تبیان، دستیار زندگی
رضایی زاده: نویسندگان ما همین الآن هم آثاری می‌نویسند که اگر شرایط بهتر بود، می‌توانست بازار کتاب را تکان بدهد. ولی در این یکی دو سال اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی، کتاب از سبد خرید ماهانه و حتا سالانه‌ی مردم حذف شده است و دیگر نویسندگان هم رغبت و انگیزه‌ی.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سخت‌گیری‌ پای نویسنده‌ی را بسته


رضایی زاده: نویسندگان ما همین الآن هم آثاری می‌نویسند که اگر شرایط بهتر بود، می‌توانست بازار کتاب را تکان بدهد. ولی در این یکی دو سال اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی، کتاب از سبد خرید ماهانه و حتا سالانه‌ی مردم حذف شده است و دیگر نویسندگان هم رغبت و انگیزه‌ی گذشته را برای نوشتن ندارند. ناشران هم دست و پای‌شان در انتخاب کتاب و تیراژ آن بسته شده است.

دلایل استقبال از ادبیات ترجمه/ خجسته کیهان: ادبیات ما در فضای محدودی سیر می‎کند

سخت‌گیری‌ پای نویسنده‌ی ایرانی را بسته

خجسته کیهان(مترجم) درباره دلایل استقبال مخاطبان از ادبیات ترجمه گفت: تا آن‌جایی که به کارهای خود من مربوط است، به نظرم این استقبال ناگهانی نیست که در سال‌های اخیر روی داده باشد. همیشه این استقبال وجود داشته است. قبل‌تر از این هم، حتا 20‌ - 30 سال پیش، همیشه مخاطب‌های ایرانی برای این‌که ببینند آن سوی دنیا چه می‌گذرد و نویسندگان چه می‌گویند‌، شوق داشته‌اند، چون ادبیات ما را با دنیاهای دیگر آشنا می‌کند و همیشه نسبت به این آشنایی علاقه وجود داشته است.

البته با توجه به مشکلات نشر، چون کمبود بودجه، تیراژ کتاب‌ها کاملا پایین آمده است‌ و اگر الآن این احساس به وجود آمده که کتاب‌های تألیفی با اقبال کم‌تری روبه‌رو می‌شوند، دلیل این است که این کتاب‌ها کم‌تر هم چاپ می‌شوند.

کیهان در پاسخ به این سۆال که اکنون نویسندگان گم‌نام خارجی کتاب‌های‌شان با استقبال مواجه می‌شود، اما در مورد آثار بومی این اتفاق نمی‌افتد، گفت: شاید این مربوط به این باشد که نویسندگان ما به سوژه‌های محدودی می‌پردازند و چند تا کار که از این نویسندگان خوانده می‌شود، به نظر تکراری و خسته‌کننده می‌رسد و مخاطب دیگر دوست ندارد این کارها را بخواند.

مدتی ادبیات آپارتمانی باب شده بود که در فضای محدود می‌گذشت و من در مقایسه این آثار با آثار خارجی که خودم ترجمه کرده‌ام، باید بگویم، این آثار فضای محدودتری دارند. نویسنده‌ای چون پل استر خصوصا در رمان‌های قبلی‌اش‌، فضاهای بسیار متفاوتی را تجربه می‌کرد. «دیوانگی در بروکلین» کتابی درباره طرز فکر‌ها و آدم‌های مختلف است و «کشور آخرین ها» درباره کشوری فرضی با آدم‌های فرضی است که نویسنده آن را خلق کرده و قوه تخیل آدم با خواندن آن تحریک می‌شود و فضای این کشور در ذهن خواننده خلق می‌شود.

سخت‌گیری‌ پای نویسنده‌ی ایرانی را بسته

من کتابی از یوسا به نام «دختری از پرو» را ترجمه کرده‌ام که این رمان در کشورهای اروپایی‌ چون انگلستان و فرانسه و همچنین ژاپن،‌ پرو‌ و دیگر کشورها می‌گردد و دور می‌زند و آدم‌های مختلف و افکار مختلف را مرور می‌کند. این اتفاق در کنار موضوع اصلی که موضوعی عاشقانه است، رخ می‎دهد و همین خواننده را سرگرم می‎کند. «ناامیدی» ناباکوف آدم را می‌برد در ذهن یک آدم روان‌پریش و تا مدت‌ها خواننده متوجه نمی‌شود کجاست. بعدا می‌فهمد که موضوع اصلا چیز دیگری است و او موضوع را به شکل دیگری احساس کرده‌ است. من نمی‌گویم نویسنده ما در آثارش در کشورهای اروپایی سیر کند. اما من نویسندگان کمی را دیده‌ام که حتا در تهران چرخی بزنند. من به عنوان کسی که در تهران زاده شده‌ام، این شهر را نمی‌شناسم و تنها منطقه‌های اطراف محل زندگی خودم را می‌شناسم. امیرحسن چهلتن یکی از تنها کسانی است که در آثارش به تهران پرداخته است و این کمبود در میان آثار ایرانی احساس می‌شود.

کیهان در پاسخ به این سۆال که نویسندگان ایرانی چگونه می‌توانند فضای ذهنی خودشان را گسترش دهند، گفت: نویسنده باید آزادی عمل بیش‌تری داشته باشد؛ در حالی‌که فضا اکنون بسته است و گرفتن مجوز با دشواری همراه است. امیدوارم همین استقبال کمی که از ادبیات ما می‌شود، همه را به فکر وادارد که درباره این موضوع فکر کنند و چاره‌ای بیندیشند.

پدارم رضایی‌زاده: سخت‌گیری‌ پای نویسنده‌ی ایرانی را بسته است

سخت‌گیری‌ پای نویسنده‌ی ایرانی را بسته

پدرام رضایی ، داستان‌نویس،‌ درباره‌ی دلایل اقبال مخاطبان به ادبیات ترجمه عنوان کرد: من فکر می‌کنم این اتفاق چند سالی است که رخ داده و اقبال مخاطبان به کارهای ترجمه‌شده بیش‌تر است. یک دلیل این موضوع این می‌تواند باشد که کارهای خوب ایرانی خیلی تبلیغ نمی‌شوند و برخی از کارهای درجه یک هم امکان انتشار ندارند.

همچنین ذهنیتی بین مخاطبان هست که ادبیات یعنی ادبیات ترجمه، و ادبیات بومی با مۆلفه‌های زندگی امروز برابری نمی‌کند. اما وقتی با این گروه بحث کنید، متوجه می‌شوید که این افراد غالبا کسانی هستند که آثار ایرانی را نخوانده‌اند و این حرف را می‌زنند.

رضایی‌زاده در پاسخ به این سۆال که چقدر ادبیات بومی ایران با مۆلفه‌های زندگی امروز برابری می‌کند،‌ گفت: خصوصا در آثار نویسندگان جوان گرایش به مدرنیسم به مفهوم عام آن دیده می‌شود. گرایش و توجه به فردیت، توجه به دغدغه‌های زندگی امروز ‌و روابط بین آدم‌ها در آثار نویسندگان جوان‌ آمده است. شاید در نویسندگان نسل پیش، این موضوع کم‌رنگ‌تر بوده باشد، اما در آثار شاخص نویسندگان ما هست که به هر حال امکان انتشار قانونی ندارند و این سبب می‌شود مخاطب عام ما از این آثار محروم شود و فکر کند که همه‌ی ادبیات ما آن چیزی است که منتشر می‌شود.

نویسنده باید آزادی عمل بیش‌تری داشته باشد؛ در حالی‌که فضا اکنون بسته است و گرفتن مجوز با دشواری همراه است. امیدوارم همین استقبال کمی که از ادبیات ما می‌شود، همه را به فکر وادارد که درباره این موضوع فکر کنند و چاره‌ای بیندیشند

این نویسنده با اشاره به شرایط امروز نشر گفت: من احساسم به عنوان یک نویسنده‌ی ایرانی که به هر حال با نویسندگان دیگر هم در ارتباط هستم، این است که سخت‌گیری به نویسندگان ایرانی زیاد است؛ این سخت‌گیری نسبت به سخت‌گیری‌ای که به ادبیات ترجمه می‌شود،‌ بیش‌تر است و این سبب می‌شود پای نویسنده بسته شود و نویسنده‌ی ایرانی به فضاهای تکراری روی بیاورد و نتواند به موضوعات چالش‌برانگیز نزدیک شود.

اما به هر حال نویسندگان ما همین الآن هم آثاری می‌نویسند که اگر شرایط بهتر بود، می‌توانست بازار کتاب را تکان بدهد. ولی در این یکی دو سال اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی، کتاب از سبد خرید ماهانه و حتا سالانه‌ی مردم حذف شده است و دیگر نویسندگان هم رغبت و انگیزه‌ی گذشته را برای نوشتن ندارند. ناشران هم دست و پای‌شان در انتخاب کتاب و تیراژ آن بسته شده است. وقتی مخاطب نخواهد برای بخش فرهنگی زندگی‌اش هزینه کند، کار نویسنده و ناشر دشوارتر می‌شود.

اما اگر شرایط برای کتاب به سال 86،‌ 87 برگردد، ما باز هم می‌توانیم رونقی را برای ادبیات داستانی شاهد باشیم.

پیشنهادی برای ترجمه‌ی ادبیات ایران

سخت‌گیری‌ پای نویسنده‌ی ایرانی را بسته

پونه ندائی پیشنهاد می‌دهد که برای حمایت از ترجمه‌ی آثار ادبی ایران به سایر زبان‌ها‌، سازمانی تشکیل شود.

این شاعر و ناشر، گفت: در ترجمه‌ی شعر و ادبیات فارسی به زبان‌های دیگر‌، این فایده وجود دارد که مردم کشورهای دیگر و حتا سایر اقوام ایران با ادبیات فارسی آشنا می‌شوند.

او افزود: ترجمه‌ی شعر سختی‌های خود را دارد. خیلی‌ها معتقدند شعر نباید ترجمه شود، اما من معتقدم باید از کم‌ترین امکان برای انتقال مفهوم استفاده کرد. این کم‌ترین امکان‌، زبان است. می‌توان مفاهیم شعر هر شاعری را که قابلیت ترجمه و زبانی ساده داشته باشد‌، به زبان دوم منتقل کرد. در چشم‌اندازی جهانی اگر بخواهیم شعر ما مخاطب جهانی داشته باشد،‌ مفاهیم بومی و ساده بودن زبان‌، شانس ترجمه‌ی شعر را بیش‌تر می‌کند. البته ادبیات و شعر ما باید در داخل کشور مخاطب داشته باشد تا بتواند جهانی شود.

اگر خود را با شاعران کشورهای دیگر مقایسه کنیم که شعرشان به مجامع جهانی ادبی راه یافته‌، باید بدانیم که آن‌ها به زبان انگلیسی شعر می‌گویند. این خیلی رایج است که شاعران هندی یا آفریقایی به زبان انگلیسی شعر بگویند. با این کار دیگر مشکل ترجمه هم به وجود نمی‌آید و شاعر به راحتی با مخاطبان در بخش بزرگی از جهان ارتباط برقرار می‌کند. توصیه‌ی من شعر گفتن به زبانی بیگانه نیست‌، اما ما نباید نسبت به زبان خود تعصب داشته باشیم. زبان یک ابزار برای انتقال مفهوم است و چه اهمیتی دارد به چه زبانی شعر گفته شود؟

او ادامه داد: با وجود این‌که در زمان انتقال مفهوم به زبان دیگر‌، مفاهیمی گم می‌شوند،‌ ترجمه‌ی شعر، خوب و بهتر از نبودنش است. ما باید بتوانیم با شعر دیگران ارتباط برقرار کنیم، اما متأسفانه حتا نمی‌توانیم با شعر اقوام مختلف کشور خودمان آشنا شویم. مثلا من دوست دارم شعرهای گیلکی بخوانم، اما ترجمه‌ای از آن‌ها در دست نیست. ما حتا نمی‌دانیم اقوام دیگر که با فاصله‌ی کمی از ما زندگی می‌کنند، چگونه فکر می‌کنند. اما مدام فلسفه و ادبیات غرب را ترجمه می‌کنیم و می‌خوانیم، ولی از ادبیات کردی‌، بلوچی‌، عراقی،‌ پاکستانی و آسیایی اطلاع نداریم. چقدر خوب است اگر ابتدا شعرهای اقوام مختلف کشورمان را و بعد شعر کشورهای آسیایی را بشناسیم.

حتا شعر کلاسیک ما چندان در دنیا شناخته نشده‌، چه رسد به شعر معاصرمان. ترجمه‌هایی که از ادبیات ما صورت گرفته، حاصل تلاش فردی مترجمان مربوطه است و کار منسجمی صورت نگرفته است. من چندی پیش پیشنهاد دادم که یک سازمان حمایت از ترجمه‌ی آثار ادبی ایران به دور از نگاه‌های خطی و گروهی تشکیل شود تا ادبیات ما از طریق آن ترجمه و به دنیا معرفی شود. کشورهای دیگر چنین کارهایی انجام داده‌اند. مثلا در ترکیه طرح «تدا» از ترجمه و معرفی ادبیات ترکیه به جهان حمایت می‌کند. ما هم اگر به معرفی ادبیات خود به جهان علاقه‌مند هستیم، باید یک کار سازمان‌یافته در این خصوص انجام دهیم.

من این شانس را داشته‌ام که کارهایم توسط افرادی ترجمه و به دنیا معرفی شود‌، اما بسیاری از شاعران خیلی خوب در ایران هستند که کارشان قابلیت ترجمه شدن را دارد‌، ولی شانس عبور از مرزها را نداشته‌اند. برای ترجمه‌ی چنین آثاری ما باید سازمانی داشته باشیم تا در آن جمعی از افراد باصلاحیت تصویب کنند که به عنوان نمونه در یک سال چه تعداد شعر ترجمه شود و بعد سفارش ترجمه بدهند. دولت هم از این سازمان حمایت کند. در حال حاضر همه‌ی ترجمه‌هایی که از ادبیات ما صورت می‌گیرد، پراکنده است.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منبع: ایسنا