گفتگوی متفاوت آیت اله ممدوحی(3)
در ادامه بخش سوم گفتگوی آیت الله ممدوحی تقدیمتان میشود:
درس خارج نمیگویم، فلسفه و عرفان تدریس میکنم
* چه دروسی را تدریس کردهاید؟
ـ همه کتب حوزوی را تدریس کردهام. از ابتدا تا کفایه؛ در طول تحصیلاتم هر درسی را میخواندم درس پایینتر را تدریس میکردم و گاهی روزی 4-5 درس را تدریس میکردم. تابستان که میرفتم کرمانشاه تا 6-7 درس را هم تدریس داشتم و تا الان منظومه را شاید 5-6 بار، نهایة الحکمة را 7-8 بار، اسفار را دو دوره، اشارات را هم دو دوره تدریس کردم.
مدتی هم درس خارج میگفتم ولی دیدم اکثر اساتید، فقه و اصول تدریس میکنند لذا من آمدم سراغ فلسفه و عرفان و درس اسفار را در مدرسه خان و شرح فصوص را هم خصوصی برای عدهای تدریس میکنم.
از میان تألیفاتم شرح صحیفه سجادیه را توصیه میکنم
* آیا نتیجه این مباحث مکتوب هم شده است؟
تا الان 30 جلد کتاب تألیف کردهام که 8 جلد آن چاپ شده است.
شرح بر صحیفه سجادیه، رساله درباره دعا و نیایش، یک رساله در مورد حکمت حکومت و اثبات ولایت فقیه، شرح بر مصباح الهدایه امام خمینی، یک کتاب به نام عیان و نهان در گستره هستی، مصاحبه با پرفسور روسی در مورد انسان و جهان در قرآن که چاپ شده، کتاب علم و ادب که سه قسم است؛ مسائل اعتقادی و اخلاقی و تربیتی، یک ترجمه برای صحیفه سجادیه، حاشیه بر کفایه و فصوص، فهرست بر فصوص که چاپ نشده، و در حال حاضر هم مشغول نوشتن شرح نهج البلاغه هستم و تقریبا تا خطبه 211 که حدود هزار صفحه میشود نوشتهام و به ترتیب ویراستاری میشود و شاید یک جلد یک جلد وارد بازار شود. مقالات زیادی هم نوشتم که شاید به اندازه دو جلد کتاب باشد.
شرح صحیفه سجادیه را توصیه میکنم بخوانید. البته شرح مصباح الهدایه امام خمینی (ره) که از فنیترین و مشکلترین کتابهای امام است و کتاب انسان وجهان در قرآن و کتاب دعا و نیایش هم مناسب هستند.
خاطرهای از ناهار خوردن فقیرانه با آیتالله خوشوقت
* با توجه به اینکه با آیتالله خوشوقت سالهای بسیاری مانوس بودید، ایشان از جهت علمی و عملی چگونه بودند؟ آیا این مساله درست است که موافق عرفان، به خصوص عرفان نظری نبودند؟
ـ از عجایب آیتالله خوشوقت، اخلاص ایشان بود. کارهای ایشان را احدی نمیفهمید و مطلع نمیشد. فوقالعاده کَتوم بودند. یک روز به ایشان گفتم که میخواهم ناهار منزل شما بیایم. گفت بیا برویم. یک لیوان شیر خنک و مقداری نان بیات برای من آورد. خود ایشان هم از همان خورد. گاهی میدیدم که کنار دست ایشان یک پاکت یا کیسهای نان خشک است. زمانی به من گفتند که من خشنخور هستم. منظور همان نان خشک بود که گاهی میخورد، ولی همین انسان اگر میهمان کسی بود طور دیگری رفتار میکرد. در واقع ایشان زهد خود را پنهان میکردند.
آقای خوشوقت هم مجتهد بود هم مفسر و هم مورخ دقیقی بود و هم ادیب خیلی خوبی بود. ولی قلم روی کاغذ نمیبرد و نمینوشت.
من در مراسم ایشان به مردم گفتم آقای خوشوقت در انزوا بود ولی ظاهراً خیلی رفت و آمد داشت و گفتم آنچه را شما از آقای خوشوقت درک کردید آقای خوشوقت نبود آقای خوشوقت واقعی در انزوا بود و هیچکدام از شما خبر ندارید و رفتن ایشان را ضایعه بسیار عظیمی میدانم.
اما در مورد فلسفه و عرفان، آیتالله خوشوقت تجویز نمیکرد که کسانی بیایند بیجهت فلسفه و عرفان بخوانند و سۆال بیخودی بپرسند.
از طرفی، ایشان همیشه به ما توصیه میکردند مبادا خدای نکرده یک وقت این علوم منقرض بشود. سعی کنید این علوم را ادامه بدهید. حتی درباره عرفان نظری و مخصوصا راجع به عرفان تأکید میکرد و میفرمود مواظب باشید این علم از بین نرود و این فهرستی که من برای فصوص محییالدین ابن عربی نوشتم مقداری به سفارش ایشان بود.
آیتالله خوشوقت مخالفتی با عرفان نداشت
* پس اینکه بعضی میگویند ایشان مخالف عرفان نظری بودند درست نیست؟
ـ به خیلیها اجازه نمیدادند این علوم را بخوانند. ایشان معتقد بود این علوم خیلی سخت است و همه کس نمیتواند بخواند و بفهمد. و گرنه، ایشان خودشان اهل عرفان بودند.
* فلسفه و عرفان نظری را با آیتالله جوادی و علامه حسن زاده خواندهاید. به نظر شما آیتالله جوادی آملی و علامه حسنزاده آملی چه امتیازاتی نسبت به هم دارند؟
ـ این بزرگواران از زبدههای حوزه هستند و یادگار گذشتهها هستند و نظیر ندارند. هر کدام امتیازات ویژهای دارند؛ آقای جوادی، دراسیتر و منظمتر مطالب را تدریس میکردند و آقای حسنزاده ذو فنون بود. مطالب دیگری سر درس میگفتند که خیلی هم قابل استفاده بود. بنده کتابهای عرفان نظری را از اول تا آخر خدمت آقای حسن زاده خواندهام.
منبع: خبرگزاری فارس
تهیه و تنظیم: عبداله فربود؛ گروه حوزه علمیه تبیان