تبیان، دستیار زندگی
در پهنه ادب فارسی كمتر شاعری را می توان سراغ گرفت که در شعر خویش ، پیامبر اکرم (ص) را نستوده باشد.بسیاری از شاعران فارسی گوی در منظومه های خویش معراج پیامبر اکرم (ص) را به صورت زیبایی توصیف کرده اند برخی از زیباترین اوصاف پیامبر مکرم اسلام (ص) را که برگرف
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اوصاف پیامبر اعظم(ص) در شعر فارسی


در پهنه ادب فارسی كمتر شاعری را می توان سراغ گرفت که در شعر خویش ، پیامبر اکرم (ص) را نستوده باشد.بسیاری از شاعران فارسی گوی در منظومه های خویش معراج پیامبر اکرم (ص) را به صورت زیبایی توصیف کرده اند برخی از زیباترین اوصاف پیامبر مکرم اسلام (ص) را که برگرفته از آیات و روایات و وقایع تاریخی است ، بر می شماریم.

اوصاف پیامبر اعظم(ص) در شعر فارسی

پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد بن عبدالله (ص) در محیطی چشم به جهان گشودند که مهمترین رسانه در فرهنگ آن محیط ،شعر و شاعری بود. شعرو شاعری در محیط عربستان و در آن عصر یکی از مهمترین زمینه های تبلیغات بوده است .آویختن معلقات سبع بر دیوارکعبه را همه شنیده اید و به اهمیت آن واقفید. لذا مردم جاهلی که گوششان با شعر عادت کرده بود سخنان وحی را شعر قلمداد می کردند و خداوند متعال در جواب آنها می فرمود «و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له» یعنی ما او را شعر نیاموختیم و آن سزاوار او نیست .

اندک اندک دین اسلام رواج یافت و شاعران متعدد و مسلمان نیز در محیط اسلامی پرورش یافتند و شعر ایشان مورد تائید پیامبر اسلام (ص) قرار گرفت و مدح پیامبر(ص)و دین اسلام موضوع اصلی شعر شاعران مسلمان در دهه های اولیه رواج دین اسلام شد.ایرانیان نیز با پذیرش اسلام خدمت شایانی به این بعد مهم تبلیغی کردند. در پهنه ادب فارسی كمتر شاعری را می توان سراغ گرفت که در شعر خویش ، پیامبر اکرم (ص) را نستوده باشد.بسیاری از شاعران فارسی گوی در منظومه های خویش معراج پیامبر اکرم (ص) را به صورت زیبایی توصیف کرده اند برخی از زیباترین اوصاف پیامبر مکرم اسلام (ص) را که برگرفته از آیات و روایات و وقایع تاریخی است ، بر می شماریم :

امی گویا :کنایه از حضرت محمد (ص) و اشاره به آیه 158 سوره اعراف دارد که: «فامنو ا باالله و رسوله النبی الامی الذی یومن بالله و کلماته...» «به خداوند و پیامبر درس نا خوانده ای که به خداوند و کلمات او ایمان آورده ، ایمان آورید» برخی نیز امی را منسوب به ام القرای یعنی مکه داشته اند .

امی گویا به زبان فصیح         

از الف آدم و میم مسیح

نظامی (مخزن الاسرار -ص13) یعنی پیامبر (ص) درس ناخوانده گویای است که با زبان فصیح از الف آدم تا میم مسیح را می داند . پیامبر (ص) خود در حدیث معراج فرمودند.(خداوند قطره ای در دهان من چکاند که به آن دانش اولین و آخرین را دانستم ).

خواجه بعث و نشر : یعنی سرور مردم در روز رستاخیز . سعدی(بوستان ،4) گفته است :

شفیع الوری خواجه بعث و نشر     

امام الهدی صدر ایوان حشر

این بیت یادآور حدیث نبوی است :«انا سید ولد آدم یوم القیامه و لا فخرء و بیدی لواء الحمد و لا فخر و ماَمن نبی یومئذ ، آدم فمن سواء الا تحت لوائی و انا اول شافع و اول مشفع و لا فخر ».(جامع الصغیر ج 1/90) یعنی من بی آنکه تفاخر کنم ،در روز قیامت سرور فرزندان آدمم و درفش سپاسگزاری در دست من است و در آن روز پیغمبری نیست ، از آدم گرفته تا دیگران ، که زیر سایه درفش من نباشد . من نخستین شفاعتگر و نخستین کسی هستم که شفاعتش مورد قبول واقع می شود.

خواجه لولاک: مولوی در مثنوی (دفتر دوم ، 971تا974)گفته است:

میوه ها در فکر دل اول بود 

 در عمل ظاهر  به آخر می شود

چون عمل کردی،شجر بنشاندی  

اندر آخر حرف اول خواندی    

گرچه شاخ و برگ و بیخش اول است  

آن همه از بهر میوه مرسل است  

پس سری که مغز آن افلاک بود   

اندر آخر خواجه لولاک بود 

یعنی رازی که مغز و زبده افلاک بود و ابتدا در فکر باغبان وجود پدید آمد(تعبیر با مسامحه است) سرانجام آن راز نهان،وجود حضرت پیامبراکرم(ص)بود که حدیث لولاک به آن سرور خطاب می کند که «لولاک لما خلقت الافلاک» ای پیامبر اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی کردم.

اندک اندک دین اسلام رواج یافت و شاعران متعدد و مسلمان نیز در محیط اسلامی پرورش یافتند و شعر ایشان مورد تائید پیامبر اسلام (ص) قرار گرفت و مدح پیامبر(ص)و دین اسلام موضوع اصلی شعر شاعران مسلمان در دهه های اولیه رواج دین اسلام شد.ایرانیان نیز با پذیرش اسلام خدمت شایانی به این بعد مهم تبلیغی کردند

رحمه للعالمین: که اشاره به آیه(و ما ارسلناك الا رحمه للعالمین -ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم )

از رحمه للعالمین اقبال درویشان بین   

چون در منور خرقه ها گل معطر شالها  

جامه خواب بر حدث را یک فضول   

قاصد آورد در پیش رسول 

که چنین کرده است مهمانت ببین    

خنده ای زد رحمه للعالمین   (مثنوی دفتر پنجم ، بین 107و108)

سید اولین رسل: خواجوی کرمانی(دیوان،ص1) پیامبر را چنین وصف کرده است:

سید اولین رسل مرسل آخرین زمان 

صاحب هفتمین قران خواجه هشتمین سرا

ساقی عرب: عطار نیشابوری:

همچو عطار این شراب صاف عشق

نوش کن از دست ساقی عرب

سید البشر:خاقانی(دیوان ،ص5)

یا سید البشر زده خورشید بر نگین

یا احسن الصور زده ناهید بر نوا

او نایب سید البشر شد

سید به مغاک غار در شد

شه معراجی:مولوی: 

آمد شه معراجی شب دوست زمحتاجی 

گردون به نثار او با دامن زر آمد

-مرحوم سیدکریم امیری فیروزکوهی(دیوان،ج1ص409)

آنکه آواز نبی از در بطحا شنوید

ذکر حق را ز در افتادن بتها شنوید

نور اسلام بر آمد ز کران تا نگرید

بانگ توحید در آمد به جهان تا شنوید

بس شنیدید سخنها زخدا بی خبران

اینک آیید و سخنهای خدا را شنوید

آنچه گفتند زیاسین و زطاها به خبر

گوش دارید و ز یاسین و ز طاها شنوید

بخش ادبیات تبیان


منبع: سازمان تبلیغات- غلامحسین عاطفت