دانشی که زیان آور بود
"در سرزمین بابل سحر و جادوگرى به اوج خود رسید و باعث ناراحتى و ایذاء مردم شده بود، خداوند دو فرشته را به صورت انسان مامور ساخت كه عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند، تا بتوانند خود را از شر ساحران بر كنار دارند.
ولى این تعلیمات بالاخره قابل سوء استفاده بود، چرا كه فرشتگان ناچار بودند براى ابطال سحر ساحران طرز سحر را هم تشریح كنند، تا مردم بتوانند از این راه، سحر را پیشگیری کنند.
این موضوع سبب شد كه گروهى پس از آگاهى از طرز سحر، خود در ردیف ساحران قرار گرفتند و موجب مزاحمت تازهاى براى مردم شدند.
با اینكه آن دو فرشته به مردم هشدار دادند كه این یك نوع آزمایش الهى براى شما است و حتى گفتند: سوء استفاده از این تعلیمات یك نوع كفر است، اما آنها کارهایی کردند كه موجب ضرر و زیان مردم شد."
توضیح ماجرای هاروت و ماروت
در زمان حضرت سلیمان علیه السلام گروهى در كشور او به عمل سحر و جادوگرى مشغول شدند، آن حضرت دستور داد تمام نوشتهها و اوراق آنها را جمعآورى و در محل مخصوصى نگهدارى كنند.
پس از وفات حضرت سلیمان گروهى آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر كردند.
بعضى از این موقعیت استفاده كرده و گفتند: سلیمان اصلاً پیامبر نبود؛ بلكه به كمك همین سحر و جادوگریها بر كشورش مسلط شد و امور خارقالعاده انجام مىداد!
گروهى از بنىاسرائیل هم از آنها تبعیت كردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آنجا كه دست از تورات برداشتند.
هنگامى كه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ظهور كرد و ضمن آیات قرآن اعلام کرد؛ سلیمان از پیامبران خدا بوده است، بعضى از احبار و علماى یهود گفتند: از محمد تعجب نمىكنید كه مىگوید سلیمان پیامبر است در صورتى كه او ساحر بوده؟
این گفتار یهود علاوه بر اینكه تهمت و افتراى بزرگى نسبت به این پیامبر الهى محسوب مىشد، لازمهاش تكفیر سلیمان علیه السلام بود، زیرا طبق گفتهی آنان سلیمان مرد ساحرى بوده كه خود را به دروغ پیامبر خوانده و این عمل موجب كفر است.
یهودیان از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مىخواندند پیروى كردند سلیمان هرگز كافر نشد (او هرگز به سحر توسل نجست، و از جادوگرى براى پیشبرد اهداف خود استفاده نكرد) ولى شیاطین كافر شدند، و به مردم تعلیم سحر دادند آنها (یهود) همچنین از آنچه بر دو فرشته بابل، هاروت و ماروت نازل شد پیروى كردند در حالى كه دو فرشته الهى (که تنها هدفشان آشنایی مردم به طریق ابطال سحر ساحران بود) به هیچكس چیزى یاد نمىدادند، مگر اینكه قبلا به او مىگفتند: ما وسیله آزمایش تو هستیم، كافر نشو"!
خداوند در قرآن کریم به آنها پاسخ میدهد و میفرماید: «وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْكِ سُلَیْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَـكِنَّ الشَّیْاطِینَ كَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ یَعْلَمُونَ [بقره/102] و آنچه را كه شیطان [صفت] ها[منظور از" شیاطین" ممكن است، انسان هاى طغیانگر و یا جن و یا اعم از هر دو باشند] در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند، پیروى كردند. و سلیمان كفر نورزید، لیكن آن شیطان [صفت] ها به كفر گراییدند كه به مردم سحر مىآموختند. و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابِل فرو فرستاده شده بود [پیروى كردند]، با اینكه آن دو [فرشته] هیچ كس را تعلیم [سحر] نمىكردند مگر آنكه [قبلًا به او] مىگفتند: «ما [وسیله] آزمایشى [براى شما] هستیم، پس زنهار كافر نشوى.» و [لى] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایى مىآموختند كه به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفكنند. هر چند بدون فرمان خدا نمىتوانستند به وسیله آن به احدى زیان برسانند. و [خلاصه] چیزى مىآموختند كه برایشان زیان داشت، و سودى بدیشان نمىرسانید. و قطعاً [یهودیان] دریافته بودند كه هر كس خریدار این [متاع] باشد، در آخرت بهرهاى ندارد. وه كه چه بد بود آنچه به جان خریدند- اگر مىدانستند.
1- هاروت و ماروت فرشته بودند (بعضى هاروت و ماروت را دو مرد از ساكنان بابل دانستهاند و بعضى حتى آنها را به عنوان شیاطین معرفى كردهاند)
2- در حكومت حقّ و زمامدارى حاكم الهى نیز همهى مردم اصلاح نمىشوند، گروهى كج روى مىكنند ( عَلى مُلْكِ سُلَیْمان)
3- خداوند، از مقام انبیا در برابر تهمت دیگران دفاع مىكند. (وَ ما كَفَرَ سُلَیْمانُ)
4- تعلیم و تعلّم و بکارگیری سحر، در ردیف كفر است. (كَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ)
5- معلّمی که چیزی را یاد میدهد باید نسبت به كاربردهاى منفى آن مورد هم هشدار دهد. («وَ ما یُعَلِّمانِ» ، «حَتَّى یَقُولا» ، «فَلا تَكْفُرْ»)
6- انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وساوس شیطانى (یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ) و هم الهامات الهى. (وَ ما یُعَلِّمانِ)
7- دانش و آموزش همیشه مفید نیست، گاهى مضرّ و زیانآور نیز مىباشد (یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ) [مطالب با استفاده از تفسیر نمونه و تفسیر نور، ذیل آیه 102 سوره مبارکه بقره]
بخش قرآن تبیان
منبع :
رهروان ولایت