نقشهای وارونهی یک مرد!!
به طور طبیعی روحیه مردانه در مردان حالت قالب دارد و در زنها روحیه زنانه، که این موجب می شود آنها در یک حالت تعادل و طبیعی باشند، اما بعضی مواقع به دلایل گوناگون این حالت تعادل دچار اشکال و نقش احساسات و عواطف در انها وارونه می شود، که این حالت عدم تعادل با علائم مختلفی بروز می کند.
در این یادداشت، به حالت عدم تعادل مردان و وارونگی نقش احساسات و عواطف آنها می پردازیم و در یاداشت دیگری به بررسی اشکال در تعادل روانی زنان و اثرات آنها بر رفتار شان اشاره می کنیم.
وقتی تعادل روحیات روانی مردان به هم می خورد!!
گاهی در زندگی مشترک پیش می آید که مرد احساس می کند از او قدردانی نمی شود و کسی حتی نزدیک ترین فرد نسبت به او توجه ندارد و کارهایش را تصدیق نمی کند. با بروز این احساس او از حالت تعادل خارج می شود و به جنبه دیگر خود یعنی روحیه زنانه گرایش پیدا می کند.
چنین عدم تعادلی با علایمی بروز می کند؛ علائمی چون:
نیاز به استراحت بیش از حد و انزوا طلبی افراطی: مردی که رضایت همسرش را نمی تواند جلب کند و یا کسل و ناراحت از سرکار به خانه باز می گردد، انزواطلبی پیشه می کند زیرا می خواهد با پناه بردن به استراحت، استرس ها و فشارهای روزانه را به دست فراموشی بسپارد و از فشارهای عصبی وارد شده بر خود بکاهد. اگر این استراحت و انزوا طلبی از حد خود خارج شود نشانگر عدم تعادل مرد است. زیرا همواره احساس می کند که در کارش پیشرفتی نداشته و نمی تواند خواسته ها و نیازهای همسرش را فراهم کند. با به وجود آمدن این گونه احساس مرد مدام سعی دارد در انزوا قرار گرفته و با خواب و استراحت بیش از حد از شرایط فرار کند.
توسل به کار بیش از حد: گاهی واکنش مرد در مقابل حمایت نشدن، خود را در قالب کار مفرط و اضافه کاری های بیش از حد و بی مورد نشان می دهد، واکنش غریزی مرد در مقابل نارضایتی همسرش، برای بیشتر پول در آوردن که لازمه اش کار مفرط و بیش از حد است. مرد می خواهد و در واقع فکر می کند که با این کار می تواند رضایت همسرش را به دست آورد. برای او اصلا اهمیت ندارد که تا چه حد در کارش موفق است، در واقع او تشنه کسب موفقیت بیشتر است. مرد مدام خود را سرزنش می کند که چرا بیشتر پیشرفت نمی کند و مرتکب اشتباه می شود، دوست دارد وسایل رضایت هر چه بیشتر همسرش را فراهم سازد. او با روی آوردن افراطی به کار موقتا می تواند نیاز مورد قدردانی و ستایش قرار گرفتن را از یاد ببرد.
زن ها باید روحیات مردانه شوهرانشان را تقویت کنند تا مردها احساس رضایت لازم را به دست آورند و با به کارگیری این انرژی به راحتی بر مشکلات روزمره زندگی غلبه کنند
درد دل کردن با دیگران و بروز رفتارهای زنانه: زمانی که روحیه مردانه مردی تشویق و حمایت نشود، او در لاک دفاعی خود فرو می رود و روحیه زنانه اش بروز می کند. چنین مردی می خواهد بیشتر صحبت کند تا با همسرش ارتباز برقرار سازد. او می خواهد به احساسات و واکنش های همسرش پی ببرد در حالی که وقتی با او صحبت می کند، همواره با او مشاجره و دعوا می کند و می خواهد حرف او بی چون و چرا مورد قبول قرار گیرد و به گفته هایش توجه شود. او چون یک مرد است این تمایلات خود را با حالتی تهاجمی و پرخاشگری بروز می دهد و می خواهد ثابت کند که حق با او است. این سومین واکنش عدم تعادل یعنی بروز روحیه زنانه در مرد است.
زنان ، برای مبارزه با این عوارض، چه باید کنند؟! : این واکنش ها و عدم تعادل مردها به علت ارائه نشدن قدردانی و قدر شناسی از سوی همسرشان می باشد. اگر این نیاز برآورده نشود، نیازهای وارونه جانشین آن می شود. زن ها باید روحیات مردانه شوهرانشان را تقویت کنند تا مردها احساس رضایت لازم را به دست آورند و با به کارگیری این انرژی به راحتی بر مشکلات روزمره زندگی غلبه کنند. زنانی که شوهر خود را خوب درک نمی کنند با عکس العمل های نابجا، غیر اصولی و شکایت کردن، وضعیت را بدتر می کنند. یک زن می تواند با بیان کلمات محبت آمیز و صادقانه اش قدر شناسی خود را نشان دهد. زیرا با این کار شوهرش را وا می دارد که با تعادل خود را در اختیار همسرش باشد. قدرشناسی زن ها می تواند حتی کارهای جزیی روزانه را نیز در بر گیرد. زن ها با این کار در واقع به خود کمک می کنند زیرا با بیرون آوردن شوهر از انزوا، باعث می شوند نه تنها مردشان بیشتر به آنها توجه کند، بلکه با گذشت اندک زمانی کم کم این حس در مردان پدیدار می شود که همسر آنها از قابلیت و شایستگی های آنان باخبر و مطلع بوده و به آن ارج می نهند.
برای خواندن نقش های وارونه ی یک زن کلیک کنید.
نسرین صفری
بخش خانواده ایرانی تبیان
مطالب مرتبط:
ابراز عشق به شیوهای کاملا مردانه!