چگونگی مقاومت درجنگ تحمیلی اقتصادی
واقعیت این است که ما در حوزههای اقتصادی با یک چالش جدی برخورد کردهایم؛ بنابراین نباید شک کرد و این امر قابل پوشش و اغماض نیست که هم اکنون در حوزههای خارجی، بدخواهان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به صورت روشن و صریح اعلام کردهاند که در این حوزه با ما در جنگ هستند و هر کاری که از دستشان برمیآید، برای تحت فشار قرار دادن حوزه اقتصاد، انجام میدهند. البته این کار را نیز شروع کردهاند.
این را یک فعال کوچک بخشخصوصی و یک فرد سیاستگذار بزرگ نیز به درستی متوجه میشود؛ بحث این است که آیا این کار تازه شروع شده و غیرمترقبه است یا خیر؟ از روز اولی که انقلاب اسلامی شکل گرفته، آنها متوجه شدهاند که جریانی که اتفاق افتاده است، مغایر با اهداف آنها است و باید با آن مقابله کنند. تمامی تدابیری که دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران به کار بستهاند، چاشنی تحریم را به دنبال داشته است و مقوله تحریم؛ بار اولی نیست که ما با آن روبرو هستیم؛ ولی در دوره جدید بعد از تجربه تمامی آن دورههای مختلف، آنها اختصاصا حوزه اقتصاد را اصل قرار دادهاند.
در زمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حوزههای نظامی اصل بود؛ اما هم اکنون حوزه اقتصاد اصل است و با ابزارهای اقتصادی همچون ارز، پول، شبکه بانکی، بیمه، حمل و نقل و گشایش اعتبار و بروز مشکل در آنها، تحریمها را طراحی و برنامهریزی کردهاند، بنابراین ما در یک جریان تاریخی هستیم که حتما نیز به اندازهای که دشمنان در این مقوله فشار و تنظیم امور کردهاند؛ باید با آن مقابله کنیم.
بحث سر این است که آیا این فشاری که بر اقتصاد ایران وارد شده است، آنها را به هدف میرساند یا آنچنان است که اساس همه چیز ما را به هم میریزد؟ پاسخ منفی است. اما موضوع این است که آنها با این هدفی که شروع کردهاند و با این جنگی که با ابزار اقتصادی بر علیه ایران طراحی شده است، نمیتوانند به اهداف برسند؛ اما این یک درگیری است که هر دو طرف باید برای خود تنظیم امور کنند.
دشمنان در این عرصه، با برنامهریزی حرکت میکنند و برای ثانیه به ثانیه خود برنامه دارند، در حالیکه ما هنوز احساس درگیری را نداریم. این در حالی است که ایران، تجربه نظامی و جنگ را دارد ولی تجربه جنگ اقتصادی را به مفهوم فعلی نداشته و در حال تمرین است. در حالیکه باید خود را آماده کنیم.
هم اکنون در جنگ تمام عیار اقتصادی، یک طرف میز ایران و یک طرف دیگر، 6 کشور تاثیرگذار دنیا حضور دارند. بنابراین در درون کشور نیز باید جمعبندی در این ستاد مشترک شکل گیرد و نهاد فراقوایی که به این منظور تشکیل میشود، کار را فرماندهی کند
در این شرایط، اولا باید قبول کنیم که جنگ تمام عیار اقتصادی با ایران شکل گرفته است. اگر این را قبول کردیم، بقیه مسائل نیز حل خواهد شد، همانطور که وقتی دشمنان در آغاز 8 ساله جنگ تحمیلی، وارد مرز ایران شدند، مشخص شد که جنگ شروع شده است و به همین دلیل، همه بسیج شدند و سیاست جنگی بر کشور قالب شد، یعنی اقتصاد، اقتصاد جنگی، مجلس؛ مجلس جنگی و دولت، دولت جنگی شد و در عین حال، قوانین شرایط جنگ نیز بر کشور حاکم شد. یعنی در شرایط جنگ، همه امکانات کشور قانونیی، غیرتی و ملیتی باید در مسیر جنگ بسیج میشد؛ در حالی که هم اکنون در مقابل این جنگ تمام عیار اقتصادی، این موضوعات مدنظر قرار نگرفته است، بنابراین باید بدانیم که دشمنان، تمام قد در حوزه اقتصاد با ما درگیر هستند و ما باید با تمام قد، در صحنه حاضر شویم. این ظهور تمام قد در صحنه، الزامات و شرایطی دارد که یکی از آنها، این است که همه قبول کنند که جنگ است.
جدای از بحث جنگ در این حوزه، باید به این نکته توجه داشت که اقتصاد ایران هم اکنون دو زاویه دارد؛ اول اینکه تهدیدی در حوزه اقتصاد با ما همراه شده است و باید با آن روبرو شویم. زاویه دیگر، اهدافی است که در حوزه اقتصاد همچون برنامه پنج ساله وجود دارد. بنابراین بخشی از این حوزه سلبی و بخش دیگر، ایجابی است که باید به اهداف دست یابیم، ضمن اینکه رشد 8 درصدی و اول شدن در منطقه، رفاه، آسایش و رشد بنیانها نیز در دستور کار است.
بنابراین درحوزه اقتصاد، با دو هدف کلان جدی روبهرو هستیم که یکی رسیدن به اهداف چشمانداز و یکی دفع تحریم است که لازمه این دو هدف، این است که اقتصاد اولویت اول نظام شود. البته این اولویت چه در قالب تهدید و چه در قالب اهداف، باید مدنظر قرار گیرد؛ به این معنا که اگر حوزههای مدیریتی و حاکمیتی کشور اعم از حوزه سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در نظر گرفته شود، روزی نیروی پیش برنده حوزه نظامی و امنیتی بوده است که نمونه آن 8 سال جنگ تحمیلی علیه ایران است که پرچم کشور به دست نظامیها بوده است.
همچنین در مقطعی از زمان نیز، پرچم کشور به دست حوزه سیاسی و سیاسیون بوده است و هم اکنون نیز، ضرورت مقابله با تهدید این است که نیروی پیشبرنده حوزههای حاکمیتی، باید نیروی اقتصادی باشد به این معنا که اگر قبول کردیم که حوزههای دیگر با هماهنگی حوزههای اقتصادی پیش روند، به امنیت، اهداف سیاسی و فرهنگی هم دست خواهیم یافت. پرچم باید به دست اقتصادیون باشد و برای رسیدن به اهداف سیاسی، فرهنگی و امنیتی باید پرچم را به دست حوزه اقتصاد داد. اگر این را قبول کردیم، آنگاه همه تدابیر، سیاستها و اولویتبندی در حوزه اقتصاد متمرکز میشود و اگر تدبیر سیاسی نیز صورت گیرد، با اولویت اقتصادی این تدبیر ساماندهی خواهد شد و این یکی از ضروریات کار است.
یک ضرورت دیگر این است که این حوزه، احتیاج به خطوط قرمز دارد، یعنی باید حوزه اقتصاد به دلیل قرار گرفتن در معرض تهدید، خطوط قرمزی داشته باشد، همانطور که در شرایط جنگی، هر کس اختیار ندارد هر کاری را انجام دهد، همه باید در حوزه جنگ اقتصادی مراقب رفتار خود باشند و حرکت مغایری را صورت ندهند.
در شرایط جنگ اقتصادی، هر کس با حسن نیت یا سوء نیت حق ندارد که از این خط قرمزها عبور کند، همانطور که در جنگ نیز، افسران حوزه عملیاتی حق ندارند که از فرمان کلی سرپیچی کنند. این حوزه، به افسران عملیاتی و برنامه اجرایی نیاز دارد و هر افسر باید حدود را رعایت کند؛ بنابراین این حوزه، حوزه ویژهای است و خطوط قرمز دارد و تدابیر ویژهای متناسب با این حوزه نیاز دارد.
الزام دوم این است که چون این حوزه، برآیند همه عوامل تاثیرگذار در کشور اعم از مردم، دولت، مجلس، قوه قضاییه، حوزه و دانشگاه است، ضرورت دارد تا یک انسجام ملی در کار صورت گیرد؛ چراکه اگر وحدت و انسجام در حوزه اقتصاد نباشد، در مقابل تهدیدها نمیتوان مقاومت کرد و به اهداف رسید؛ بنابراین الزام قطعی و جدی که لازم است؛ انسجام در حوزه مسائل اقتصادی است و همه قوای سه گانه، تاثیرگذاران، نخبگان و حتی رسانهها، همه باید در حوزه اقتصاد منسجم و با یک دید هماهنگ پیش روند. بر این اساس باید، یک ستاد عملیاتی تشکیل شود که شمول آن بر همه حوزهها باشد. به این معنا که یک ستادی تشکیل شود تا تمام حرکات را در جنگ در مقابل دشمنان به نحو هماهنگ پیش برد؛ همانطور که در جنگ، یک ستاد فرماندهی کل وجود دارد در این جنگ تمام عیار اقتصادی نیز باید این ستاد مشترک شکل گیرد.
هم اکنون در جنگ تمام عیار اقتصادی، یک طرف میز ایران و یک طرف دیگر، 6 کشور تاثیرگذار دنیا حضور دارند. بنابراین در درون کشور نیز باید جمعبندی در این ستاد مشترک شکل گیرد و نهاد فراقوایی که به این منظور تشکیل میشود، کار را فرماندهی کند. بر این اساس، پیشنهاد این است که برای اداره امروز اقتصاد و همه اهداف آن، سایر حوزهها اعم از سیاسی و فرهنگی باید کار خود را با محوریت اقتصاد پیش برند، ضمن اینکه ستاد فراقوایی مثل شورای امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی، تشکیل شود که در آن، از همه تاثیرگذاران حضور داشته باشند و با یک فرماندهی واحد، تاثیرگذاری داشته باشند.
واقعیت این است که این حالت و این اقتضاء، تدابیر خاص خود رامیخواهد و با تدابیر عادی نمیتوان کار ویژه صورت داد؛ ضمن اینکه افسران عملیاتی نیز باید متناسب با این شرایط انتخاب شوند، چراکه افسران عادی نمیتوانند ادارهکننده شرایط غیرعادی باشد اما متاسفانه هم اکنون این طور نیست. به هر صورت در اقتصاد جنگی، باید شرایط انضباط جنگی حاکم باشد، دادگاهها نیز صحرایی است و با ویژگی خاص خود، کار را پیش میبرد، این در شرایطی است که انضباط دوران ویژه باید بر کشور حاکم باشد. باید قبول کرد که امروز شرایط و اقتضائات کشور به گونه ای است که باید با دید و زاویه نیروهای اقتصادی، کشور را پیش برد، الان حوزه تهدید و رسیدن به اهداف اقتصادی است که هر دو این حوزه، میطلبد که نگاه به مسائل با دید و ابزار اقتصادی باشد. تحقق اقتصاد مقاومتی نیز در گرو میدان دادن به فعالان اقتصادی است. امروز در حوزه اقتصاد در یک شرایط ویژه هستیم که برای مقام معظم رهبری، خبرگان، دولت و دستگاه های قانونگذار و نیز آحاد مردم این ویژگی مشخص است؛ از این رو، تشخیص این فضا مهم است و برای شناخت بهتر آن و چگونگی برخورد در این فضا، باید برنامه، تدبیر و سیاست مشخص وجود داشته باشد.
فضای فعلی تحت تاثیر عوامل داخلی، خارجی و اقتضائات جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است. عوامل خارجی، عواملی است که از ابتدای انقلاب همواره با ایران در ستیز بوده و همواره با این نظام در تقابل بوده و هستند و شاید هم خواهند بود. دشمنان سعی دارند مردم را از حکومت و نظام آزرده کنند و نشاط را از آن بگیرند و از این رو است که برنامههای خود را روی تحقق این موضوع متمرکز کردهاند. در حوزه اقتصاد هم به دنبال آن هستند تا منافذ و گلوگاههای اقتصاد کشور را ببندند و به همین دلیل است که مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با کارگزاران کشور، تاکید کردهاند باید واقع نگر بود، بنابراین این فرصت برای بخش خصوصی فراهم شده است تا به دور از هرگونه اضطراری، واقعیات امروز اقتصاد و تولید کشور را بیان کند. با واقعیتنگری است که میتوان راه درست را تشخیص داد و به پیش رفت؛ بنابراین امروز باید به صراحت قبول کرد که دشمن حمله کرده است.
متاسفانه هنوز وجدان برخی سیاستمداران و سیاستگذاران کشور در مقابل تهدیدی که امروز دشمنان در اقتصاد پیش روی ایران قرار دادهاند، بیدار نشده است؛ در حالیکه برخی میخواهند با اهداف، منافع شخصی و گروهی و با ابزارهای عادی و زمان غیر ملتهب مسائل را آرام و به راحتی حل کنند
متاسفانه هنوز وجدان برخی سیاستمداران و سیاستگذاران کشور در مقابل تهدیدی که امروز دشمنان در اقتصاد پیش روی ایران قرار دادهاند، بیدار نشده است؛ در حالیکه برخی میخواهند با اهداف، منافع شخصی و گروهی و با ابزارهای عادی و زمان غیر ملتهب مسائل را آرام و به راحتی حل کنند و این عدم درک صحیح از شرایط موجود است. در این میان نظام بانکی باید حمایتهای لازم را انجام دهد، زمینه برای حضور نخبگان و صاحبنظران بدون در نظر گرفتن اختلافات وجود داشته باشد. حوزه اقتصاد، ادبیات، فرمول و افراد خاص خودش را دارد، نمیتوان مسائل اقتصادی را با روشهای غیراقتصادی حل و فصل کرد. باید میدان را برای همه کسانی که اهل باشگاه اقتصاد هستند، باز گذاشت. علاوه بر این بی ثباتی نرخ ارز هم در این بازار یکی از ابزار تهدیدهای خارجی است. این بی ثباتی بخش عمدهای از اقتصاد را دچار تلاطم می کند و این تلاطم، اکنون در زمزمه هایی که در مجلس شورای اسلامی با عنوان ارز چند نرخی مطرح می شود، نمود یافته است. از آن سو، بانک مرکزی، اعمال سیاست چند نرخی را تکذیب میکند؛ در حالی که وزارت صنعت، معدن و تجارت در صدد اجرای این طرح است. باید در شرایط حاضر و با سنجیدن اقتضائات کنونی به سمت یک نرخ همگن و متناسب حرکت شود تا نرخهای متفاوت ارز در کشور از بین برود.
یحیی آل اسحاق/ رئیس اتاق بازرگانی تهران
بخش اقتصاد تبیان