تبیان، دستیار زندگی
یکی دیگر از بزرگ مردان عرفان و تصوف که سرگذشتش بی شباهت به منصور حلاج و شیخ اشراق بود، ابوالمعالی عبدالله بن ابی بکر، معروف به عین القضاة همدانی است. در این مقاله، بر زندگی و اندیشه او مروری خواهیم داشت.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ما آتش و نفت و بوریا خواسته‌ایم

درباره عین القضاة همدانی


یکی دیگر از بزرگ مردان عرفان و تصوف که سرگذشتش بی شباهت به "منصور حلاج" و "شیخ اشراق" بود، ابوالمعالی عبدالله بن ابی بکر، معروف به عین القضاة همدانی است. در این مقاله، بر زندگی و اندیشه او مروری خواهیم داشت.

ما آتش و نفت و بوریا خواسته‌ایم

عین القضاة در سال 492 هجری قمری در خانواده ای از اهالی میانه آذربایجان و در همدان به دنیا آمد. پدرش ابوبکر محمد بن علی قاضی بود و عین القضاة تمامی علوم و معارف اسلامی، علوم عرفان و علوم قضا را از ایشان فراگرفت. او یکی از بزرگان تصوف و عرفان است که مفسر قران، فقیه، حکیم، نویسنده، شاعر و محدث بود و به سه زبان فارسی، عربی و پهلوی میانه تسلط داشت.

عین القضاة در همان جوانی به منصب قاضی همدان رسیده و مسند فتوی، وعظ  و درس داشت و در ادب، فلسفه و کلام اشتیاق فراوانی نشان می داد. در سن بیست و یک سالگی کتابی با نام " غایة البحث عن معنی البعث" درباره علم کلام نوشت که در آن به مسئله بعثت و نبوت پرداخته بود. استعدادی عجیب در در فراگیری علوم مختلف داشت و با مطالعه آثارش می توان به خوبی پی برد که در هر رشته از علوم و معارف مدت زمانی را صرف کرده است.

اگرچه در زمان حیات ابوحامد محمد غزالی به دنیا آمد  ولی هرگز موفق به دیدار او نشد چرا که به هنگام فوت ابوحامد، عین القضاة سیزده سال داشت. اما خواندن آثار ابوحامد غزالی باعث تحولی شگرف در وجودش شد به طوری که می توان گفت او یکی از بهترین شاگردان و تربیت شدگان مکتب ابوحامد غزالی در همه دوران ها بوده است.

اگرچه به دلیل یک انقلاب روحی، عین القضاة در جوانی دست از مطالعه آثار فلسفی و اهل کلام دست برداشت اما تا آخر عمر تحت تاثیر ابوحامد محمد غزالی بود و دقیقا یکسال پس از این انقلاب روحی با احمد غزالی آشنا شد. ارتباط عین القضاة با احمد غزالی تا پایان عمر شیخ ادامه داشت و چنان که از کتاب "تمهیدات" عین القضاة مشخص است، با پدر و شیخ احمد به مجالس سماع صوفیه می رفت.عین القضاه مدام با شیخ احمد در ارتباط بود و این ارتباط نه تنها به شکل مکتوب صورت می گرفت بلکه شیخ احمد مکرر به همدان می آمد و عین القضاة در مظهر وی تمام سوالات راجع به شریعت و طریقت را از او می پرسید.

عین القضاة ازدواج کرده  و یک پسر سه ساله داشت که در آثارش از او نام می برد. تصوفش بیشتر مبتنی بر تعالیم احمد غزالی بوده است. از دیگر پیروان او می توان به "شیخ برکه" اشاره کرد که بارها در آثارش از او به عنوان پیر و مرشد یاد می کند.

از او آثار می توان به "تمهیدات" به زبان فارسی، "شکوی الغریب"، "زبدة الحقایق" به زبان عربی، "مکتوبات"، رساله ای در شرح کلمات قصار باباطاهر، رساله ای به شیوه سوانح احمد غزالی بنام "رساله لوایح" و یک رساله منسوب به او بنام "رساله یزدان شناخت" اشاره کرد.

خواندن آثار ابوحامد غزالی باعث تحولی شگرف در وجودش شد به طوری که می توان گفت او یکی از بهترین شاگردان و تربیت شدگان مکتب ابوحامد غزالی در همه دوران ها بوده است

عین القضاة به دلیل طرز فکر خاص و منحصر به فردش دشمنان بسیاری داشت که در نهایت توانستد با همین دشمنی او را به قتل برسانند. از جمله دلایل دشمنی با او می توان به این موارد اشاره کرد:

بزرگی و جایگاهش با توجه به سن کم او برای عده ای از افراد پرمدعا قابل تحمل نبود تا به آنجا که تصمیم گرفته شد او را از میان بردارند، پس نوشته های او را بررسی کردند و بعضی از نکات کتاب "تمهیدات" او را به عنوان کفر و الحاد در دادگاه مطرح کردند.

شیوه و روش او همانند "منصور حلاج" بود و در گفتن آنچه که می دانسته بی پروایی می کرد.

به دلیل بیان زیبا و نفوذ کلام در میان مردم و بزرگان طرفداران بیشماری داشت و همین باعث نا رضایتی افراد بسیاری بود.

از طرفی یک ایرانی وطن پرست بود و با حکومت ترکان بسیار مشکل داشت.

تمامی این مسایل باعث شد که او در بغداد زندانی و محکوم به مرگ شود. سرانجام در نیمه شب هفتم جمادی الاخره سال 525 در همان مدرسه ای که به ارشاد و وعظ و تدریس می پرداخت، دور از چشم همه و در سن سی و سه سالگی به دار آویخته شد. فردای آن شب جسدش را پایین آورده، پوستش را کندند، در پارچه ای از جنس بوریا قرار داده و او را سوزانیدند.

"در ابتدا عاشق به گفت و گوی در آید پس در جست و جوی آید پس دل از خود به کلی برپیرد و پروانه وار خواهد که در پیش او میرد، یعنی اول ذاکر بود، بعد طالب شود، پس عشق بر وی غالب شود......."

"فرار عاشق از معشوق در کمال عشق از آن است که وصال کاریست برون از حد او، چنانکه الم مفرط موجب هلاکست لذت مفرط هم موجب هلاکست بلکه عین هلاک....."

"بیابان بی پایان عشق مردم خوار است اگر عاشقی را برگ مسافرت بود دست در شاخ بیمرادی زند، بلکه نهال هستی از چمن وجود بر کند  و در دریای نیستی افکند."

" یکی را از مشایخ طریقت که بوصف عشق موصوف بود گفتند: ای شیخ عاشق در چه وقت است؟ گفت: فی افشاء المحبوب عند غفلة الرقیب محبوب پرده بر گرفته و رقیب عشق خفته و عاشق پروانه وار در بریق انوار روی او پرواز در گرفته

آن شب که مرا ز تو خیالی باشد                                     بنگر که مرا در آن چه حالی باشد

در رفتن شب هزار تاخیر بود                                        در آمدن صبح ملالی باشد "

آسیه ترک بیاتانی

بخش ادبیات تبیان


منابع:

رساله لوایح، عین القضاة همدانی، تصحیح رحیم فرمنش

جستجو در تصوف ایران، عبدالحسین زرین کوب

ارزش میراث صوفیه، عبدالحسین زرین کوب