تبیان، دستیار زندگی
انقلاب دیجیتالی و اینترنتی در دهه 1990، به موج تغییرات نهادی شدت بیشتری بخشید، فرهنگ و سنت شفاهی و چاپی جای خود را به تکنولوژی‌های پیچیده و جدیدی داد که بسیاری از عرصه‌های زندگی بشری، خاصه نهادهای اجتماعی سنتی را دگرگون نمود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روش نوین شستشوی مغزی!


انقلاب دیجیتالی و اینترنتی در دهه 1990، به موج تغییرات نهادی شدت بیشتری بخشید، فرهنگ و سنت شفاهی و چاپی جای خود را به تکنولوژی‌های پیچیده و جدیدی داد که بسیاری از عرصه‌های زندگی بشری، خاصه نهادهای اجتماعی سنتی را دگرگون نمود.

شستشوی مغزی

امروزه رسانه‌ ها با اشاعه این سوء فرهنگ‌ ها و تحمیل نرم آن به فضای جامعه به عنوان یک فرهنگ نوین و غالب؛ شخصیت، رفتار، صحبت ‌ها، تناسب اندام و حتی نوع پوشش مدل‌ ها و سوپراستارها را به عنوان نمونه ‌های برتر به جامعه مخاطب خود ارائه می ‌کند. رسانه به گونه ‌ای اعجاب ‌آور و باورنکردنی به القای نظر خود بر بیننده می ‌پردازد و در این‌ راه، از تمام توان خود در هر زمینه‌ ای کمک می‌گیرد. گاه این زمینه می‌تواند تبلیغات غذایی و پوشاک باشد و گاه برنامه ‌ای کامل از فرش قرمز پیش از یک رویداد بزرگ سینمایی دنیا. هرکدام از این زمینه‌ ها به تبع جمعیتی که با خود درگیر می ‌کند، بستر بروز در انواع مکتوب تا مجازی رسانه را برای خود فراهم می ‌بیند. این تنوع بسترها به طور بالقوه، خود عاملی مهم در افزایش احتمال تاثیرگذاری سوءفرهنگ‌ها بر تفکر انسان خصوصا نوجوانان است.

رسانه؛ مدل‌ هایی را که تناسب ظاهری و عاریتی آن‌ ها که اکثرا ماحصل انواع جراحی ‌های مختلف است به زنان جامعه بشری ارائه می‌کند و باعث می‌شود که تفکر زنان، مطیع آموزه‌های تبلیغ شده در این رسانه‌ها گردد. این تبلیغات، چنین به زنان خصوصا دختران نوجوان می‌آموزد که زیبایی و ترکه‌ای بودن اندام بسیار ارزشمندتر از شخصیت باوقار و روح قوی است. این مدل سازی رسانه‌ای نوجوانان را آن‌چنان تحت تاثیر قرار می ‌دهد که حاضر است برای نزدیک شدن و حتی تبدیل شدن به آن فرد، خود را دچار انواع رژیم ‌های غیرطبیعی و شیمیایی نموده و وجودشان را به تیغ جراحان بسپارند تا چیز دیگری را به عاریت بگیرند.

در این راستا انقلاب دیجیتالی و اینترنتی در دهه 1980، به موج تغییرات نهادی شدت بیشتری بخشید، فرهنگ و سنت شفاهی و چاپی جای خود را به تکنولوژی‌های پیچیده و جدیدی داد که بسیاری از عرصه‌های زندگی بشری، خاصه نهادهای اجتماعی سنتی را دگرگون نمود

در این میان نهاد خانواده، مثال مشخص و بارزی برای توضیح نهاد اجتماعی است، دوام و بقای جامعه انسانی به دوام و بقای خانواده وابسته است و با رفتن هر یک از افراد از صحنه‌ ی اجتماع، این نهاد همچنان پا بر جا می‌ ماند. علاوه بر این‌ها؛ خانواده به عنوان قدیمی ‌ترین نهاد اجتماعی، علاوه بر ویژ‌گی‌های عمومی نهادها، مانند هر نهاد دیگری، یکسری کارکردهای ویژه و خاص خود را هم  دارا می باشد. خانواده، فرد را به ساخت اجتماعی بزرگ‌تر ربط می‌دهد و اجتماع فقط زمانی به حیات خود ادامه می دهد که خواسته‌ها و نیازهای آن برآورده شود؛ با این تفاسیر باید پذیرفت که آسیب دیدن نهاد خانواده به دلیل پیوند ذاتی و دوسویه‌ای که با جامعه دارد به همان نسبت باعث تاثیرگذاری بر جامعه و اجتماع خواهد شد.

خشونت

در این راستا انقلاب دیجیتالی و اینترنتی در دهه 1980، به موج تغییرات نهادی شدت بیشتری بخشید، فرهنگ و سنت شفاهی و چاپی جای خود را به تکنولوژی‌های پیچیده و جدیدی داد که بسیاری از عرصه‌های زندگی بشری، خاصه نهادهای اجتماعی سنتی را دگرگون نمود. همچنین به دنبال ظهور رسانه‌ های نوین که غیر متمرکز و متنوع هستند، سیستم‌های چند رسانه‌ای هم در دهه 1990 امکان‌پذیر شد. ظهور ماهواره‌، اینترنت، سیستم‌های ارتباطات الکترونیکی و... الگوهای اجتماعی-فرهنگی خاص خود را در جوامع مختلف به دنبال داشت؛ که به نوبه‌ی خود، نهاد دیرپای خانواده را هم دستخوش تغییرات جدید خود ساخت.

مۆسسه ی "روان ‌شناسان آمریكا" در یکی از گزارشات خود چنین آورده است: "به طور متوسط، كودكان قبل از اتمام دوره‌ ی دبستان؛ نزدیک به  8000 قتل و صدهزار عمل خشونت ‌آمیز دیگر را در تلویزیون مشاهده می‌ کنند." این رقم تا زمانی كه این كودك به سن 18 سالگی برسد، دو برابر می ‌شود. در عصر حاضر، كودكان میزانی از خشونت و دعوا را می ‌بینند كه در گذشته، فقط توسط عده‌ ی كمی از افسران پلیس و مستخدمان ارتش مشاهده می ‌شد. مشاهده تصاویر خشونت آمیز فراتر از تصور، در ابتدا باعث نهادینه شدن خشونت در فرد و سپس موجب رفتار تهاجمی فرد در خانواده و میان همسالان خواهد شد.

این تبلیغات، چنین به زنان خصوصا دختران نوجوان می‌آموزد که زیبایی و ترکه‌ای بودن اندام بسیار ارزشمندتر از شخصیت باوقار و روح قوی است

کودک در سنی از جامعه ‌پذیری است که از الگوهای ارائه شده تاثیر می‌ پذیرد و به دلیل ضعف جنبه‌ ی تجزیه و تحلیل و نگاهی تفسیری در ذهن کودک در مرحله بعد به تقلید از کاراکترهای خشونت ‌آمیز می ‌پردازد  و اگر جامعه و خانواده در این روند به ارتقای سطح آگاهی کودک نپردازند و وی را در این بی راهه رها سازند با بحرانی عظیم روبرو خواهند شد که رفع آن گاها غیر ممکن می شود.

فراوری : آزاده مرنی

بخش ارتباطات تبیان


منابع: گرداب / ویکیپدیا / وبلاگ سنگر بیداری