رابطه با امریکا؛ آری یا نه!(1)
دو نکته اساسی در رابطه با امریکا
در رابطه ما با امریکا، دو نکته اساسی وجود دارد که بدون توجه به آن، هر کس اشتباه خواهد کرد: نکته اول اینکه ملت ایران، دولت و سیاست امریکا را بهعنوان یک غاصب و زورگو و استثمارگر و متعرض، از کشور خود بیرون کرده است. این، حکایت صاحبخانهای است که در زمان غفلت و نادانی کودکی، خانه و مستغلاتش غصب شده و حالا که به سن رشد و جوانی رسیده، به واسطه عقل و نیرومندی، مصالح خود را تشخیص میدهد و غاصب را از ملک خویش بیرون میراند.
هیچ غاصبی، به زبان خوش بیرون برو نیست و باید او را راند. در غیر اینصورت، از آغاز غصب نمیکرد. غاصب را باید بیرون انداخت. ملت ایران، غاصب- یعنی سیاست و راه امریکا و مستشاران و مزدوران امریکایی- را بزور و با قدرت، از داخل خانه خود بیرون انداخت. معلوم است که این غاصب، کینه این ملت و انقلاب و دولت را همیشه در دل نگه خواهد داشت. اگر باز هم آمد و گفت: اجازه بدهید ما با هم آشتی کنیم و دوست باشیم، بدانید که قصد او باز هم دشمنی و سوءاستفاده و استثمار است.
امریکا از حضور در ایران، استفادههای سیاسی و اقتصادی و نظامی میبرده است. او در مرزهای ما حضور داشت تا رقیب جهانی خود را زیر نظر داشته باشد. او از منابع ما برای فربهتر کردن امکانات مالی و کمپانیهای عظیم خود استفاده میکرد. او از دولت ایران بهعنوان یک نوچه و آلت دست، در تمام قضایای جهانی و دشمنی با اعراب در اوپک و ایجاد حلقه امنیتی دور اسرائیل، استفاده میکرد. این، معنای آلت دست است که امریکا امروز دیگر در اختیار ندارد و به همین خاطر، زخم خورده است.
نکته دیگر این است که جمهوری اسلامی، به اخراج امریکا از کشور اکتفا نکرده و کاری بزرگتر از اقدام اول صورت داده است و آن اینکه نور امیدی در دل یک میلیارد مسلمان در سطح جهان به وجود آورده و آمریکا را در این سطح تهدید کرده است. امروز، امریکا به آسانی گذشته نمیتواند در کشورهای مسلمان اعمال نفوذ کند؛ چون مسلمانهای کشورهای دیگر هم بیدار شدهاند.
... امروز، مسلمانها با حیات اسلام بیدار و زنده و امیدوار شدهاند و هویت اسلامی خویش را بتدریج مییابند و این برای امریکا دردسر عظیمی است. پس، انتقامطلبی امریکا به دنبال این حادثه تلخ است و این تلخی، ناشی از طبع تجاوزطلب و توسعهطلب دولت متجاوز و قلدری مثل امریکاست. 1
ارتباط با امریکا را قبول نداریم
البته، امریکا از مصادیق و مواردی است که ما ارتباط با او را قبول نداریم و رد میکنیم. سوال میشود تا کی؟ پاسخ این پرسش را، هم امام و هم همه کسانی که در این باره صحبت کردهاند، گفتهاند: تا وقتی که سیاستهای مبنی بر زور و ظلم و فشار و خصومت با جمهوری اسلامی و حمایت از دشمنان جمهوری اسلامی و پشتیبانی بیقید و شرط از دولت صهونیستی خاتمه پیدا کند. امام فرمودند: «تا وقتی که آدم بشود». یعنی این روشهای غلط را اصلاح بکند. البته، حقیقتاً ما در جبین آن کشتی، نور رستگاری هم نمیبینیم و هیاهوی رابطه و مذاکره هم، حرف مفتی است و هیچکس هم نگفته است. 2
مذاکره با امریکا بر خلاف مصالح ملی
ما با ملاحظه همه جوانب، با مطالعه همه تجربههای کشور خود و کشورهای همسایه و با مشورت با صاحبنظران عمده و دارای رای، به این نتیجه میرسیم که نه فقط رابطه با امریکا، بلکه مذاکره با دولت امریکا امروز برخلاف مصالح ملی و منافع ملت است. این یک نظر متعصبانه نیست؛ این یک اندیشه و فکر است؛ بررسی شده و با ملاحظه همه جوانب است. مذاکره با امریکا- چه در قضایای کنونی و چه در مسائل دیگر- به معنای باز کردن باب توقعات و طلبکاریهای امریکاست. 3
امریکا آن طوری که ادعا میکند، قدرت ندارد
دلیل واضح دیگر براینکه امریکا، آنطوری که ادعا میکند، قدرت ندارد و هیبت او- هیبتی که آدمهای ضعیف را میترساند- خیلی بیش از قدرت واقعی او است، این است که خیلی جاها میخواهند اعمال قدرت و زور کنند، اما قادر نیستند. به چه دلیل؟ به دلیل اینکه آنجایی که میتوانستند، کردند و آن، پاناماست. اگر امریکا میتوانست آن کاری را که در پاناما کرد. 4 در کشورهای انقلابی دیگر، در همان کوبایی که آنقدر از آن ناراحت و شکار است، بکند، انجام میداد؛ پس نمیتواند. اگر میتوانست این کار را در کشورهای دیگری که در آن منطقه و یا در مناطق دیگر هستند و با سیاست امریکا مخالفند، انجام بدهد، انجام میداد؛ به دلیل اینکه در پاناما انجام داد.
اینها که به فکر مسائل انسانی نیستند. دولت امریکا که به فکر قوانین بینالمللی نیست. اینها که به حقوق ملتها احترام نمیگذارند. یک وقت بتوانند، وارد کشوری میشوند و بدون اعتنا به حقوق آن ملت، ح کومت و دولتش را از بین میبرند. آن فرد را هم برداشتند بردند و در کشور خودشان، زندانی کردند. هر جا بتوانند، همین کار را میکنند. آنجایی که نمیکنند، نمیتوانند. این، واقعیت قدرتشان است.
... چه سادهلوحی است که کسانی بگویند برویم پشت میز مذاکره با یک دستگاه متکبر و بیاعتقاد به اصول انسانی و حقوق بینالملل بنشینیم. امریکاییها، به اصول و حقوق بینالملل، اعتقادی ندارد. 5
منبع: راهبردها در کلام رهبر
پینوشتها:
1- دیدار اقشار مختلف مردم 22/6/1368.
2- دیدار وزیر، معاونان و مدیران کل وزارت امورخارجه 31/5/1368.
3- دیدار عمومی اقشار مختلف مردم در اصفهان 8/8/1380.
4- اشاره به حمله نظامی امریکا به پاناما در سال 1367 است که در این یورش، تفنگداران امریکایی با اشغال پاناما و یورش به محل استقرار ژنرال «آنتونیو نوریگا» رئیس ستاد نیروهای مسلح، وی را دستگیر و به امریکا بردند.
5- دیدار معلمان و کارگران 12/2/1369.