کارخانه واژهسازی فرهنگستان و زبان کوچهوبازار
وقتی 6هزار کلمه خارجی در گفتار روزمره ایرانیها جا میگیرد
کافی است تنها یک روز بهجای واژههایی همچون آپارتمان، بالکن، آکواریوم و فلاشتانک واژههای مصوب فرهنگستان زبان فارسی را در یک آگهی فروش خانه استفاده کنیم: «یک کاشانه 70متری، با دو ایوانگاه و مجهز به آبزیدان و آبشویه فرنگی به فروش میرسد.» قطعا این آپارتمان تا ماهها و ماهها باید در انتظار یک مشتری بمانند. شاید برای اینکه مردم عادی فکر میکنند که این آگهی مربوط به دوره تاریخنویسی بیهقی است یا اینکه دست آخر اگر صاحبخانه خوششانس باشد یک فرهنگنویس یا زبانشناس این آپارتمان را میخرد.
روزانه ششهزار واژه خارجی در زبان فارسی روزمره ردوبدل میشود و هر روز صدهزار واژه خارجی جدید وارد زبان فارسی میشود، در بهترین حالت سه واژه در شورای واژه گزینی فرهنگستان زبان تصویب میشود. واژهگزینیهایی که اغلب همراه با تاخیر هستند و پس از ورود یک کلمه کاربردی به زبان فارسی، فرهنگستان پس از مدتی در جستوجوی معادل فارسی برمیآید، معادلهایی که تا راهیافتنشان به زبان مردم کوچهوبازار فرسنگها فاصله وجود دارد.
فرهنگستان زبان بهتازگی برای چندین واژه کاربردی خارجی معادلهایی فارسی در نظر گرفته است، معادلهایی که بهنظر نمیتوان امیدوار بود بهاینزودیها جایگزین شوند. یکی از این واژههای جدید استفاده از کلمه «رخنما» بهجای «پروفایل» است. همچنین بخش دیگری از این واژههای جایگزین عبارتند از: «فستفود»: «غذافوری»، «کنسل»: «لغو»، «لوگو»: «نشانواره».
این در حالی است که اغلب نویسندگان و اندیشمندان ایرانی که دستی بر قلم دارند، هر یک شیوهای خاص در نگارش خط فارسی پی گرفتهاند که بهخودیخود خالی از لطف نیست. در این سالها شاعران و نویسندگانی همچون ابوالحسن نجفی، نجف دریابندری، زندهیادان احمد شاملو و هوشنگ گلشیری علاوه بر شیوههای متفاوت و درعینحال بیغلط واژه گزینیهای جذابی را هم در داستانها شعرها و مقالاتشان ارائه کردهاند که هرگز مورد انتقاد قرار نگرفت و خالی از لطف هم نبود، شاید دلیل این جذابیت بحث نوآوری در این واژهها بود و اینکه هیچ اجباری در استفاده از این لغات برای دیگرانی که با آن برخورد میکردند. این در حالی است که در رسانههای دولتی همچون تلویزیون با اصرار عجیبی سعی میشود از واژههای جایگزینی همچون بالگرد بهجای هلیکوپتر، رایانه به جای کامپیوتر، پایانه بهجای ترمینال، یارانه بهجای سوبسید استفاده شود، جایگزینهایی که شاید بدون اغراق باید گفت بهجز واژه حیاتی یارانه هیچیکشان به زبان روزمره مردم راه نیافتهاند.
هوشنگ مرادیکرمانی، نویسنده محبوب و عضو فرهنگستان زبان فارسی، چندی پیش در نشستی درباره اهمیت واژهگزینی در فرهنگستان زبان گفت: «پاسداشتن و تقویت زبان فارسی بهمعنای طرد و نفی سایر زبانها نیست لیکن باید هوشیار باشیم؛ زیرا روزانه حدود 100واژه خارجی وارد زبان فارسی میشود و این خود زنگ خطری برای زبان ما محسوب میشود. اگر زبان فارسی ضعیف شود، بهتبع آن فرهنگ هم ضعیف خواهد شد ولی هماینک فرهنگستان زبان فارسی سعی دارد با این پدیده جهانی مقابله کند. کارنامه فرهنگستان زبان فارسی بسیار مطلوب است و توانسته است واژههای فارسی را بین مردم رواج دهد که از جمله آنها میتوان به ترویج واژگان پیامک، دورنگار و آسانبرد بهجای اس.ام.اس، فاکس و آسانسور اشاره کرد. جایگزینکردن واژههای فارسی بهجای واژههای خارجی همچنان ادامه خواهد داشت و سعی ما بر این است که از این طریق از هجوم واژههای خارجی به زبان شیرین فارسی جلوگیری کنیم» گاهی این واژهسازیها در همان کوچه و خیابان و بیحضور فرهنگنویسان انجام میشود. پیش از اینکه وسیله موردنظر به فهرست انتظار شورای واژهسازی اضافه شود، پشت ویترین فروشگاههای لوازم برقی مینویسند: «مزاحمیاب تلفنی رسید.»
واژه منفی مزاحمیاب بهجای ID Caller شاید از نگاه هر زبانشناسی عجیب جلوه کند، اما مردم کوچهوبازار بهدلیل ریشههای روانی زنگهایی که پشت آن هیچ صدایی نبود در یک تصمیم ازپیش تعییننشده مزاحمیاب را انتخاب کردند و احتمال اینکه واژه ساخت فرهنگستان جایگزین شود، بسیار کم است. از سوی دیگر این تاخیر در ابلاغ واژههای فارسی سبب میشود که بعد از مدتی همان واژه بیگانه با زبان مردم گره بخورد و هرگز کسی به جای آباژور از «نورتاب» استفاده نکند. هرچند که این استفاده نکردن ربطی به خوشآوایی یا عدم آن ندارد؛ زیرا که سالها پیش وقتی وسیلهای به نام پروژکتور به ایران آمد واژههای هم خانواده «نورتاب» برایش ابداع شد و حالا «نورافکن» برای ما عجیب نیست. بعضی از صاحبنظران معتقدند، بسیاری از واژههایی که از سوی این نهاد تولید میشوند با بیتوجهی به لحن و آوای زبان مردم کوچه و بازار و تنها با تکیه بر قواعد و صرفونحو ساخته میشوند و بهدلیل ناهمخوانی با زبان روزمره هرگز با این زبان پیوند نمیخورند.
بسیاری از صاحبنظران این حوزه معتقدند تا زمانی که این واژهها به نحو و دستور زبان فارسی لطمهای وارد نکنند نباید زیاد نگران بود. یکی از این چهرهها حسن انوشه است. انوشه با اشاره به همین نکته گفته است: «خوشبختانه بعضی از اعضای فرهنگستان زبان هم در این عرصه خوشذوق هستند و همین مسئله باعث میشود که بعضی از واژههای پیشنهادی فرهنگستان بهراحتی با زبان مردم گره بخورد. از طرفی ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم وقتی همه دنیا از واژه پیتزا برای یک نوع غذا که در اصل ایتالیایی است مردم ما بگویند کشلقمه یا وقتی در همه کشورهای دنیا کامپیوتر رواج دارد، چرا باید تاکید کنیم که این وسیله رایانه است. انگار که ما دست به یک ابداع زدهایم، کامپیوتر را وامدار همانهایی هستیم که این واژه در زبانشان معنا دارد. از طرفی معتقدم زبانی که فقط به واژههای خودش تکیه کند، از بین میرود، با این اوصاف تکلیف وام واژه چه میشود؟ لیتوانی یا مصر فرسنگها با ایران فاصله دارد، اما در زبان لیتوانی 50 واژه فارسی در گفتار روزمره استفاده میشود؛ وام واژه یعنی همین. من شخصا معتقدم مردم واژهها را با آروارههای خودشان میسازند و اعضای فرهنگستان زبان فارسی باید این نکته را در نظر بگیرند. بههرحال باید در نظر گرفت که مردم در گفتوگوهای عادی و روزانهشان آنقدر درگیر زندگی روزمره هستند که دیگر فرصتی برای پاسداری از زبان ناب فارسی نمیماند. بعد هم بهتر است کمی دست از تعصب برداریم. در زبان فارسی ما چندهزار واژه عربی داریم که تا امروز آسیبی به این زبان وارد نکردهاند، اما معتقدیم واژههای فرنگی زبان فارسی را نابود میکنند.»
غلامعلی حدادعادل، رییس فرهنگستان زبان فارسی، هرچند وقت یکبار از تریبون مجلس به نمایندگان تذکر میدهد که از واژههای فارسی استفاده کنند. از طرفی تلویزیون جمهوریاسلامی ایران نیز سعی میکند که این واژههای مصوب را در برنامههایش بگنجاند. این واژهها درخبرها و برنامههای رسمی طبق مصوبات فرهنگستان زبان فارسی بهکار میرود و به فاصله چند دقیقه بعد در سریالهای تلویزیونی، درست برخلاف خبرها، بهجای واژه «پایانه»، قهرمان سریال به «ایستگاه» میرود.
با این حال، رسانه قدرتمند تلویزیون هم تا امروز در این زمینه موفق عمل نکرده است و گاهی رنگوبوی تاکید و اجبار در استفاده از این واژهها به چشم میخورد، اما درست در نقطه مقابل واژهسازی، سریالهای طنز تلویزیونی میتوانند واژهای را آنچنان وارد فرهنگ گفتوگوهای روزمره کنند که استاد دانشگاه به شاگردی که در طلب نمره قبولی است بگوید: «بس کن، پسر این قدر پاچهخواری نکن.» انگار، درست جای این واژه در فرهنگ عامیانه و روزمره خالی بود و بهراحتی یک سریال تلویزیونی آن را به مردم هدیه کرد.
منبع: روزنامه بهار- هلیا آبادی