تبیان، دستیار زندگی
«یک رمانس دانشگاهی مرگبار» رمانی است از واگویه های شبانه یک بیمار رو به مرگ که خود را در اتاقش محبوس کرده و برای رسیدن مرگش به نوشتن می پردازد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شمارش معکوس مرگ بار


«یک رمانس دانشگاهی مرگبار» رمانی است از واگویه های شبانه یک بیمار رو به مرگ که خود را در اتاقش محبوس کرده و برای رسیدن مرگش به نوشتن می پردازد.

شمارش معکوس مرگ بار

یک رمانس دانشگاهی مرگبار. محمود سعید نیا. انتشارات حرفه هنرمند. چاپ اول. تهران.1391. 2000 نسخه.160 صفحه .4800 تومان.

«خواننده خوب من این شماره های معکوس را با دست چپ می نویسم. با چشمان اشک ریز، عینک ته استکانی، فنجان قهوه و با قلب، کلیه، کبد، ریه، مخ و مخچه نامرغوب و با یک صندوقچه خاطره حاوی 55 کلمه ناقابل و یک دنیا دروغ و جعل و یاوه. خوانندگان خوب، بد نیست بدانید که می دانم بعضی از شما، خانم ها و آقایان ممکن است از این شاخه به آن شاخه پریدن ، جیک جیک کردن و بی ربطی این شماره های معکوس را خوش نداشته باشید.»[1]

یک رمانس دانشگاهی مرگبار واگویه های شبانه مردی است که چیزی به مرگش باقی نمانده است. روایت اصلی در لابه لای خرده روایت های بی شمار گم می شود و از این لحاظ خواننده بدون این که قصه اصلی را به درستی و کمال دریافت کند با بیشمار تم و داستان و رایت رو به رو می شود.

یک رمانس دانشگاهی مرگبار داستان مردی است که مرگ خود را نزدیک می بیند و از این جهت خود را در اتاقی دربسته محبوس می کند تا خاطرات خود را به یاد آورد و بنویسد. وی هر روز و هر شب دست به قلم می برد و از آنچه به ذهنش می رسد یادداشت برداری می کند. طنز و هجوی که گاه نثر داستان را در بر می گیرد به هیجان داستان می افزاید و خواننده را تا پایان این واگویه ها همراه خود می برد. راوی داستان درواقع از دیر رسیدن لحظه مرگش و انتظار کشنده ای که برایش غیر قابل تحمل شده است شروع می کند به شمارش معکوس و این شمارش معکوس را به یاری نوشتن به سرانجام می رساند. راوی خاطرات بی شماری از زندگی و مخصوصا دانشگاه خود به یاد می آورد و همه را در یک پازل درهم می چیند.

نویسنده درباره رمان خود می گوید: این داستان در فضایی سوررئال یا فراواقعی اتفاق می‌افتد و راوی آن خاطرات گذشته خود را به ویژه در محیط دانشگاه و با شخصیت‌های آن محیط بازگو می‌کند.

نویسنده درباره رمان خود می گوید: این داستان در فضایی سوررئال یا فراواقعی اتفاق می‌افتد و راوی آن خاطرات گذشته خود را به ویژه در محیط دانشگاه و با شخصیت‌های آن محیط بازگو می‌کند

سعیدنیا درباره انتخاب نام این رمان توضیح می دهد: برای انتخاب نام کتاب خیلی مردد بودم. گزینه‌های زیادی داشتم اما به این نتیجه رسیدم که نام «یک رمانس دانشگاهی مرگبار» بهتر تم اصلی داستان را نشان می‌دهد. رمانتیک بودن داستان‌ها، بیان خاطرات دوران دانشگاه در این نام مشخص شده است و علاوه بر آن مرگ که یکی از تم‌های بنیادی اثر است به خوبی در نام بیان شده است.

یک رمانس دانشگاهی مرگبار حاوی شصت و شش قسمت است که هر کدام یک شب راوی را شامل می شود. راوی در قسمت شصت و ششمین بخش می نویسد شاید این شب نامه ها را اعتراف بگذارم یا گزین گویه های یک محتضر شمارش معکوس یا اقامت در شکم نهنگ در این بخش راوی با خود درگیر است که شب دارد به پایان می رود و مرگش هنور فرا نرسیده است. راوی تا زمانی که قلم را زمین نگذاشته است هنوز به زندگی ادامه می دهد. و در نتیجه این رمان بدون مرگ راوی به پایان می رسد . چون تنها چیزی که از نوشتن دریافت می شود زندگی است که هنوز در دست های راوی در جریان است در سطر پایانی داستان می خوانیم. تا تاول و خواب و روشنایی یا ابدی یا مانی یاد  داشت و قلم زمین و خواب. و به این ترتیب داستان به پایان می رسد اما نمی دانیم داستان راوی اخر الامر به پایان رسیده است یا خیر. ما هر گز در نخواهیم یافت راوی به مرگ می رسد یا زنده نجات پیدامی کند و به روز دیگری چشم باز می کند.

یک رمانس دانشگاهی مرگبار داستان متفاوت و عجیبی است که خواننده را بسیار به خود درگیر می کند .این داستان با روایت تازه و بدیع اش یکی از رمان های خوبی است در این سال ها به چاپ رسیده است.

« زن مرحومه ام زیبا و با هوش نبود اما بسیار ثروتمند بود. بدون تردید، عاقلانه ترین تصمیم زندگی ام، ازدواج با او بوده است. اگر به تنبلی و بیکارگی دار و دسته مذکری شامل من، تامس رجینالد مکداک ایرلندی، کولای استرالیایی، تنبل آفریقایی و ابلومف روسی باشید، و فاقد حتی ذره ای میل و مهارت برای کسب درآمد، و در عین حال برنامه ای هم برای مرگ بر اثر گرسنگی نداشته باشید، آنگاه عاقلانه ترین تصمیم زندگی تان با عاقلانه ترین تصمیم زندگی من حکم دو نیم یک سیب خواهد داشت...»[2]

پی نوشت:

[1] صفحه 76 کتاب

[2] پشت جلد کتاب

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان