها متفاوت است. پس انسان جاهل و عالم در مسۆولیّت داشتن مشتركند، گرچه مسۆولیّت عالم بیش از مسۆولیّت جاهل است.
علاوه بر آن، چرا ما از آن دسته علمایى نباشیم كه به علمشان عمل كردند و همانطور كه در دنیا دیگران حسرت مقام آنها را مىخورند، در آخرت نیز به مقام آنها غبطه بخورند. در جوامع روایى ما، بابهاى متعددى، با عناوین گوناگونى، در فضیلت تحصیل علم وارد شده است، تا آنجا كه در برخى از روایات آمده است كه حتى پرندگان هوا و وحوش بیابان و ماهیان دریا، براى كسى كه علوم الهى را تحصیل مىكند، استغفار مىكنند.
حال چه کنیم
با توجه به نكتههایى كه در این حدیث شریف ذكر گردیده است، ما باید از ابتدا، نیتمان را تصحیح كنیم و براى خدا و انجام وظیفه، به كسب علم روى آوریم و از ابتدا به آنچه مىگوییم عمل كنیم تا این ویژگى براى ما ملكه شود و اگر چنانچه به معلومات بیشترى دست یافتیم، بتوانیم به آن عمل كنیم. اگر از اوّل بنا را بر سهل انگارى و تسامح گذاشتیم، ابتدا وظیفهاى را ترك كردیم و بعد وظیفه دیگرى را، ملكه عصیان در ما تقویت مىگردد و دیگر مبارزه با نفس مشكل خواهد بود.
ابوالفضل صالح صدر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منابع:
رهتوشه (جلد اول)، آیتالله مصباح یزدى.
نای حكمت، جواد محدّثی.