مرگ و آثار آن در مومن
از سوى خداوند تبارك و تعالى قلم قضا جریان یافته و سعادت و كامیابى را براى اهل ایمان و تقوا و شقاوت و بدفرجامىرا براى دروغگو و متخلف از فرمان الهى، مقرر داشته است.
عن الرضا عن ابیه قال: نعى الى الصادق اسماعیل وهو اكبر اولاده وهو یرید ان یاءكل وقد اجتمع ندمائه فتبسم ثم دعا بطعامه فقعد مع ندمائه وجعل یاءكل احسن من اكله سائر الایام ویحث ندمائه ویضع ایدیهم ویعجبون منه لا یرون للحزن فى وجهه اثرا، فلما فرغ قالوا یابن رسول الله لقد راءینا منك عجبا اصبت بمثل هذا الابن وانت ترى كما ترى. فقال: مالى لا اكون كما ترون وقد جاءنى خبر اصدق الصادقین انى میت وایاكم، ان قوما عرفوا الموت فلم ینكروا ما یحفظه الموت منهم وسلموا الامر خالقهم عزوجل. (1)
امام رضا (علیه السلام) از پدرش نقل مىكند كه وقتى خبر در گذشت اسماعیل به امام صادق (علیه السلام) رسید، حضرت با یاران خود نشسته و آماده صرف غذا بودند. امام لبخندى زد و غذاى خود را طلبید و شروع به خوردن كرد. امام صادق (علیه السلام) در آن روز بهتر از روزهاى دیگر غذا تناول كرد. همچنین یاران خود را بیش از پیش به خوردن غذا تشویق فرمود و برایشان غذا آورد. آنان از اینكه هیچ اثرى از غم و اندوه در چهره امام مشاهده نمىكردند: سخت شگفت زده شده بودند. هنگامىكه از غذا دست كشیدند، به آن حضرت عرض كردند: امروز عمل عجیبى از تو مشاهده كردیم. شما به مصیبت چنین فرزندى دچار شدهاید، اما روحیاتتان مانند گذشته است. حضرت فرمود: چرا اینگونه نباشم، در حالى كه از راستگوترین راستگویان به من خبر رسیده كه من و شما نیز خواهیم مرد. سپس فرمود:
عن الرضا (علیه السلام) عن ابیه (علیه السلام) قال: راءى الصادق رجلا قد اشتد جزعه على ولده فقال: یا هذا جزعت للمصیبة الصغرى وغفلت عن المصیبة الكبرى ولو كنت لما صار الیه ولدك مستعدا لما اشتد علیه جزعك فمصابك بتركك الاستعداد اعظم من مصابك بولدك. (2)
از امام رضا (علیه السلام) از پدر بزرگوارش (علیه السلام) روایت است كه امام صادق (علیه السلام) مردى را دید، بر مرگ فرزند خویش سخت مىنالید. فرمود:اى فلان، براى مصیبت كوچك اینگونه ناله دارى، در حالى كه از مصیبت بزرگ غافل ماندهاى و اگر آن راهى كه پسرت رفته، تو آماده و مستعد طى كردن آن باشى، هیچوقت اینگونه ناله نمىكنى، پس مصیبت آماده نبودن تو براى مرگ بزرگتر از مصیبت فرزندت خواهد بود.
عن یاسر الخادم: قال: سمعت ابا الحسن الرضا (علیه السلام) یقول: ((ان اوحش ما یكون هذا الخلق فى ثلثة مواطن، یوم ولد ویخرج من بطن امه فیرى الدنیا، ویوم یموت فیعاین الاخرة واهلها ویوم یبعث حیا، فیرى احكاما لم یرهاشى دار زنیا. (3)
یاسر خادم مىگوید:
از حضرت رضا (علیه السلام) شنیدم كه مىفرمود: وحشت بارترین مواقع براى این مردم، در سه وقت است:
1 - روز ولادت كه از شكم مادر خارج مىشوند و دنیا را مىبینند.
2 - روزى كه مىمیرند و جهان پس از مرگ و اهل آن عالم را مشاهده مىكنند.
3 - روزى كه دوباره زنده مىشوند، به صحنه قیامت قدم مىگذراند و احكامىرا مشاهده مىكنند كه در دنیا ندیدهاند
.عن على بن الاسباط، عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام) قال: كان فى الكنز الذى قال الله ((وكان تحته كنزلهما (4))) لوح من ذهب فیه:
بسم الله الرحمن الرحیم محمد رسول الله، عجبت لمن ایقن بالموت كیف یفرح، وعجبت لمن ایقن بالقدر كیف یحزن، وعجبت لمن راءى الدنیا وتقلبها باهلها كیف یركن الیها؟ وینبغى لمن عقل عن الله لا یتهم الله فى قضائه، ولا یستبطئه فى رزقه. (5)
از على بن اسباط روایت شده است كه حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
در گنجى كه خداوند در قرآن از آن یاد كرده و فرموده است ((و زیر آن دیوار گنجى براى آن دو برادر بود)) آن گنج، لوحى زرین بوده است كه بر آن نوشته شده بود: به نام خداوند بخشایگر مهربان، محمد (علیه السلام) رسول و فرستاده خدواند است. در شگفتم از كسى كه به مرگ یقین دارد، چگونه شادى مىكند؟ و عجب دارم از كسى كه به مقدرات الهى یقین دارد، چگونه اندوهناك مىشود؟ و عجب دارم از آن كس كه دگرگونىهای دنیا را به ساكنان دنیا مىبیند، چگونه به دنیا دلبسته مىشود، و سزاوار است از براى كسى كه خداوند به او عقل كرامت و فرزانگیش از اوست، خدا را در حكم و قضایش متهم نكند و به او در دیر رسیدن تهمت و افترا نبندد.
الامام الرضا (علیه السلام): جف القلم بحقیقة الكتاب من الله بالسعادة لمن آمن واتقى، والشقاوه من الله تبارك وتعالى لمن كذب وعصى. (6)
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
از سوى خداوند تبارك و تعالى قلم قضا جریان یافته و سعادت و كامیابى را براى اهل ایمان و تقوا و شقاوت و بدفرجامىرا براى دروغگو و متخلف از فرمان الهى، مقرر داشته است.
1- وسائل الشیعه، جلد 2، ص 901.
2- عیون اخبار الرضا، جلد 2، ص 5.
3- تفسیر برهان، ص 656 - تفسیر نورالثقلین، ص 335.
4- سوره كهف / آیه 182.
5- تفسیر نور الثقلین، جلد 3، ص 287.
6- قرب الاسناد، ص 355 - بحارالانوار، جلد 5، ص 154.
بخش حریم رضوی