تبیان، دستیار زندگی
در سرزمین بابل سحر و جادوگرى به اوج خود رسید و باعث ناراحتى و ایذاء مردم شده بود، خداوند دو فرشته را به صورت انسان مامور ساخت كه عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند، تا بتوانند خود را از شر ساحران بر كنار دارند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دانشی که زیان آور بود


"در سرزمین بابل سحر و جادوگرى به اوج خود رسید و باعث ناراحتى و ایذاء مردم شده بود، خداوند دو فرشته را به صورت انسان مامور ساخت كه عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند، تا بتوانند خود را از شر ساحران بر كنار دارند.

هاروت

ولى این تعلیمات بالاخره قابل سوء استفاده بود، چرا كه فرشتگان ناچار بودند براى ابطال سحر ساحران طرز سحر را هم تشریح كنند، تا مردم بتوانند از این راه، سحر را پیشگیری کنند.

این موضوع سبب شد كه گروهى پس از آگاهى از طرز سحر، خود در ردیف ساحران قرار گرفتند و موجب مزاحمت تازه‌‏اى براى مردم شدند.

با اینكه آن دو فرشته به مردم هشدار دادند كه این یك نوع آزمایش الهى براى شما است و حتى گفتند: سوء استفاده از این تعلیمات یك نوع كفر است، اما آنها کارهایی کردند كه موجب ضرر و زیان مردم شد."

توضیح ماجرای هاروت و ماروت

در زمان حضرت سلیمان علیه السلام‌ گروهى در كشور او به عمل سحر و جادوگرى مشغول شدند، آن حضرت دستور داد تمام نوشته‏‌ها و اوراق آنها را جمع‌‏آورى و در محل مخصوصى نگه‏دارى كنند.

پس از وفات حضرت سلیمان گروهى آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر كردند.

بعضى از این موقعیت استفاده كرده و گفتند: سلیمان اصلاً پیامبر نبود؛ بلكه به كمك همین سحر و جادوگری‌ها بر كشورش مسلط شد و امور خارق‌العاده انجام مى‌‏داد!

گروهى از بنى‌اسرائیل هم از آنها تبعیت كردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آنجا كه دست از تورات برداشتند.

هنگامى كه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ظهور كرد و ضمن آیات قرآن اعلام کرد؛ سلیمان از پیامبران خدا بوده است، بعضى از احبار و علماى یهود گفتند: از محمد تعجب نمى‌‏كنید كه مى‌‏گوید سلیمان پیامبر است در صورتى كه او ساحر بوده؟

این گفتار یهود علاوه بر اینكه تهمت و افتراى بزرگى نسبت به این پیامبر الهى محسوب مى‏‌شد، لازمه‌‏اش تكفیر سلیمان علیه السلام بود، زیرا طبق گفته‌ی آنان سلیمان مرد ساحرى بوده كه خود را به دروغ پیامبر خوانده و این عمل موجب كفر است.

یهودیان از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى‌‏خواندند پیروى كردند سلیمان هرگز كافر نشد (او هرگز به سحر توسل نجست، و از جادوگرى براى پیشبرد اهداف خود استفاده نكرد) ولى شیاطین كافر شدند، و به مردم تعلیم سحر دادند آنها (یهود) همچنین از آنچه بر دو فرشته بابل، هاروت و ماروت نازل شد پیروى كردند در حالى كه دو فرشته الهى (که تنها هدفشان آشنایی مردم به طریق ابطال سحر ساحران بود) به هیچكس چیزى یاد نمى‌‏دادند، مگر اینكه قبلا به او مى‌‏گفتند: ما وسیله آزمایش تو هستیم، كافر نشو"!

خداوند در قرآن کریم به آنها پاسخ می‌دهد و می‌فرماید: «وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْكِ سُلَیْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَـكِنَّ الشَّیْاطِینَ كَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ یَعْلَمُونَ [بقره/102]

و آنچه را كه شیطان [صفت‏] ها[منظور از" شیاطین" ممكن است، انسان هاى طغیانگر و یا جن و یا اعم از هر دو باشند] در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته‏] بودند، پیروى كردند. و سلیمان كفر نورزید، لیكن آن شیطان [صفت‏] ها به كفر گراییدند كه به مردم سحر مى‏آموختند. و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابِل فرو فرستاده شده بود [پیروى كردند]، با اینكه آن دو [فرشته‏] هیچ كس را تعلیم [سحر] نمى‏كردند مگر آنكه [قبلًا به او] مى‏گفتند: «ما [وسیله‏] آزمایشى [براى شما] هستیم، پس زنهار كافر نشوى.» و [لى‏] آنها از آن دو [فرشته‏] چیزهایى مى‏آموختند كه به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفكنند. هر چند بدون فرمان خدا نمى‏توانستند به وسیله آن به احدى زیان برسانند. و [خلاصه‏] چیزى مى‏آموختند كه برایشان زیان داشت، و سودى بدیشان نمى‏رسانید. و قطعاً [یهودیان‏] دریافته بودند كه هر كس خریدار این [متاع‏] باشد، در آخرت بهره‏اى ندارد. وه كه چه بد بود آنچه به جان خریدند- اگر مى‏دانستند.

نکاتی که از این ماجرا در آیه استفاده می‌شود:

1- هاروت و ماروت فرشته بودند (بعضى هاروت و ماروت را دو مرد از ساكنان بابل دانسته‌‏اند و بعضى حتى آنها را به عنوان شیاطین معرفى كرده‌‏اند)

2- در حكومت حقّ و زمامدارى حاكم الهى نیز همه‌‏ى مردم اصلاح نمى‌‏شوند، گروهى كج روى مى‌‏كنند ( عَلى‏ مُلْكِ سُلَیْمان‏)

3- خداوند، از مقام انبیا در برابر تهمت دیگران دفاع مى‌‏كند. (وَ ما كَفَرَ سُلَیْمانُ)

4- تعلیم و تعلّم و بکارگیری سحر، در ردیف كفر است. (كَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ)

5- معلّمی که چیزی را یاد می‌دهد باید نسبت به كاربردهاى منفى آن مورد هم هشدار دهد. («وَ ما یُعَلِّمانِ» ، «حَتَّى یَقُولا» ، «فَلا تَكْفُرْ»)

6- انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وساوس شیطانى (یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ) و هم الهامات الهى. (وَ ما یُعَلِّمانِ)

7- دانش و آموزش همیشه مفید نیست، گاهى مضرّ و زیان‏‌آور نیز مى‏‌باشد (یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ) [مطالب با استفاده از تفسیر نمونه و تفسیر نور، ذیل آیه 102 سوره مبارکه بقره]

بخش قرآن تبیان


منبع :

رهروان ولایت