شب قدر
- ما قرآن را، در شب قدر، فرو فرستادیم.
تو شب قدر را چگونه شبی میدانی؟
شب قدر، از هزار ماه بهتر است.
در آن شب فرشتگان و روح (جبرئیل)، به اذن خدا، همه فرمانها و سرنوشتها را فرود میآورند.
آن شب، تا سپیده دمان، همه، سلام است و سلامت.
آیا كدامین شب؟
این امر بزرگ چیست؟ و این شب كدام است؟
آن شب فرخنده، كه قرآن فرود آمده است، چه شب است؟
آن شب كه از هزار ماه بهتر است، كدام لحظات گرانقدر است؟
آن شب، كه فرشتگان فرود میآیند، و روح (جبرئیل)(1) نیز فرود میآید، كدامین است؟
آن شب، كه فرمانها و تقدیرها را به زمین میآورند، و بر طبق حكمت بر مینهند، و معین میدارند؟ …
آن شب، كه تا سپیده دمان، همه آنات و لحظات آن، درود است و سلام، و رحمت است و سلامت، و ایمنی است و فرخندگی؟…
این واقعیت بزرگ، كه با "فعل مضارع" بیان شده است، و استمرار را میرساند چیست: "تنزل الملائكة و الروح …" فرشتگان و روح، همی فرود آیند، و همی فرود آیند، به كجا؟
آری، فرشتگان و روح، در هر سال، در شب هنگام "قدر" پیوسته فرود آیند، و به "اذن خدا"، هر "امری" و "تقدیری" را فرود آورند… این امر چگونه است؟ این فرشتگان نزد چه كسی میروند، و فرمانها و تقدیرها را به چه كسی میسپارند؟ آنجا كه روح بزرگ فرود میآید كجاست؟ و آن آستان مقدس، و مطلع نور، و مركز ناموس، كه "كل امر"، به همراه فرشتگان، به جانب آن فرود آورده میشود، كدام آستان است؟ در شب قدر، فرودگاه فرشتگان آسمان، در كدام سرمنزل قدس، و مهبط مطهر است؟
شب قدر است و طی شد نامه هجر
آن شب، كه باید شكوائیه هجران را در نوردید، و به امید وصل و دیدار بیدار نشست، و از جام طهور "سلام"، تا "مطلع فجر"، سرمست بود، كدام شب است؟
آن شب، كه شاعر حافظ قرآن، با الهام گرفتن از قرآن، آن شب را "شب وصل" مینامد، و نامه هجران را، در آن شب، طی شده و پایان یافته میخواند، كدام شب نورانی و دل افروز است؟ شبی كه باید در عاشقی ثابت قدم بود، در طلب كوشید، و بیدار ماند و دیدار جست و احیا گرفت، و به نیایش پرداخت، و كار خیر كرد، و صالحات به جا آورد، و به نیازمندان رسید، و دانایی طلبید، و مذاكره علم كرد؟(2) شبی كه در آن، كاری بیاجر نخواهد ماند؟ شبی كه باید به یاد روی آن محبوب عزیز، و آن یار آواره از دیار، و پنهان رخسار، با دردمندیهای عاشقانه نالید، و دیدار روی او را از خدای طلبید؟ … كدام شب عزیز است؟
شبی در هر سال
چنانكه از آیههای "سوره قدر"(3)، بروشنی فهمیده میشود، در هر سال شبی هست، كه از هزار ماه – به ارزش، و قدر و فضیلت – برتر است.(4) و این شب، در هر سال، هست. و در هر سال، یك شب، شب قدر است. در این شب، فرشتگان به همراه بزرگ خویش (روح) به زمین میآیند، و هر امر و فرمان و تقدیری، كه از سوی خدا معین شده است – برای یك سال، تا شب قدر سال آینده – فرود میآورند.
آنچه از احادیثی كه در تفسیر این سوره، و تفسیر آیات آغاز سوره "دخان" و جز آن رسیده است، فهمیده میشود، این است كه فرشتگان در شب قدر مقدرات یك ساله را به نزد "ولی مطلق زمان" میآورند، و بر او عرضه میدارند و به او تسلیم میكنند. این واقعیت، همواره، بوده است و خواهد بود. در روزگار پیامبر اكرم، محل نزول فرشتگان شب قدر، آستان مصطفی صلی الله علیه و آله بوده است. این امر مورد قبول همگان است. امر دیگری كه مورد قبول است این است كه پس از پیامبر اكرم نیز "شب قدر" هست، چنانكه در "قرآن كریم"، در "سوره قدر" و "سوره دخان" بروشنی ذكر شده است، كه شب قدر، در هر سال هست، رشید الدین میبدی، مفسر معروف سنی، میگوید:
برخی گفتهاند: این شب قدر، به روزگاران پیامبر صلی الله علیه و آله بود، و سپس از میان رفت. اما چنین نیست، زیرا كه همه اصحاب پیامبر و علمای اسلام معتقدند كه شب قدر، تا قیام قیامت، باقی است.(5)
شیخ طبرسی نیز، در این باره، روایتی از ابوذر غفاری نقل میكند:
- از ابوذر غفاری روایت است كه گفت: به پیامبر خدا گفتم: ای پیامبر! آیا شب قدر و نزول فرشتگان، در آن شب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد، و چون پیامبران از جهان رفتند، دیگر شب قدری نیست (پیامبر فرمود: "نه، بلكه شب قدر، تا قیام قیامت هست."
درباره این امر شناختی مهم، احادیث متعدد رسیده است، و این موضوع عظیم قرآنی، مورد تشریح و توضیح قرار گرفته است. از این جمله است حدیث دیگری، كه در كتاب "اصول كافی" نقل شده است. در این حدیث، از قول امام جعفر صادق علیه السلام چنین آمده است:
علی علیه السلام بسیار میفرمود، كه هر گاه دو تن از اصحاب نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، و آن حضرت سوره "انا انزلناه" را با خشوع و گریه تلاوت میكرد، میگفتند: چقدر در برابر این سوره حساسی؟ میفرمود: "این حساسیت برای چیزی است كه چشمانم دیده است، و جانم نیوشیده است. و پس از من، جان این مرد (اشاره به علی) خواهد نیوشید". میپرسیدند: تو چه دیدهای، و او چه خواهد دید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ آنها روی خاك مینوشت: "تنزل الملائكة والروح فیها باذن ربهم من كل امر. در شب قدر فرشتگان و روح، به اذن خدا، هر امری (و تقدیری) را فرود میآورند". آنگاه میفرمود: "پس از این كه خدای متعال فرموده است: "من كل امر"، (هر امری)، آیا چیز دیگری باقی خواهد ماند؟" میگفتند: نه … (7)
صاحب شب قدر
هنگامی كه در شناخت قرآنی، به این نتیجه میرسیم كه "شب قدر" در هر سال هست، باید توجه كنیم كه پس "صاحب شب قدر" نیز باید همیشه وجود داشته باشد – چنانكه در احادیث آمده است(8) – وگرنه فرشتگان بر چه كسی فرود میآیند؟ و كتاب تقدیر را نزد چه كسی میگشایند؟ و مجاری امور را، به اذن خدا، به چه كسی میسپارند؟
هدایت و ولایت "تكوینی"، از هدایت و ولایت "تشریعی" جدا نیست. عكس این قضیه نیز صادق است. پس چنانكه "قرآن كریم" تا قیام قیامت هست و "حجت" است، صاحب شب قدر نیز همواره هست و همو "حجت" است. و پس از رحلت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، این مقام، از آن جانشینان پیامبر است. و همین دو واقعیت بزرگ است (یعنی: وجود شب قدر در هر سال، و وجود صاحب شب قدر در هر عصر)، كه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، از آنها، این چنین یاد میكند:
شب قدر، در هر سال هست. در این شی امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشتها) فرو فرستاده میشود، پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز، این شب، صاحبانی دارد …
بسیار جالب توجه است كه عالمان اهل سنت نیز، در مواردی این حقایق را به صراحت گفتهاند، از جمله در شرح "حدیث ثقلین".(10) حدیث ثقلین، حدیث مشهور و متواتری است، كه صدها مدرك سنی و شیعه آن را نقل كردهاند و یكی از مسلمترین حقایق اسلامی و احادیث نبوی است. پیامبر اكرم، در این حدیث شریف، میفرماید:
- من، در میان شما امت، دو شئ گرانقدر میگذارم و میروم، تا هنگامی كه به آن هر دو چنگ زنید (و از هر دو با هم و در كنار هم پیروی كنید)، گمراه نخواهید شد. یكی از این دو، كتاب خداست و عترت من (ائمه طاهرین علیهم السلام).(11)
درباره این حدیث، عالمان و محققان اهل سنت، بیانات بسیار مهمی دارند. در اینجا، به عنوان نمونه، یكی از آن بیانات را میآورم. محدث معروف، ابن حجر هیثمی مكی شافعی، مولف كتابهایی چند، از جمله "الصواعق المحرقه"، میگوید:
- احادیثی كه از پیامبر رسیده است و در آنها تأكید شده است بر پیروی از خاندان پیامبر و چنگ زدن به هدایت آنان میفهماند كه همیشه، تا قیام قیامت، كسی از خاندان پیامبر وجود دارد كه شایسته رهبری و هدایت است، چنانكه قرآن نیز تا به قیامت راهبر و هادی است. و برای همین (كه همیشه كسی از ایشان در جهان هست)، آنان سبب ایمنی و بقایند برای اهل زمین …
واقعیت بزرگ و محتوای سترگ است كه علامه مجاهد، و مرزبان حماسه جاوید، حضرت میرحامد حسین نیشابوری هندی نیز آن را یادآور میشود. وی میگوید:
حدیث ثقلین چنانكه برهان با هر امامت ائمه اثناعشر – سلام الله علیهم – عموما، و سلطان قاهر خلافت بلافصل جناب امیرالمؤمنین – علیه السلام – خصوصا میباشد … همچنین این حدیث شریف، دلیل واضح امامت امام دوازدهم – علیه السلام – و حجت قائمه وجود و بقای آن امام عصر – عجل الله طهوره – نیز هست، زیرا كه این حدیث شریف، بلاشبهه، دلالت بر موافقت و ملازمت كتاب و عترت، تا به قیام قیامت … دارد. پس چنانكه قرآن مجید، تا به یوم آخر، باقی است، همچنین از عترت معصومه جناب رسالت مآب صلی الله علیه و آله، كسی كه امام زمان، و حجت وقت باشد، بقاء او لازم و حتمی است.(12)
علامه میرحامد حسین، سپس یاد میكند كه گروهی از دانشمندان و حافظان حدیث و بزرگان اهل سنت، به این حقیقت، تصریح كردهاند، و در توضیح "حدیث ثقلین"، به این امر عظیم توجه كردهاند، دانشمندان و حافظانی چون:
شهاب الدین دولت آبادی در كتاب هدایة السعداء.
نور الدین سمهودی در كتاب جواهر العقدین.
شهاب الدین ابن حجر هیثمی مكی در كتاب صواعق المحرقه.
كمال الدین جهرمی در كتاب براهین قاطعه.
عبدالرؤوف مناوی در كتاب فیض القدیر.
ابو عبدالله زرقانی مصری در كتاب شرح المواهب اللدنیه.
احمد بن عبدالقادر عجیلی در كتاب ذخیره المآل.
مولوی حسن زمان در كتاب قول مستحسن.(13)
من، پیش از نقل سخنان علامه میرحامد حسین هندی، گفته ابن حجر هیثمی را، در توضیح حدیث ثقلین، از كتاب "عبقات" نقل كردم.(14) و آن، نمونهای است از گفتههای دانشمندان دیگر اهل قبله.
باری، سخن درباره شب قدر بود. در فصل آینده، درباره اهمیت "شب قدر"، از نظرگاه دو قانون عظیم حاكم بر كاینات، سخن خواهیم گفت، یعنی: "قانون وساطت در فیض"، و "قانون اجمال و تفصیل در خلق و تقدیر". در اینجا همین اندازه تأكید میكنم كه مسئله "تداوم تقدیر"، و "تداوم مجری تقدیر"، مسئلهای حتمی و قانونی الهی است. و قانونهای الهی، هرگز تبدیل نمیپذیرد، و تغییر نمیكند.(15) این دو واقعیت توامان و همیشگی است، همواره بوده است و هست و خواهد بود.
در این مقام، از حضرت ابن الرضا، امام جواد علیه السلام تعلیمی رسیده است. خوب است خلاصه آن تعلیم را، در این مقام بیاوریم، كه بیان ولوی همین حقیقت حقه، و واقعیت ثابته است:
خداوند متعال، شب قدر را، در ابتدای آفرینش دنیا آفرید. همچنین در آن شب، نخستین پیامبر و نخستین وصی را آفرید. در قضای الهی چنان گذشت كه در هر سال شبی باشد، كه در آن شب، تفصیل امور و مقدرات یك ساله فرود آید …
بیشك پیامبران با شب قدر در ارتباط بودهاند. پس از پیامبران نیز، باید حجت خدا وجود داشته باشد. زیرا زمین از نخستین روز خلقت خود تا آخر فنای دنیا، بیحجت نخواهد بود. خداوند در شب قدر، مقدرات را به نزد آن كس كه اراده فرموده است (وصی و حجت) فرو میفرستد. به خدا سوگند، روح و ملائكه در شب قدر، بر آدم نازل شدند و مقدرات امور را نزد او آوردند و حضرت آدم در نگذشت مگر این كه برای خود وصی و جانشین تعیین كرد. همه پیامبرانی كه پس از آدم آمدند نیز، بر هر كدام، در شب قدر، امر خداوند نازل میگشت و هر پیامبری، این مرتبت را، به وصی خویش میسپرد… (16)
در این حدیث شریف و تعلیم بزرگ – كه تنها بخشی از آن آورده شد – نكتههای مهم چندی است، كه از نظر شناخت و معرفت، در خور توجه بسیار و فراگیری عمیق است. و شناخت واقع وجود و ماهیت جهان و روابت كائنات و قوام ماهوی حقایق، بدون این معرفتها و معرفت این نهادها و پیوندها، جز شناختی پیوستهای و قشری نخواهد بود، چنانكه "قرآن كریم" درباره علمهای كسانی كه از این حقیقتها بیاطلاعند، فرموده است:
یعلمون ظاهرا" من الحیاة الدنیا … (17)
- اینان، تنها صورتی ظاهری، از جهان و زندگی جهان، میشناسند.
البته شناخت ظاهر اشیاء و جهان، منافات ندارد با پیبردن به خواص پارهای از اجسام و فلزات و تركیبات شیمیایی و معادن، و اطلاع یافتن از مقداری از كهكشانها… و اختراع برخی وسایل رفاهی و مسافرتی و جنگی و پزشكی و اطلاعاتی و كیهان نوردی. اینها نیز – به گونهای – هنوز همان صورت ظاهر است، در قیاس با درك حقایق. باری، سخن درباره نكتههایی بود، كه در حدیث مذكور، آمده است. در اینجا به پنج نكته اشاره میكنیم:
1- ضرورت وجود نظم و تقدیر، تا جایی كه نخستین چیزی كه از این جهان آفریده میشود، شب قدر است – یعنی: ظرف زمانی تقدیر و تنظیم امور.
2- ضرورت وجود اجرا كننده، به گونهای كه میبینیم همراه ظرف زمانی تقدیر، دست اجرا كننده نیز پدیدار میگردد.
3- ضرورت وجود حجت، در جریان امور، كه همان اجرا كننده مقدورات است به اذن خدا، و خلیفه خداست: پیامبر، یا وصی پیامبر.
4- ضرورت واسطه فیض، در پیوند باطنی عالم، كه همان ولی و حجت است، و وجود او مقدم است بر دیگران.
5- ضرورت تداوم سنتهای الاهی تاریخ، و استمرار آنها، بیوقفه و بیگسست، تا هنگامه رستاخیز و قیام قیامت.
پس مینگریم كه شب قدر و تقدیر، از نخستین هنگام آفرینش این جهان بوده است، و در امتهای پیش از ما نیز مورد توجه قرار داشته است. گفتهاند: امتهای پیشین نیز در طلب شب قدر بودهاند، و به این شب و اهمیت آن توجه داشتهاند.(18)
پاورقیها:
1- در برخی از احادیث، "روح" را – در این آیه – "جبرئیل" گفتهاند، و در برخی، مخلوقی با عظمتتر از ملائكه و جبرئیل.
2- "و قال شیخنا الصدوق، فیما املی علی المشایخ، فی مجلس واحد، من مذهب الامامیه: و من احیی هاتین اللیلتین بمذاكره العلم فهو افضل" – یعنی: شیخ بزرگوار صدوق، در بیانیهای كه در محفل مشایخ حدیث درباره مذهب تشیع عرضه داشت گفت: "افضل اعمال، در شب قدر، مذاكره علم است" – "مفاتیح الجنان"، فصل "اعمال مخصوصه شب قدر"، ص 226- 227.
3- همچنین آیات آغاز "سوره دخان" كه ذكر آنها خواهد آمد.
4- "شب زندهداری و عبادت كردن و انجام دادن كار خیر، در این شب، بهتر است از شب زندهدار و عبادت و كار خیر، در هزار ماه، كه شب قدر نداشته باشد"، "مجمع البیان"، ج 10، ص 520. هزار ماه، 83 سال و 4 ماه است.
5- "كشف الاسرار"، ج 10، ص 559.
6- "مجمع البیان"، ج 10، ص 518.
7- "اصول كافی"، كتاب الحجه، "باب فی شأن انا انزلناه فی لیلة القدر و تفسیرها"، حدیث 5.
8- كتاب پیشین، همانجا، حدیث 7.
9- كتاب پیشین، همانجا، حدیث 2.
10- نام این حدیث مهم و مشهور اسلامی، از همین كلمه "ثقلین" كه در آن آمده گرفته شده است.
11- "عبقات الانوار"، مجلدات "حدیث ثقلین"، چاپ اصفهان.
12- همان مأخذ.
13- "عقات"، ج 3، ص 65-66.
14- كتاب پیشین، ج 3، ص 66-68.
15- سوره اسراه (17)، آیه 77، سوره احزاب (33)، آیه 62، سوره فاطر (35)، آیه 43، سوره فتح (48)، آیه 23.
16- "اصول كافی"، كتاب الحجة، "باب فی شأن انا انزلنا …". حدیث 2.
17- سوره روم (30)، آیه 7.
18- تفسیر "كشف الاسرار"، ج 10، ص 559.
"استاد محمدرضا حكیمی"