قالی از جنس نقاشی
زندگینامه استاد جمشید امینی (1282- 1377)
امینی در سال 1282 شمسی در روستای فشند از روستاهای ساوجبلاغ متولد شد.
او از آغاز کودکی به نقش و رنگ علاقه داشت و در پنج سالگی به اتفاق خانواده به تهران آمد و در این شهر با بافندگی قالی آشنا شد.
او تحصیلاتش را در مدرسه علیمه گذرانید و پس از آن خیلی زود از سوی یکی از آشنایان به کارخانه استاد اصغر کرمانی رفت و ضمن فراگیری فنون قالیبافی مشغول به کار شد.
پس ازآن درسال 1297 درسن 15 سالگی توسط یکی ازآشنایان به استاد کمال الملک معرفی شد و درآنجا نقاشی و طراحی را زیر نظر استاد فراگرفت. پس ازاین که کمال الملک از سفری که به فرنگ رفته بود، بازگشت ؛ به شاگردانش گفت خیلی علاقمند است که پیوندی میان نقاشی و فرش بزند و چند دستگاه فرش بافی راه انداخت و چون جمشید امینی تسلط کامل به فرش بافی داشت مسوولیت پیدا کرد که نکات ریز فرش بافی را به سایر شاگردان کمال المک آموزش بدهد، اما پس از مدتی هیچ یک از شاگردان کمال الملک فرش بافی علاقه نشان نداد و خود جمشید امینی به تنهایی دراین امر کوشید.
در واقع کمال المک می خواست فرشی بافته شود که بیننده نتواند تشخیص داده شود که آن فرش است یا تابلو نقاشی. این کار توسط شاگرد خلف او جمشید امینی ، محقق شد.
امینی آخرین بازمانده از شاگردان کمال الملک و مکتب وی بود که در سن 95 سالگی جهان را بدرود گفت.
این هنرمند در روز سه شنبه 22 دی ماه 1377 درگذشت و در زادگاهش فشند به خاک سپرده شد.
امینی علاوه بر هنر طراحی، مرد عارف پیشه و اندیشمندی بود به طوری که شاگردان او در اخلاق و اصول عارفانه انسانی، او را چون مرادی میستودند.
امینی تمام عمر یاد استاد و مرادش کمال الملک را عزیز میداشت . امینی یکی از هنرمندان مبتکر در شیوه بافندگی فرش است. او اصولی نوین را به هنر فرش ارائه داد و با شیوه خاص چون بافندگی کوبلن به ابداع آثار هنری پرداخت.از آثار او می توان به تابلوی ضامن آهو و پرتره کمال الملک اشاره کرد.
پرتره کمال الملک از آثار بی نظیر جمشید امینی به شمار میرود و این فرش آنچنان استادانه بافته شده که از فاصله نزدیک حتی بانقاشی تفاوتی ندارد.
این اثر امینی در موزه هنرهای ملی نگهداری میشود.
بزرگداشت استاد امینی
در اردیبهشت امسال سی و سومین نشست پژوهشی گالری برگ به بزرگداشت استاد جمشید امینی اختصاص داشت.
این مراسم بزرگداشت با همت مجله تندیس و گالری برگ برگزار شد، دراین مراسم محمد حسن حامدی مدیرمسول دو هفته نامه تندیس، هادی سیف و حسن امینی پسر و شاگرد جمشید امینی سخن گفتند. همچنین نمایشگاهی از وسائل شخصی، عکس ها و تابلو فرش های جمشید امینی برپا شد که این نمایشگاه تا 11 اردیبهشت در گالری برگ برپا بود.
در این نشست محمد حسن حامدی گفت: جمشید امینی ازمفاخر روزگار ما بود، او بارقه دو چندانی به هنر کهن فرش ما افزود و تجلی دوباره ای به این هنر اصیل بخشید. خلق هریک ازآثار او حداقل دو سال طول می کشید و باید از فرزند او حسن امینی که ازاین گنجینه نگهداری کرده است؛ قدردانی کرد.
به گفته حامدی؛ پیش از جمشید امینی نقوش حیوانات در گبه و قالی وارد شده اما هیچ یک از این نقوش به شیوه نقاشانه طراحی و بافته نشده است.
حسن امینی پسر استاد امینی نیز در این نشست گفت: پدرم برای بافتن یک تابلو فرش مثل نقاشان رنگ می ساخت و با ترکیب چند رشته نخ رنگ مورد نظرش را می ساخت. از ویژگی های او برای بافتن فرش این بود که براساس نقشه شطرنجی شده فرش نمی بافت و تنها یک تصویر مقابلش می گذاشت و براساس آن شروع به بافتن فرش می کرد و بدون نقشه فرش می بافت در واقع او با رشته های نخ پرتره می ساخت و نقاشی می کرد.
به گفته حسن امینی همواره استادان قالی باف بخش مهم یک فرش را خودشان می بافند و باقی فرش را که فرش را شاگردانشان پر کنند؛ اما او خودش یک فرش را به تنهایی می بافت، در حالی که هیچ نقشه ای پیش رو نداشت.
او با اشاره به خاطراتی که پدرش از کمال الملک تعریف می کرد گفت: پدرم همواره می گفت که استاد همواره با مهربانی با شاگردانش برخورد می کرد و اگر مثلا پرتره ای را کشیده بود که بینی اش ایراد داشت خودش دوباره همان پرتره را می کشید و بعد می گفت مثلا اگر بینی پرتره تو کوچک تر بود بهتر نبود و با همین شیوه به شاگردانش ایرادهایشان را گوشزد می کرد.
امینی با اشاره به تبعید کمال الملک و تعطیلی مدرسه او گفت: با تعطیلی مدرسه کمال المک پدرم که سال ها بود که در مدرسه او درس می داد؛ بی کار شد او برای همین یک کارخانه قالی بافی راه انداخت و شاگردان بسیاری هم داشت نوع برخورد او با کارگرانش به گونه ای بود که کارگردان کارخانه های فرش بافی دیگرهم ترغیب می شدند؛ برای کار به کارخانه او بیایند، همین موضوع موجب شد که کارخانه دارها از او خشمگین شدند و شبانه به کارخانه او بریزند فرش های او را از دار ببرند و بعد کل کارخانه را آتش بزنند و همه هستی پدرم را نابود کنند.
وی افزود: سه تابلو فرش ازپدرم در کتابخانه مجلس موجود است که به نام محمد غفاری (کمال الملک) مزین شده است من بارها در زمان پدرم نامه نگاری کردم که این اشتباه درست شود و نام پدرم پای فرش ها بخورد اما پدرم حاضر به این کار نبود. همه شاگردان کمال الملک همچون پدرم به استادشان احترام می گذاشتند و حاضر بودند که نامی از خودشان نباشد اما همه جا نام استادشان باشد.
حسن امینی درباره شیوه آموزش قالی بافی پدرش گفت: پدرم پس از مدت ها اصرار به من قالی بافی یاد داد. اما اصرار داشت که من دکتر یا مهندس شوم. از این رو اجازه نمی داد که کار کنم.از منظر عمومی افراد دوست دارند حرفه ای را فرا بگیرند که درآمد بالایی داشته باشد وقتی یک استاد در خانه اجاره ای زندگی می کند بی شک کسی نمی خواهد آینده ای چون او داشته باشد. البته به نظر من شاید هم فقر و نداری و زیستن با سختی ها شاید عاملی شده است تا این هنرمندان در کارشان با سماجت و جدیت کار کنند.
هادی سیف هم با اشاره به نحوه آشنایی اش با استاد جمشید امینی گفت: نخستین بار من استاد امینی را در سال 1370 و در نمایشگاه "دوسلددروف" آلمان دیدم و همین دیدار و اقامت 14 روزه در یک هتل موجب پیوند و دوستی ما شد و زمینه ای را فراهم کرد که من به خودم اجازه بدهم که به استاد پیشنهاد تالیف یک کتاب تاریخ شفاهی بدهم.
وی افزود: کتابی که قرارشد تالیف کنم دربرگیرنده شرح دیدارهایی بود که در دل آن گفت وگو هایی با استاد درباره فرش ، نقاشی و احوالات خودش و استادش داشتم. اما متاسفانه من فصل اول کتاب را نوشته بودم که استاد درگذشت و موجب شد که این کتاب به شیوه ای که پیش بینی کرده بودیم به پایان نرسد و من این کتاب را با افزودن سایر فصل ها کامل کردم و سال هاست که درانتشارات سروش در انتظار انتشار است؛اما ناشر همتی برای چاپ آن نمی کند. امیدوارم که برپایی این نشست امکان انتشار این کتاب را بوجود آورد.
فرآوری: سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منابع:
همشهری آنلاین
هنرستان هنرهای زیبای پسران
پازیریک نوین