تبیان، دستیار زندگی
روایت سید رضا میرکریمی از سیاست های فرهنگی دولت دهم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چهار سال آزمون دردناک

روایت سید رضا میرکریمی از سیاست های فرهنگی دولت دهم


سید رضا میرکریمی در نقد عملکرد فرهنگی دولت نهم و دهم گفت: افرادی که فاقد توان رقابت حرفه‌ای بوده و می‌خواستند با هیاهو و تمسک به شعارهای دروغین ارزشی خود را در صف اول جا بزنند چهار سال پیش این فرصت را یافتند و مدیریت فرهنگی را به عهده گرفتند و از همان لحظه انتقام بزرگ و سهم‌خواهی از بدنه سینما شروع شد. گفته های این کارگردان را در ادامه می خوانید:

سید رضا میرکریمی

چهار سال گذشته سینمای ایران آزمون دردناک و پر خسارتی را در تاریخ به خود دید و برای همه روشن شد که حوزه فرهنگ و هنر پدیده ای نیست که بتوان به صورت آن بسنده کرد و نمی توان با ظاهرسازی و انجام امور پر زرق و برق، صرفاً  بیلان کار برای مسئولان بالا دست فراهم کرد. بهترین معیار برای دانستن این مطلب که سیاست های فرهنگی درست محقق می شود یا خیر نگاه کردن به جامعه است نه توجه به آماری که ارائه می شود.

فرق است میان گزارش عملکردهای مافوق‌پسندانه و واقعیت های جاری و ملموس جامعه. در حوزه اقتصاد هم همینطور است. زنان خانه‌دار آمارهای دقیق‌تری از وضعیت اقتصادی دارند. کافی است وقتی تلویزیون‌تان روشن است و یکی از مسئولان مشغول ارائه آمار اقتصادی است سری به آشپزخانه بزنید و در یخچال را باز کنید. آنچه می بینید واقعیت است و با آنچه که همزمان می شنوید فاصله زیادی دارد.

اگر در حال حاضر از وزیر بپرسید که در طول تمام این سال‌ها چه کردید آماری پیش رو می گذارد که مثلا چندین فیلم با موضوع دفاع مقدس تولید شده و یا چندین پروژه فاخر را به ثمر رسانده است. آنچه به عنوان برنامه های انجام شده مطرح می شود صرف‌نظر از کیفیت نازل و عدم مقبولیت آن در جامعه، تنها ارائه آمار ظاهری است و تفاوت آشکاری با واقعیت جاری در زندگی فرهنگی ما دارد.

اگر آقایان آنقدر مدیر و مدبرند و عملکردشان آنقدر مشعشع و قابل دفاع است پس چرا نتیجه‌اش را در سطح جامعه نمی‌بینیم؟ آیا وضعیت فرهنگی و اخلاقی که در آن به‌سر می‌بریم مطلوب نظر ایشان است به راستی سیل گرایش به‌سمت آثار فرهنگی و رسانه ای خارجی را باید به پای کدام مسئول محترم بنویسیم؟ اما آنچه مسلم است تمام این خسارات وارد شده نتیجه پشت کردن به نظرات کارشناسی و دلسوزانه  اهالی فرهنگ است. از همین رو این دوره چهار سال مدیریت فرهنگی درس خوبی را به سیاستمداران فرهنگی برای دولت های آینده باید بدهد که بدون تعامل با کارشناسان و افراد با تجربه و دلسوز نمی توان هیچ سیاست راهبردی را در حوزه فرهنگ مدیریت کرد.

در چهار سال گذشته انحرافی بزرگ شکل گرفت که برای جلوگیری از این انحراف، هشدار دادن به دولتمردان و سیاست‌مردانی که وارد عرصه انتخابات شدند ضروری است و باید حواس خود را معطوف به این نکته کنند که جامعه فرهنگی دیگر تحمل استمرار چنین نگاه های نادرست در حوزه مدیریت فرهنگی را ندارد

مسائل بیش از اندازه سیاسی شده

به اعتقاد من همه مسائل بیش از اندازه سیاسی شده است. در واقع دولت تبدیل شده به زمین بزرگی که هر نهادی تکه‌ای از آن زمین را به نفع خود می خواهد و گرایش های سیاسی جامعه اجازه به وجود آمدن یک نگاه مستقل و اندیشمندانه را به حوزه فرهنگ نمی دهد. وقتی با وزیری روبه‌رو می شوی که تا غروب قرار بوده وزیر علوم باشد و به‌ناگاه خبر رسیده که وزیر فرهنگ بشود و به قول خودش بر اساس تکلیف این مسئولیت را پذیرفته و برای اثبات اهلیتش در حوزه هنر به سابقه تئاتری که در مدرسه اجرا کرده است، اشاره می‌کند دیگر در گفتگو و مذاکره با چنین مسئولانی واژگان مشترک به شدت کاهش می یابند چه برسد به دغدغه های مشترک.افسوس می‌خورم در جامعه ای زندگی می کنیم که این حجم از هنرمند، فرهیخته و صاحب اندیشه در آن نفس می‌کشند اما مدیرانی که روی کار می آیند اغلب غیرمتخصصانی هستند که به انجام مسئولیت‌های بزرگ گمارده می شوند. متاسفانه این آفتی است که قابل جبران نیست.

در دوره اول دولت نهم حسن‌نیتی مشاهده می‌شد

به اعتقاد من دوره اول مدیریت فرهنگی دولت نهم تفاوت چندانی با دوره‌های قبل از این دولت نداشت و حسن‌نیتی مشاهده می‌شد که این حسن نیت در تلاش برای برقراری ارتباط و تعامل با فیلمسازان مشاهده می‌شد. از سوی دیگر سینماگران هم می توانستند به راحتی تعامل و گفتگو با وزیر فرهنگ و معاون سینمایی وی داشته باشند.

از انحراف های جدی در عرصه فرهنگ و هنر خبری نبود و به نظر می رسید در ادامه کاستی هایی است که در دوره سازندگی و دوره اصلاحات در حوزه فرهنگ و هنر و به خصوص سینما وجود داشت.

در واقع در دوره نخست مدیریت فرهنگی دولت محمود احمدی نژاد همچون ادوار گذشته مدیریت دچار عدم بلندنظری، روزمره‌گی مدیران فرهنگی و یا عمر کوتاه مدیریتی بودیم که مدت هاست به آفتی مزمن در این حوزه بدل شده است.

سید رضا میرکریمی

در چهار سال گذشته انحرافی بزرگ شکل گرفت

به اعتقاد من در چهار سال گذشته انحرافی بزرگ شکل گرفت که برای جلوگیری از این انحراف، هشدار دادن به دولتمردان و سیاست‌مردانی که وارد عرصه انتخابات شدند ضروری است و باید حواس خود را معطوف به این نکته کنند که جامعه فرهنگی دیگر تحمل استمرار چنین نگاه های نادرست در حوزه مدیریت فرهنگی را ندارد و مدعیان اداره کشور در سال های آتی باید در برنامه های خود فرهنگ و هنر و به خصوص سینما را به عنوان عامل موثر و تعیین‌کننده به حساب آورند و در اعتلای آن بکوشند.

دوره‌های مدیریتی سینما  بعد از انقلاب به دهه‌های مختلف تقسیم می شود و در این میان مدیریت سینما در دهه 60 علیرغم تمام مشکلاتی که کشور گریبانگیر آن بود و بخش عمده ای از عمرش در جنگ گذشت، بسیار موفق بود و با هدف‌ترین نوع مدیریت بود که سنگ زیربنای رشد صنعت سینما شد و در دهه 70 مدیران سینمایی میراثی را که از مدیریت دهه 60 به آنها رسیده بود ادامه دادند و نوآوری جدی در این حوزه رخ نداد.

ولی در نگاه جدیدی که انقلاب با خود به سینما آورد، افراد با نگاه‌های نو به سینما وارد شدند و حال اینکه در این جریان شکل گرفته برخی افراد از صحنه رقابت جا ماندند.منظورم آن طیف از افراد است که فاقد توان رقابت حرفه‌ای در عرصه سینما بودند و دوست داشتند با هیاهو و جنجال و تمسک به شعارهای دروغین ارزشی از فضای به وجود آمده استفاده کنند و خود را در صف اول هنرمندان جا بزنند و چهار سال پیش این فرصت به آنها داده شد و مدیریت فرهنگی کشور را به عهده گرفتند و درست از همان لحظه انتقام بزرگ و سهم‌خواهی از بدنه سینما شروع شد.

برای تسویه حساب آمده بوند

به نظر من هیچ حسن نیتی در عملکرد دوستان (در چهار سال اخیر) مشاهده نشد و از ابتدا برای تسویه حساب آمده بوند و این رویکرد آسیب جدی به سینما زد و درصدد نابود کردن همه داشته ها و ساخته های دوران گذشته بودند.مهم اینکه نوعی تفرقه و بی‌اعتمادی عمومی در بین اهالی سینما پدید آوردند و موجبات پراکندگی و متلاشی کردن نهادهایی را که به نوعی مشارکت فیلمسازان در آن معنا داشت، فراهم کردند. این تفرقه از شورای پروانه ساخت تا نهادهایی چون خانه سینما را دربرمی گرفت. این تشتت در حالی صورت گرفت که اداره سینما پیش از آن با مشورت کارشناسانه اهالی سینما و کسانی که تجربه دو دهه فعالیت در این عرصه را داشتند صورت می گرفت.

با شعار و سر و صدای زیاد و با ادعای ریل‌گذاری جدید به عرصه آمدند و اتفاقا در این راه شاهد بودیم که برخی از مسئولان رده بالای این تیم مدیریتی که بیش از همه سنگ دفاع از آرمان‌های انقلاب و دفاع از ارزش‌ها را به سینه می‌زدند و هتاکانه و بی پروا به آبرو و حیثیت سینمای ایران و سینماگرانش می‌تاختند، سرنوشتی تأسف‌بار گریبانشان را گرفت

سرنوشتی تأسف‌بار

افرادی برای مدیریت در عرصه سینما انتخاب شدند که هیچ پشتوانه اجرایی در عرصه سینما نداشتند و متاسفانه با شعار و سر و صدای زیاد و با ادعای ریل‌گذاری جدید به عرصه آمدند و اتفاقا در این راه شاهد بودیم که برخی از مسئولان رده بالای این تیم مدیریتی که بیش از همه سنگ دفاع از آرمان‌های انقلاب و دفاع از ارزش‌ها را به سینه می‌زدند و هتاکانه و بی پروا به آبرو و حیثیت سینمای ایران و سینماگرانش می‌تاختند، سرنوشتی تأسف‌بار گریبانشان را گرفت و یک به یک با عملکردی که از خود به جا گذاشته بودند از صحنه حذف شدند.

در محافل مختلف به شکل خصوصی نصیحت‌های دوستانه ارائه شد و بارها تذکرهایی داده شد که اگر آباد نمی‌کنید آنچه را دیگران ساخته اند نیز ویران نکنید اما به هر حال این تسویه حسابی بود که باید انجام می شد. هرچند که فرصت های بالندگی یک ملت محدود است ولی بطلان برخی نظریات افراطی تنها در ظرف زمان و در صحنه اجرا به اثبات می رسد.

جای خالی دغدغه های فرهنگی

تصمیم نداشتم اظهارنظر کنم چراکه عملکرد این وزارتخانه به خوبی گویا است و صاحبنظران در حوزه فرهنگ و هنر، کارشناسان فرهنگی و جامعه سینمایی در مقاطع مختلف موضع کارشناسانه خود را نسبت به انحراف‌هایی که در طول این چهار سال صورت گرفته، مطرح کرده‌اند که دیگر لزومی نمی‌دیدم درباره مسائلی از این دست صحبت کنم. در حال حاضر در مرحله گذار هستیم و در عین حال به یک انتخابات مهم و سرنوشت‌ساز نزدیک می شویم و به موازات پوست‌اندازی نظام اجرایی کشور، احتمال این می رود که رویکرد جدیدی در حوزه های مختلف فرهنگی شکل بگیرد که سینما هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر نگاه کلی به شعارها، حرف‌ها و احیانا برنامه‌هایی که برخی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری مطرح می کنند، بیندازیم جای خالی دغدغه های فرهنگی را در میان آنها به خوبی حس خواهیم کرد.این در حالی است دولت‌های مختلف طی فراز و نشیب‌ها و آزمون و خطاهایی که در حوزه فرهنگ و هنر داشتند باید تا حالا متوجه می شدند که ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسی را باید در ضعف های فرهنگی، ساختارهای غلط تربیتی و آموزشی و تفسیرهای سودجویانه از دین و اخلاق جستجو کرد اما متاسفانه باز هم شاهد هستیم که اولویت‌های خود را روی مبحث اقتصاد می گذارند و کمتر توجهی به حوزه فرهنگ می‌کنند. در چنین خلاء و بی‌اعتنایی به حوزه فرهنگ است که بیم این می رود که هر دولتی که سرکار آید دوباره دور باطل آزمون و خطا به راه بیفتد و خسارت های بسیاری را به حوزه فرهنگ و هنر وارد کند، درست مانند آنچه در چهارسال گذشته رخ داد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: خبرگزاری مهر