تبیان، دستیار زندگی
اگر بخواهیم مفهوم قهرمان را در ژانرهای سینمایی ردیابی کنیم، ‌بدون شک سینمای دفاع مقدس خودمان یکی از بهترین گزینه‌های ممکن است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضد قهرمان در سینمای جنگ


اگر بخواهیم مفهوم قهرمان را در ژانرهای سینمایی ردیابی کنیم، ‌بدون شک سینمای دفاع مقدس خودمان یکی از بهترین گزینه‌های ممکن است؛ هم از این جهت که بسیاری از آثار جنگی بر محوریت یک قهرمان و ماجراهای او شکل می‌گیرد و در واقع قصه‌ای قهرمان محور دارد و هم این که در اینجا با بازنمایی قهرمان‌های واقعی مواجه هستیم، نه تصویرسازی از قهرمان‌های مجازی. هر چند گاهی جای این دو موقعیت تغییر کرده یا در هم ادغام می‌شود.

ملکه

جانشینی قهرمان مجازی به جای نمایش قهرمان واقعی در سینمای دفاع مقدس، فارغ از این که از رئالیستی بودن این ژانر می کاهد تصویری وارونه و حتی ضدقهرمان از این قهرمان های واقعی را بازنمایی می کند.

قهرمان فیلم های جنگی و اکشن در مفهوم متعارف خود واجد ویژگی ها و خصلت هایی است که بیشتر سویه سینمایی و جذابیت های گیشه پسند دارد تا این که بازتاب واقعیت باشد.

به عبارت دیگر در بسیاری از فیلم های جنگی خودمان واقعگرایی فدای جذابیت و گیشه سازی شده و آرنولدها و رمبوها جای یک رزمنده ساده اما قهرمان را می گیرد. شاید بیش از هر چیز باید این ضعف را در ساختار فیلمنامه ها و شخصیت پردازی از آدم های جنگ جستجو کرد.

سینمای دفاع مقدس نیز مثل هر ژانر دیگری در سینمای ایران ابتدا از ضعف فیلمنامه رنج می برد و خاص بودن این ژانر نیز بر حادبودن آن می افزاید.

این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دنیا که در تاریخ سیاسی خود جنگ را تجربه کرده اند، سال ها پس از پایان جنگ، فیلم هایی تولید شده که همچنان جذابیت های دراماتیکی و طرفدار داشته است.

هنوز هم از جنگ جهانی اول و دوم فیلم ساخته می شود و بعضی از آنها در جشنواره های مختلف جوایز متعددی هم می گیرد یا فیلم از فروش بالایی برخوردار می شود. یک دلیل مهم این موفقیت به فیلمنامه هایی مربوط است که در این زمینه نگاشته می شود؛ فیلمنامه هایی که قصه جنگ را در روایت های تازه و متفاوت و نسبت با مفاهیم و پدیده های گوناگون مورد بررسی قرار می دهد.

جنگ به دلیل آمیختگی با سطوح و ابعاد مختلف اجتماعی و زیست ـ جهان انسانی، ظرفیت و پتانسیل بالایی از حیث دراماتیکی دارد و همچون متن هنری است که می توان تعابیر و تفاسیر گوناگونی از آن داشت.

آدم های جنگ و تجربه زندگی در فضای جبهه و خاطراتی که رزمندگان از جنگ دارند آنقدر دامنه وسیعی دارد که هرکدام از آنها می تواند به یک فیلمنامه جذاب و پرکشش تبدیل شود. قطعا حمایت از نویسندگان و فراهم کردن شرایطی که آنها بتوانند از خلاقیت خود برای داستان پردازی در حوزه جنگ استفاده کنند به رشد و بلوغ این ژانر در سینمای ایران کمک خواهد کرد.

در بسیاری از فیلم های جنگی خودمان واقعگرایی فدای جذابیت و گیشه سازی شده و آرنولدها و رمبوها جای یک رزمنده ساده اما قهرمان را می گیرد. شاید بیش از هر چیز باید این ضعف را در ساختار فیلمنامه ها و شخصیت پردازی از آدم های جنگ جستجو کرد

حتی باید پذیرفت فاصله گرفتن تاریخی از جنگ به معنای دور شدن زمانی از این واقعه است، نه دوری معنایی و ارزشی.

چه بسا این فاصله باعث می شود با نگاه عمیق تر و زیباشناسانه ای به مقوله جنگ نگریست که محصول آن آثار ارزشمند و فاخری است که در سال های اخیر در کشورمان شاهد آن بودیم.

گاهی تصویر و تعریف کلیشه ای از جنگ باعث می شود بسیاری از افراد گمان کنند سینمای جنگ صرفا به توپ و تفنگ و آتش و خون ختم می شود، اما واقعیت این است که در بستر ژانر جنگی می توان قصه های متعددی را تعریف کرد و از مفاهیم گوناگونی سخن گفت.

یکی از مهم ترین ابعاد این بازنمایی در تصویرسازی از آدم های جنگ است. اصلا در سینمای دفاع مقدس ما لازم نیست به دنبال قهرمان سازی های سینمایی باشیم فقط کافی است تصویر آدم های جنگ و رزمندگان را چنان که بود به نمایش بگذاریم.

آنها به شکل طبیعی واجد خصلت های قهرمان گونه بوده و نیاز به برجسته نمایی سینمایی ندارند. البته این به آن معنی نیست که نباید این شخصیت ها را دراماتیزه کرد.

ملکه

دراماتیک بودن با واقعی بودن منافاتی ندارد. ضمن این که بیش از اینها باید در مفهوم قهرمان در سینمای دفاع مقدس بازنگری کرده و آن را از معنای متعارفش در سینمای جنگ تفکیک کرد.

قهرمان در سینمای جنگ ما بر ساخته فرهنگ و دین و ارزش های ایدئولوژیکی است که با رویکرد فیلمساز غربی نسبت به جنگ متفاوت است.

در فرهنگ ما مفاهیمی مثل رشادت و ایثار و شهادت است که از یک رزمنده قهرمان می سازد، نه صرفا آرتیست بازی و مهارت های جنگی.

تمایز این دو معنا در فهم نسبت جنگ و قهرمان بسیار حیاتی است. شناخت درست آدم هایی که در جنگ بودند و رفتارشناسی آنها می تواند به بازنمایی واقعگرایانه قهرمان واقعی در سینمای جنگ موثر باشد.

یکی از ظرفیت های استفاده نشده در این زمینه به آزادسازی خرمشهر و رشادت هایی که در آن صورت گرفت برمی گردد که هنوز فیلمی که به شایستگی این حماسه باشکوه را به نمایش بگذارد ساخته نشده است. هرچند فیلم ارزشمند روز سوم محمدحسین لطیفی را نباید نادیده گرفت.

اما آن روی سکه قهرمان سازی در سینمای جنگ ما به بازنمایی ضدقهرمان ها و دشمن برمی گردد که در بسیاری از مواقع اغراق شده و باورناپذیر است. گاهی برای صیانت از شخصیت های خود و قهرمان نمایی آنها چنان دشمن را احمق و ضعیف نشان می دهند که نه ریشه در واقعیت دارد و نه مخاطب آن را باور کرده و تاثیر می پذیرد.

مثلا یک سرباز ایرانی براحتی از پس ده ها سرباز عراقی برمی آید یا کمتر شاهد قدرت و مهارت نیروهای دشمن در نبرد و میدان جنگ هستیم.

این در حالی است که ضعیف نشان دادن دشمن و ضدقهرمان ها به شکل گیری قهرمان در این سوی مرز کمکی نکرده و اتفاقا هر قدر ضدقهرمان ها در فیلم های جنگی با قدرت به نمایش گذاشته شوند، تصویر مقتدرانه تری از قهرمان ها و نیروهای خودی به نمایش گذاشته خواهد شد و تصویر این قهرمان ها برجسته تر می شود.

روایت قهرمان و ضدقهرمان نمایش دوروی یک سکه در یک اثر جنگی است که حفظ تعادل بین آنها به واقعگرایی در بازنمایی قهرمان کمک می کند.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: جام جم