تبیان، دستیار زندگی
محمد ورامینی، معروف به عباس ورامینی در پنجم مردادماه سال 1333 ه.ش در محله پاچنار تهران چشم به جهان گشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سفرنامه عشق


محمد ورامینی، معروف به عباس ورامینی در پنجم مردادماه سال 1333  در محله پاچنار تهران چشم به جهان گشود.

شهید محمد ورامینی

دوران کودکی را در میان کودکان مستضعف محله زادگاهش سپری کرد. علاقه و ارادت او به «حسین بن علی(ع)» و شرکت در تمام مراسم‌های عزاداری، او را به لقب «عباس علمدار» مفتخر ساخت.

عباس پس از اخذ مدرک دیپلم و اتمام دوره سربازی در رشته «مددکاری اجتماعی» دانشگاه علامه طباطبائی پذیرفته شد وی در ضمن تحصیل جهت خدمت به کودکان بی‌سرپرست به مراکز نگهداری آنها رفت و آمد داشت.

همزمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی به جمع مبارزین پیوست و چندین مرتبه از طرف ساواک منزلش تفتیش شد با ورود امام خمینی (ره) به کشور عزیزمان به مدت سه روز در بهشت زهرا (س) و محل استقرار امام (ره) نگهبانی داد. پس از پیروزی انقلاب ورامینی مسئولیت آموزش تاکتیک کمیته انقلاب اسلامی را برعهده گرفت، سپس به جمع جهادگران پیوست و فی‌سبیل‌الله برای کشاورزان روستای سیستان و بلوچستان کار کرد.

در زمان تسخیر لانه جاسوسی به تهران بازگشت و به عنوان اولین نفر وارد سفارت آمریکا، لانه جاسوسی شد، در همین زمان مسئولیت آموزش نظامی دانشجویان پیرو خط امام را بر عهده گرفت و برای آنان اسلحه تهیه نمود.

شهید ورامینی در سال 1358 با یکی از خواهران پیرو خط امام آشنا شد و با حضور در خدمت امام (ره) و قرائت خطبه عقد توسط ایشان زندگی مشترک خویش را آغاز کرد.

او در همان سال به عضویت سپاه درآمد و در مرکز آموزش سپاه منطقه به خدمت پرداخت و در زمان عملیات ثامن‌الائمه به جبهه شتافت. عباس در عملیات‌های بسیاری شرکت کرد، ورامینی یک مرتبه از ناحیه صورت مجروح شده است.

در سال 1361 به دستور حاج همت و حاج احمد متوسلیان به فرماندهی ستاد لشگر 27 محمد رسول‌الله (ص) منصوب شد و مدتی بعد به دستور آن دو بزرگوار رهسپار سفر حج گشت.

سرانجام «مسئول ستاد سپاه 11 قدر و قرارگاه نجف اشرف» شد و در عملیات والفجر 4، منطقه پنجوین ارتفاعات کانی‌مانگا بر اثر اصابت ترکش خمپاره 60 به ناحیه پیشانی در تاریخ 28 آبان ماه سال 62 به بیکران آسمان پرکشید و مزارش را در بهشت زهرا (س) قطعه 24 آسمانی‌تر کرد.

امتی که بهترین تعبیر را در مورد این مردم، امام عزیزمان فرموده است که این ملت الهی شده است و من این مسئله را با گوشت و پوست بدنم حس کرده ام و آنرا در جبهه های جنگ مشاهده کرده ام

گزیده ای از وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوریه و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایقتم به و ذالک هو الفوز العظیم .

با درود و سلام بر تمام شهدا و با درود و سلام به امام امت این تبلور اسلام راستین، این نور خدا، این کوبنده بر فرق مستکبران جهان، این سلاله پاک حسین (ع) و این یاور مستضعفان جهان، این عاشق خدا، این مرد گریان نیمه شب، این جانشین امام زمان (ع) و این فقیه عادل زمان، این رهبر قلب های مومن و همچنین با درود و سلام به امت شهیدپرور؛ امتی که بهترین تعبیر را در مورد این مردم، امام عزیزمان فرموده است که این ملت الهی شده است و من این مسئله را با گوشت و پوست بدنم حس کرده ام و آنرا در جبهه های جنگ مشاهده کرده ام، بوی دست آن پیرمرد یا پیرزنی که نان تهیه کرده و برای ما به جبهه ها می فرستد به مشامم رسیده است.

من چهره آفتاب سوخته آن مرد روستایی و یا آن جوان روستایی که فقط به ندای حسین گونه امام لبیک گفته است را دیده ام من عشق به شهادت جوانان پاک حزب الله را در اینجا دیده ام و خیلی نمونه های دیگری که هر کدام گویای حضور مردم در تمام صحنه های نبرد حق علیه باطل است.

من با آن گفته امام عزیزمان که می گوید: در جبهه ها حتی یک نفر هم پیدا نمی شود که از خانواده این مستکبران باشد؛ کاملا مانوس هستم، این اصل معنی امامت و امت که هر دو مکملند و در نتیجه می بینم که انقلاب با شتابی سرسام آور به پیش می رود. ان شاالله تمام کاخ های ظلم را در هم خواهد کوبید و باعث نجات تمام مستضعفان جهان خواهد شد و از همه مهمتر زمینه آماده می شود برای ظهور امام زمان(ع) و نکته بسیار ظریفی که در اینجا مشهود است ارتباط قوی بین امام و امت است که به فضل الهی این دو، هم جهت حرکت می کنند و تا این همسویی برقرار است.

به اعتقاد من این نبرد درست شبیه به حالت روز 22 بهمن در ایران است که این نبرد 22 بهمن برای جهان و در واقع صدور انقلاب ایران به تمام جهان و آغاز اولین گام جهانی برای ظهور امام زمانمان است

ما پیروزیم اگر چه در بعضی از موارد شکست بخوریم که این شکست خود نیز پیروزی عظیمی است و اما نظر من در مورد هر دوی این ها این است که امام چون آن ارتباط اخلاصی خود را با خدا برقرار کرده است و نمود آن همان گریه های شبانه امام است، راه خود را پیدا کرده و در صراط مستقیم حرکت خود را ادامه می دهد و این طرف که امت قرار دارد تا وقتی که قدر این نعمت الهی را بدانند و شکرگزاری کنند؛ صد در صد خدا این نعمت را از او نخواهد گرفت مگر اینکه نعمتی از آن بالاتر به او بدهد و باز من نمود عینی این مسئله را در جبهه های جنگ مشاهده کرده ام و آن فریادهای پرخروش و مستضعفترین مردم این جهان است که در حال حاضر تبلور آن در ایران و آنهم در جبهه ها است که فریاد می زنند خدایا خدایا ترا به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی (ره) را نگهدار از عمر ما بکاه بر عمر او بیفزا.

باری تا این پیوند عمیق بین امام و امت وجود دارد شکست محال است، پیروزی روز به روز روشن تر می شود و اما تمام این ها حول یک محور و برای یک محور دور می زند و آن خداست و آن نیز عشق به لقاء است که هر کس به اندازه برای این مطلب سهم می گذارد و یکی مال و ثروت یکی زن و بچه و یکی بهترین چیز خودف آن هم نه یک بار بلکه حاضر است صد بار برای رسیدن به لقاءالله عطا نماید و آن جان ناقابل خودش است تا بدینوسیله خونی که از هابیل تا حسین ( ع ) و از حسین تا کربلای ایران بر زمین ریخته شده است تداوم دهد و در این ارتباط آیندگان نیز راهشان و خطشان روشن است.

یعنی اینکه این خط سرخ باید همچنان ادامه پیدا کند تا ظهور امام زمان ( ع ) که خط مبارزاتی ما روشن است و آن این است که مبارزه آنقدر ادامه دارد تا دیگر کسی روی زمین نباشد که لااله الاالله نگوید. و اما برگردم به وضع موجود خودم که قرار است فردا شب عملیاتی عظیم که می رود تا سرنوشت نبرد یک سال و نیمه جبهه حق علیه کفر را معین نماید و به اعتقاد من این نبرد درست شبیه به حالت روز 22 بهمن در ایران است که این نبرد 22 بهمن برای جهان و در واقع صدور انقلاب ایران به تمام جهان و آغاز اولین گام جهانی برای ظهور امام زمانمان است...

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: خبرگزاری شبستان