چقدر دیگران خوشبختند!!!
هر انسانی با مراجعه به فهم و عقل خود می تواند این حقیقت را درک کند که « امید و آرزو داشتن» از جمله ی مهمترین عواملی است که می تواند نقش مهمی را در حرکت دادن چرخ پیشرفت زندگانی ایفا بکند.
درست است که منشأ آمال و آرزوها، از ضعف و ناتوانی خود انسانها سرچشمه می گیرد، که در اثر نرسیدن به امور مورد علاقه خود، آن علاقه به صورت آرزو در می آید، اما خیلی از مواقع هم این آرزو ها و تمنیات، از روح سالم و بلند اشخاص سرچشمه می گیرد، که در واقع با امید به آینده، استارت حرکت و تلاش و عامل سعادت و خوشبختی خود را رقم می زند.
سوالی که ممکن است در اینجا مطرح شود اینست که؛ نگاه اسلام و روایات اسلامی به آرزو کردن و أمل، آیا نگاهی مطلوب و پسندیده است؛ یا نگاهی مذموم و مورد نکوهش؟
مقدمتاً باید بگوییم: آرزوها و آمال، می تواند به دو صورت انجام شوند:
یکی آرزوهای کاذب و منحرفی که هیچ گاه شخص به آنها دست نمی یابد؛ که در واقع غفلت و بدبختی اشخاص را به همراه دارند. آرزوهایی همچون؛ عمر جاودان و مال و ثروت کذایی داشتن و ...
و دیگری، آرزوهای سالم و صادق که سعادت و خوشبختی شخص را به همراه دارد؛ همچون داشتن علم و تقوا و...
با حفظ این مقدمه باید گفته شود که؛ در دین مبین اسلام، به هر دو دسته از این آرزوها اشاره شده است.
اول: دسته ای که در روایات و متون اسلامی، از آنها به، طول أمل و آرزوهای طولانی تعبیر شده است. و این عمل ، خطرناک ترین آفت برای انسان شمرده شده است.
زیرا این نوع از آرزوها، علاوه بر اینکه دست نیافتنی هستند، با زیبا جلوه دادن ظاهر خود، موجب فریب خوردن انسان ها می شوند، که نتیجه ای جز افسوس و حسرت را به دنبال نخواهند داشت.
امام علی علیه السلام کثیراً می فرمودند: « أَیُّهَا النَّاسُ... إِنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْقَلْبَ وَ یُكَذِّبُ الْوَعْدَ وَ یُكْثِرُ الْغَفْلَةَ وَ یُورِثُ الْحَسْرَةَ ...[1] ای مردم، بدانید آرزو ، دل را دچار فراموشی می کند، و وعده را دروغ می نمایاند و غفلت را زیاد می كند و موجب حسرت مى شود.»
خدای سبحان در آیات نورانی قرآن کریم، کافران را به خاطراینکه در اثر آرزوهای کذایی، دچار غفلت و فراموشی حق شده بودند، مورد مذمت و نکوهش قرار داده است.
آیاتى از قرآن به طور صریح یا اشاره وار، مۆمنان را از برخى آرزوها بازداشته است.
از ظاهر این آیات استفاده می شود که، آرزو هایی هم چون داشتن ثروت زیاد، واموری که باعث غفلت از یاد خدا و قساوت قلب و ارتکاب معصیت شود، نکوهیده و مورد مذمت است
در آیه 32 سوره نساء مۆمنان از آرزو كردن چیزى كه برخى بندگان به آن برترى یافتهاند، نهى شدهاند: « وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ ... : و زنهار، آنچه را خداوند به [سببِ] آن، بعضى از شما را بر بعضى [دیگر] برترى داده آرزو مكنید .... »
در روایاتى كه سبب نزول این آیه را بیان كردهاند، مواردى از آرزوهاى ناروا بیان شده است. بنابه نقل مجاهد، اُمّسلمه به پیامبر(صلى الله علیه وآله)گفت: اى رسول خدا! مردان به جهاد مىروند؛ ولى زنان نمىروند و ما نصف مردان ارث مىبریم. كاش ما نیز مرد بودیم؛ به جهاد مىرفتیم و به دیگر فضایل مردان نائل مىشدیم. در پى این سخنان، آیه پیشین نازل شد و مۆمنان را از چنین آرزوهایى بازداشت.
« رُّبَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِینَ ، ذَرْهُمْ یَأْكُلُواْ وَیَتَمَتَّعُواْ وَیُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (حجر2و3) :
چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند ، بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو [ها] سرگرمشان كند، پس به زودى خواهند دانست. .»
همچنین در سوره ی مبارکه قصص، می فرماید: وقتی که قارون با تمام جاه و جلال و زیور آلات خود، خارج شد، عده ای آرزو کردند که ای کاش ما هم بهر ه ای از این اموال می داشتیم. ولی همین عده بعد از اینکه عذاب قارون را دیدند، گفتند: روزی بندگان به دست خداوند است، لذا از آرزو هایی که کرده بودند، سخت پشیمان شدند.
«فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاةَ الدُّنیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (قصص 79):
پس [قارون] با كوكبه خود بر قومش نمایان شد كسانى كه خواستار زندگى دنیا بودند گفتند: «اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما [هم] داده مىشد واقعاً او بهره بزرگى [از ثروت] دارد
.»از ظاهر این آیات استفاده می شود که، آرزو هایی هم چون داشتن ثروت زیاد، واموری که باعث غفلت از یاد خدا و قساوت قلب و ارتکاب معصیت شود، نکوهیده و مورد مذمت است.
دوم: امید وآرزو های خیر و سالم است؛که موجب سعادت و خوشبختی انسان می شود.
که در حدیث نبوی، رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، آرزو و أمل را، رحمتی برای امت خود دانسته اند : « الْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی وَ لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا رَضَعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَراً.(2): امید و آرزو، برای امت من رحمت است و اگر امید و آرزو نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمیداد و هیچ باغبانی نهالی نمی كاشت.
قطعا مراد رسول گرامی اسلام از این آرزو، آرزو های طولانی ومنحرف نبوده است.
نقش شیطان در ایجاد آرزوی دراز
براساس آیه 118 و 119 سوره نساء شیطان* تأكید كرده است كه گروهى از مردم را گمراه، ودر دل آنان آرزو ایجاد مىكند: «...و قَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِیبًا مَّفْرُوضًا ، وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّیَنَّهُمْ ...»
عمدهترین كار شیطان ایجاد آرزو در دل [التفسیر الكبیر، ج11، ص50 ] و مشغول كردن آنها به آرزو است.
وقتی که قارون با تمام جاه و جلال و زیور آلات خود، خارج شد، عده ای آرزو کردند که ای کاش ما هم بهر ه ای از این اموال می داشتیم. ولی همین عده بعد از اینکه عذاب قارون را دیدند، گفتند: روزی بندگان به دست خداوند است، لذا از آرزو هایی که کرده بودند، سخت پشیمان شدند
از پیامهاى روشن آیه این است كه انسان پس از گمراهى، زمینه بیشترى براى ابتلا به آرزوها دارد و آرزو، ابزارى شیطانى براى دورنگهداشتن انسان از خداوند و نافرمانى از او است؛ ازاینرو ابتلا به آرزوها مىتواند نشانه سلطه شیطان بر انسان باشد.[راهنما، ج4، ص56]
براساس آیه بعد، شیطان به عدّهاى وعده مىدهد و آنها را به آرزو وامىدارد. آلوسى، وعده و آرزو را قوىترین وسایل شیطان براى گمراه كردن انسان دانسته است.
قرآن کریم میفرماید: برای انسان جز به مقداری که سعی کرده و عمل نشان داده نیست. اساس سعادت بشر در دنیا و آخرت عمل و سعی و کوشش است.
جهان جهان حرکت و تکاپو و فعالیت است، یک قطره و یک ذره بیکار نیست .
ابر و باد و مه و خورشید و فلک و همه چیز در کار و گردش و فعالیتاند، هر کدام در راه خود و مدار خود در حرکتند، انسان هم مثل همه موجودات دیگر مداری و خط سیری دارد و اگر بخواهد به سعادت نائل شود باید مدار خود را طی کند.
معمولا افرادی که از لحاظ روح و روان سالم و با نشاط اند و انحرافی پیدا نکردهاند کمتر به تخیل و به هم بافتن آرزوهای دور و دراز و نامعقول میپردازند، همیشه عملی فکر میکنند و عملی آرزو میکنند .
به عبارتی آرزوهای آنها در جهت همان مداری است که در زندگی دارند، روی بال و پر خیال نمینشینند و آرزوی امور ناشدنی را نمیکنند، ولی افراد ضعیف که مبتلا به بیماری روانی هستند و نشاط عمل ندارند و در وجودشان همت و ارادهای موجود نیست، بیشتر بر مرکب سریع السیر خیال سوار میشوند و با خیالات خود را سرگرم میسازند و کمتر به عمل و فعالیت توجه میکنند و به اصطلاح دینی مبتلا به طول امل میشوند و آرزوهای نامعقول میکنند، همان طوری که افراد ضعیف یک خاصیت دیگر هم دارند و آن اینکه زیاد آه و ناله میکشند، در فکر چاره و اصلاح کار خود نیستند.
پی نوشت ها :
[1]: بحار الأنوار (ط - بیروت) ج75 35
[2]: بحار الأنوار ج74 ؛ ص173
فرآوری: فاطمه محمدی
بخش قرآن تبیان
منابع:
گروه اینترنتی رهروان ولایت
سایت طهور بوک